درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه دهم - استصحاب حادثین (دیدگاه محقق عراقی و آیه الله سیستانی)

بیان نکته ای در بحث استصحاب مجهول التاریخ و معلوم التاریخ توسط محقق عراقی در مقالات و نهایة الافکار و مرحوم آیت الله حکیم در حقایق الاصول و حضرت آیت الله سیستانی در جزوه استصحاب معترض شدند را مطرح و سپس بحث تعاقب حادثین را بررسی میکنیم.

مرحوم شیخ اعظم فرمودند در مجهولی التاریخ استصحاب جاری می‌شود و ما در مجهول و معلوم التاریخ هم گفتیم استصحاب در مجهول التاریخ جاری می‌شود. اما نسبت به معلوم التاریخ جاری نمیشود، چند بیان و تقریب برای عدم جریان استصحاب در مجهول التاریخ بود، یکی قول مرحوم آخوند بود که فرمودند بخاطر عدم احراز اتصال زمان یقین به شک استصحاب جاری نمیشود و مرحوم سید صاحب عروه فرمودند بخاطر عدم اتصال زمان یقین به شک است و برخی دیگر هم از جمله محقق عراقی گفته اند بخاطر عدم احراز اتصال زمان یقین به شک به لحاظ احتمال نقض یقین به یقین مخالف است.

عدم جریان استصحاب در مجهول التاریخ بخاطر عدم احراز اتصال زمان یقین به شک به لحاط احتمال نقض یقین به یقین

اما در صفحه ۶۲۵ جزوه درس آیت الله سیستانی تقریبی مطرح می‌شود برای عدم جریان استصحاب در مجهول التاریخ، البته ایشان محل کلام را به مجهولی التاریخ اختصاص دادند اما در امثله ایشان بعضاً مصداق مجهول و معلوم است، ظاهراً عنوان ایشان مجهولی التاریخ است ولی در ضمن آن مجهول التاریخ و معلوم التاریخ را نیز بیان می‌کنند و عنوان مجهول التاریخ موضوعیت دارد.

مقدمه آیت الله سیستانی

الف) استصحاب استمرار شیء را در زمان ثابت میکند، شیء وجودیا أو عدمیا (استصحاب طهارت و حیات یا استصحاب عدم موت وارث).

ب) استصحاب اثبات مقارنه دو شیء نیست، بلکه استصحاب استمرار میدهد به متیقن، حال مقارنت با اسلام وارث ربطی به استصحاب بما هو ندارد.

ج) اگر در شیء استمرار بوسیله استصحاب ثابت شد، و این سبب اجتماع زمانی بین مستصحب و شیء دیگر شد، مقارنت ثابت می‌شود. لکن مقارنت بعد از جریان استصحاب محقق شده است.

د) اصل مثبت اینجا پیش نمی‌آید؛ چون این تقارن از لوازم استصحاب است نه از لوازم مستصحب، اگر تقارن که لازمه عقلی برای مستصحب است، و آن شیء دیگر، اگر لازمه مستصحب بود، این اثر عقلی است و اصل مثبت. اما تقارن اثر نفس استصحاب است، لازمه استمرار زمانی این است که مستصحب با شیء دیگری مقارن شود.

ه‌) ما اگر طهارت را تا زمان نماز استصحاب کنیم، میشود الصلاة مع الطهور، و این مقارنت با استصحاب ثابت می‌شود، ولی مفاد استصحاب بیان مقارنت نیست، و در مقام بیان صلاة نیست.

ذی المقدمه بحث آیت الله سیستانی

و اما اذا کان الشک فی المقارنة من غیر ناحیة استمرار الشیء

در فرض اول شک در مقارنت بود، اما منشأ شک ما استمرار طهارت بود، و گاهی منشأ شک، بخاطر شک در استمرار نیست، و در این حال استصحاب دیگر وظیفه ای ندارد چون استصحاب در زمینه استمرار عمل می‌کرد، پس دیگر استصحاب مقارنت را ثابت نمیکند.

صور مساله

شک در مقارنت امر وجودی یا عدمی با امر دیگر، سه صورت دارد:

صورت اول: منشأ شک در مقارنت، شک در استمرار نیست، و مقرون با شک در استمرار نیز نیست.

مثال: علم داریم زید جمعه مرده است ( موت زید )، نمیدانم آیا حیات زید مقرون به خسوف بوده یا نه؟ که نماز آیاتی بر گردن میت است یا نه، شک در مقارنت حیات زید با خسوف بخاطر شک در امتداد حیات زید نیست، وضعیت حیات زید برای ما مشخص است، اینجا نمیشود به استصحاب تمسک کرد، چون استصحاب استمرار را ثابت میکند و هیچ شکی در استمرار در ما نحن فیه نداریم و شک در حدوث خسوف داریم.

اشکال: به نظر ما در طرف دیگر، استصحاب جاری است.

مثالی دیگر در محل نزاع: شخص میداند اول زوال طاهر شده، و اول اذان وضو گرفته، ساعت ۱۳ وضو زائل شد. نمیدانم نمازی که خوانده بین ۱۲ تا ۱۳ بود که نماز صحیح باشد، یا بعد از ساعت ۱۳ بود که نماز باطل باشد (یکی معلوم التاریخ و دیگری در این مثال مجهول التاریخ است).

حال نسبت به مجهول التاریخ استصحاب جاری نمیشود چون شک در مقارنت همراه با شک در طهارت نیست، نه سبب شک در مقارنت، شک در استمرار است و نه مقارن با شک در استصحاب است. سالبه به انتفاء موضوع است، شکی در استمرار طهارت نداریم که مقارنت آن را با صلاة بسنجیم.

پس در مجهول التاریخ استصحاب عدم جاری شود، اشکالی ندارد، اما نتیجه ما تقارن است.

صورت دوم: شک در مقارنت ناشی از شک در امتداد و استمرار باشد، پس همیشه شک در مقارنت مقرون با شک در استمرار است، وقتی منشأ است، ذو المنشأ هم خواهد بود، و شک در مقارنت مقارن با شک در استمرار است ( بمنزله علت و معلول هستند).

در اینجا شک در مقارنت مقارن با شک در استمرار است و این استمرار به گونه ای است که قابلیت تعبد به بقاء آن باشد، و برای اثبات مقارنت دو شیء کافی باشد. ( شک در مقارنت، منشأ آن شک در استمرار باشد، قابلیت تعبد را داشته باشد، استمرار کافی در مقارنت باشد)

مثال : در زمان نماز یا بعد از آن شک میکند که آیا در نماز متطهر بودم یا نه؟

پس در واقع میداند که قبلاً متطهر بوده، و شک دارد که طهارت تا زمان نماز باقی است یا نه؟

اینجا نیازمند مقارنت نماز با طهارت را باید ثابت کنیم، پس شک در مقارنت منشأ آن شک در استمرار طهارت است، و این مقداری که قابل استمرار تعبدی کافی در اثبات مقارنت نیز هست، اینجا مانعی از جریان استصحاب نیست و مقارنت صلاة و طهارت ثابت می‌شود.

خلاصه بحث: در تنبیه دهم استصحاب دو صورت از صور مقارنت مستصحب با استمرار استصحاب در بیان آیت الله سیستانی بررسی شد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo