درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه دهم / استصحاب حادثین (بررسی فروع فقهی)

کلام ما به ذکر برخی از مثال ها برای استصحاب حادثین رسید.

کلام مرحوم شیخ و من تبع از جمله آیت الله خویی جریان و تعارض استصحابین شد، و در ادامه اصل دیگر جاری می‌شود.

از جمله از مثال ها طهارت از خبث و طهارت خبثی است: یعنی میداند آب طاهر بوده و نجس ولی تقدم و تأخر نجاست و طهارت را نمی‌داند.

استصحاب عدم تحقق نجاست و عدم تحقق طهارت تعارض می‌کنند و تساقط می‌کنند. و سپس نوبت به اصالة الطهارة می‌رسد که تمام آثار تعبد به طهارت شرعی مترتب میشود.

جریان استصحاب گاهی در معلوم التاریخ جاری می‌شود و به آن استصحاب شخصی گفته میشود اما استصحابی که در مجهول جاری می‌شود مختلف است؛ گاهی استصحاب کلی قسم ثانی است و گاهی استصحاب کلی قسم چهارم است.

ایشان می‌فرمایند اگر معلوم التاریخ با حالتی که با حالت سابق محل کلام ما موافق بود _ مثل اینکه فرد ساعت ۱۳ از خواب بیدار شده، و وضو و بول از او سر زده و نمی‌داند کدامیک بر دیگری مقدم است و میداند بول ساعت ۱۵ بوده است و وضو ساعت ۱۵ یا ۱۶ بوده است، اگر وضو ساعت ۱۴ بوده فرد محدث است و اگر ساعت ۱۶ بوده فرد طاهر است و معلوم التاریخ ما که بول است موافق با حالت سابقه است که عدم طهارت است_ حال استصحاب عدم بول و وضو تعارض و تساقط دارند، استصحاب حدث ساعت ۱۵، شخصی است و استصحاب طهارت، استصحاب کلی قسم دوم است، اگر ساعت ۱۴ بوده که زائل شده و اگر ساعت ۱۶ بوده قطعاً باقی است و همین مورد استصحاب کلی قسم دوم است.

مثال دیگر: مانند مثال قبلی بیداری ساعت ۱۳، و ساعت ۱۴ و یا ۱۶ بول صورت گرفته است، و طهارت ساعت ۱۵ صورت گرفته است، در این مثال وضو که معلوم است مخالف با حالت سابقه است و استصحاب طهارت شخصی است و استصحاب بول میشود استصحاب کلی قسم چهارم چون حدث نوم قطعاً از بین رفته است و ساعت ۱۵ وضو گرفته ولی شک داریم پس از وضو زوال طهارت محقق شده است یا خیر.

به تعبیر دیگر ساعت ۱۶ محل کلام است و معلوم المورد ما با حالت سابقه متخالف هستند.

در کلی قسم چهارم استصحاب جاری نمیشود و بدنبال اصل دیگری باید برویم. اصالة الطهارة جاری نمیشود چون نسبت به شک های حدثی است و طهارت ساعت ۱۵ را جاری می‌کند.

مثالی دیگر: دو ظرف داریم یکی آب پاک و دیگر نجس است، در روایات، اهریقا وارد شده است و برای نماز باید تیمم کند.

مرحوم آخوند در بحث اجتماع امر و نهی می‌فرمودند این حکم موافق با قاعده است؛ چون اگر با یکی وضو می‌گرفت و با دیگری مواضع وضو را میشست،‌ فرد حق ندارد وارد نماز شود چون میداند از آب اول نجس بوده پس وضو باطل بوده بخاطر ریختن آب پاک بر عضو نجس و اگر آب دوم نجس بوده با بدن نجس نمیتواند وارد نماز شود.

مرحوم آیت الله خویی می‌فرمایند: مرحوم آخوند چون در مجهول التاریخ به عدم جریان استصحاب قائل شدند علی المبنا صحیح گفته اند. ولی علی المختار که استصحاب جاری می‌شود ولی تعارض میکند باید بگوییم: در این مثال حکم روایت خلاف قاعده است؛ چون استصحاب نجاست پس از ریختن آب دوم محقق شده و با استصحاب طهارت تعارض میکند و علی القاعده بنابر مسلک ما به سراغ اصل دیگری می‌رویم، و اصالة الطهارة جاری است و صحت وضو و جواز دخول در نماز است.

بیان استاد: بدن طبق اصالة الطهارة پاک است، وضو را چگونه تصحیح کردید؟ و علم اجمالی به نجاست بود و هنوز هم وجود دارد و چه بسا تبدیل به علم تفصیلی به نجاست شده است.

مگر اینکه اصالة الطهارة در آب اول و آب دوم جاری کنیم، ولی ما نمی‌توانیم چشم‌ خود را بر روی علم اجمالی به نجاست ببندیم

خود ایشان هم به این اشکال اشاره دارند و علم اجمالی را در ناحیه نجاست اعضا جاری می‌کنند وقتی پس از وضو آب را به اعضا رساند، صورت یا پا نجس است، اگر آب دوم نجس باشد صورت نجس است و اگر آب اول نجس باشد پا نجس است. و این فرد لحظه اول شستن توسط آب دوم محقق می‌شود.

و این علم اجمالی به نجاست باقی است و هیچ اصلی جاری نمیشود.

بیان استاد: شما فرمودید استصحاب ها تعارض دارند و علم اجمالی محقق می‌شود ولی قاعده طهارت محلی برای جریان پیدا نمی‌کند چون علم اجمالی به عدم ورود به نماز داریم و دایره معلوم بالاجمال ما یا بطلان وضو و یا نجاست اعضای وضو است اما معلوم بالاجمال آیت الله خویی نجاست احد العضوین است.

علی ای حال این فرد نمی‌تواند وضو بگیرد و بریزد و تیمم کند.

سپس ایشان این علم اجمالی مطرح شده توسط خودشان را منحل کرد و مانع وضو نیست: به نحوی که اول با آب اول وضو بگیرد و نماز بخواند و سپس با آب دیگر وضو بگیرد و نماز بخواند؛ چون در یکی از دو فرض با وضوی صحیح نماز را خوانده است. مگر اینکه این نوع وضو را حرجی بدانیم ولی حرج، حرج شخصی است و طبق موارد متفاوت است.

و حکم منصوص تعبدی است مگر اینکه دو بار وضو گرفتن و نماز بین آنها را حرجی ندانیم.

ولی در مثال اصلی علم اجمالی به گفته ما باقی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo