درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه دهم / استصحاب حادثین (بررسی فروع فقهی) / دیدگاه محقق خویی

کلام در ذکر فروعی بود که در موضوع مرکب از عدم یکی از حادثین و وجود حادث دیگر بیان شد.

اولین فرع آب قلیل طاهری بود و می‌دانیم تتمیم به صورت کر شده است، و ملاقات با نجس هم صورت گرفته، اما اول تتمیم کر بوده که آب پاک باشد، یا اول ملاقات بوده که آب نجس است. در ادامه به سه قول در مسأله اشاره شد.

_ در هر سه حالت حکم به طهارت شود، چه استصحاب جاری شود و تعارض شود و چه اصلا استصحاب را جاری ندانیم.

_ قول دوم مطرح شد که قول محقق نائینی بود که مسأله را دارای سه صورت می‌دانستند: جهل به تاریخ هر دو که استصحاب عدم ملاقات تا زمان کریت جاری نمیشود؛ چون طهارت وقتی است که کریت سابق بر ملاقات باشد، و لسان دلیل کل ماء بقدر کر را موضوع قرار داده و موضوع برای ما احراز نشده است.

استصحاب عدم کریت هم جاری است، چون موافق با لسان دلیل است و کریت ثابت نشده، ملاقات بالوجدان احراز شده و عدم کریت با اصل ثابت شده است در نتیجه کریت تا زمان ملاقات صورت نگرفته و آب نجس است.

در علم به تاریخ ملاقات و جهل به کریت: استصحاب عدم ملاقات تا زمان کریت جاری نمیشود چون تاریخ آن مشخص است، و استصحاب عدم کریت جاری است و آب نجس است.

در علم به تاریخ کریت و جهل به تاریخ ملاقات: استصحاب در معلوم جاری نمیشود، و نسبت به استصحاب عدم ملاقات جاری نیست چون استصحاب عدم ملاقات، چون میخواهد عدم کریت را ثابت کند، اصل مثبت است.

نکته: اگر در صورت سوم هیچ استصحابی جاری نشود چرا حمل بر نجاست شد؟ بنابر قاعده ای که: حکمی الزامی داریم و از این حکم عنوان وجودی استثنا شود، عرف احراز عنوان وجودی را شرط میداند و در صورت عدم احراز به عام‌ رجوع میشود که ما نحن فیه هم از این قبیل است، حکم ما وجوب اجتناب از ماء ملاقی با نجس است و از این حکم آب کر استثنا شده و تا کریت احراز نشده است، ماء ملاقی حمل بر نجاست و دلیل عام و مستثنی منه میشود.

بر این اصل چند فرع بار می‌شود و یک فرع از آنها را گفتیم.

فرع دوم در بیان محقق نائینی

خونی که شک داریم کم‌تر از درهم است یا به اندازه درهم است وجوب اجتناب دارد.

لسان دلیل وجوب اجتناب از همه خون هاست، جز خونی که کمتر از درهم باشد. عرف می‌فهمد در استثناء احراز کمتر از درهم بودن لازم است و چون احراز نکردیم حکم عموم وجوب اجتناب جاری می‌شود.

فرع سوم

شک داریم خانمی از محارم ماست یا خیر

عنوان عام حرمت نظر به جنس مخالف است بجز محارم؛ طبق قاعده محقق نائینی باید محرم بودن را احراز کنیم و حین شک حکم حرمت نظر جاری است و حق نگاه نداریم.

مناقشه مرحوم آیت الله خویی در قاعده و فروع محقق نائینی

اشکال اول ( اشکال به تاسیس اصل و قاعده )

مراد شما از این اصل چیست؟

احتمال اول: مراد شما موضوع حکم واقعی در آن احراز شرط شده است، حکم واقعی مستثنی مراد شماست.

نقد احتمال اول: اگر شک در کریت باشد، لازمه اش انتفاء واقعی طهارت است؛ چون باید به عموم عام مراجعه کرد و عموم عام نافی طهارت واقعی است. بلکه نجاست واقعی است؛ چون موضوع طهارت واقعی احراز کریت است لذا اگر کسی با حال غفلت با آب مشکوک الطهارة وضو گرفت، وضوی او باطل است، چون اگر کشف خلاف شود آب کر باشد، باز هم وضوی او باطل است و لایلتزم به احد حتی خود مرحوم محقق نائینی.

اصلی که در فتوا منجر شود به فتوایی برسیم که احدی به آن ملتزم نیست، صحیح نیست.

احتمال دوم: احراز دخیل در موضوع حکم ظاهری است، آب کر باید ظاهراً احراز شود، و حکم ظاهری طریق به حکم واقعی است.

نقد احتمال دوم: حکم ظاهری مثل وجوب احتیاط است، پس اذا بلغ الماء قدر کر منحل به بیان دو حکم میشود، کریت واقعی و احراز کریت، پس در فرض عدم احراز کریت نجس است، ولی اینکه از یک دلیل دو حکم استفاده شود، حکمی واقعی و ظاهری مشکل است چون عرف از این دلیل یک حکم استفاده میکند.

بیان استاد: اگر مراد مرحوم نائینی حکم ظاهری به تنهایی باشد دیگر اشکالی به ایشان وارد نمی‌شود. ولی آیت الله خویی می‌فرمایند: عرف قطعا حکم واقعی را از دلیل استظهار میکند. در بحث امارات هم جمع بین حکم واقعی و ظاهری هم بود، ولی آیت الله خویی حکم ظاهری را طریق به واقع میدانند. و یک دلیل را حاکی از ظاهری و واقعی نیست مگر اینکه حکم ظاهری را طریق بدانیم. احراز واقعی شرط نیست بلکه احتمال هر دو حکم وجود دارد.

وقتی این اصل، قاعده تمامی نباشد؛ در ما نحن فیه نیز که گفتید استصحاب معلوم کریت جاری نیست و بخاطر اصل مثبت استصحاب عدم ملاقات را جاری ندانستید؛ مشهور به رجوع قاعده طهارت ملتزم شدند پس در فرض سوم طاهر و پاک است.

اشکال دوم آیت الله خویی: ( اشکال به فروع )

در این فروع حکم همان است نه بخاطر قاعده شما، بلکه اصل موضوعی در مشکوک المحارم داریم، و آن اصل حرمت نظر به اوست بخاطر اصل عدم کونها من المحارم و محرمیت امری حادث است.

مناقشه استاد: عدم نسبیت هم موضوع برای حرمت نظر است، و این را هم استصحاب کنیم، علی المبنایی که استصحاب عدم ازلی را قبول داریم. اما در خانم مردده اصل عدم ازلی جاری می‌شود.

شک در فرع اول، احراز علم شرط است و اصل این است که در لحظه تولد عالم نبوده و استصحاب عدم نعتی جاری می‌شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo