درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه دوازدهم / استصحاب امور اعتقادی

کلام ما در تنبیه یازدهم بود، استصحاب صحت هنگام شک مانعیت شیء موجود و مرحوم شیخ استصحاب را در شک در مانع جاری ندانسته و در شک قاطع جاری کردند، مرحوم آیت الله خویی سه مناقشه کردند، و آن هم وحدت شک در مانع و قاطع شد، و مناقشه دوم تقسیم شک در قاطع به دو حیثیت است، حیثیت اول من حیث انه اعتبر عدمه فی الصلاة و حیثیت دوم، من حیث انه ناقض للهیئة الاتصالیه فیکون قاطعا و اگر از حیثیت اول استصحاب نمیشود از حیثیت دوم استصحاب جاری است، پس استصحاب فقط از یک حیثیت جاری می‌شود و نباید علی الاطلاق شک در قاطع را جاری بدانید.

گفتیم هر دو مناقشه مخدوش است و لا مشاحة فی الاصطلاح، در اولین اشکال که اصطلاح خود را تبیین کردید و مراد شیخ هم اصطلاحی بود که خودشان فرمودند، در مورد اول مثل قهقهه و غیر ذلک و شما نیز در اشکال دوم دو حیثیت دانستنید که همان فرمایش شیخ اعظم انصاری است و دو حیثیت شما منطبق بر بیان شیخ اعظم است. علی ای حال اشکال اول و دوم وارد نیست.

اشکال سوم

مرحوم آیت الله خویی می‌فرمایند ما بر فرض بپذیریم مانع و قاطع دو شیء هستند و قاطع یک حیثیت دارد، چرا شما در شک در قاطع جاری می‌دانید، عین اشکال شک در مانع در شک در قاطع هم جاری می‌شود، اگر استصحاب هیئت اتصالیه مجموع اجزاء نماز است، مجموعه اجزاء که هنوز موجود نشده و یقین به حدوث نداریم، و اگر میخواهید هیئت اتصالیه تاهلیه را استصحاب کنید، این مورد مقطوع البقاء است و این هیئت اتصالیه باقی است. پس در یک صورت متیقن الحدوث نیست، و در صورتی متیقن البقاء است و مشکوک الارتفاع نیست و عین اشکال شک در مانع در شک در قاطع جاری است.

محل کلام در بحث های فوق وسط نماز است، و پس از نماز قاعده فراغ و تجاوز جاری است، مثل اینکه باقیمانده غذایی از لای دندان ها به بیرون دهان بیندازیم و شک در ایجاد صدا کنیم و یا خنده ای که ندانیم مانع بوده است یا خیر.

کلام در شبهات موضوعیه

تا اینجا شبهات حکمیه را بررسی کردیم، اما در شبهات موضوعیه مانعی از جریان استصحاب وجود ندارد، در شبهه موضوعیه اعم از شک در وجود مانعی است که مانعیت آن احراز شده ( یقین به مانعیت حرکت و یا قهقهه داریم، در رکوع گاهی انسان به طرف عقب متمایل میشود و نمی‌دانیم حرکت صادق است یا خیر و یا لرزش صدا در قنوت آیا بکاء محسوب می‌شود و یا خیر )، گاهی هم شک در مانعیت موجود است، مثل اینکه کاری که کردیم نمی‌دانیم مانع بوده است یا نه. در این دو صورت اجزاء وجود وجدانا احراز می‌شود و جزء عدمی بوسیله اصل احراز می‌شود و صحت جاری می‌شود، شبیه همین مطلب در استصحاب وجود شرط هم گفته شد، طهارت از حدث مشروط آن نماز است، نماز وجدانا حاصل شد و طهارت بوسیله اصل احراز می‌شود، در روایت آمده است که شیطان خبیث حین نماز مومن دهانش را بر مخرج مومن می‌گذارد، و میدمد در آن که مومن فکر کند بادی از او خارج شده، و نباید اعتنا کرد تا وقتی یقین به خروج باد حاصل شود، و در این امثله حکم نماز صحت است. به دیدگاه مرحوم آیت‌الله خویی؛ مرحوم شیخ باید در شک در مانع و قاطع تفاوتی قائل نشود و استصحاب در هر حالی جاری نمی‌شود و مطلب در شبهات موضوعیه نیز تمام شد.

برخی از تنبیهات را بسیاری از بزرگواری متعرض نشدند و ما هم به اختصار بیان می‌کنیم.

تنبیه دوازدهم

سخن در استصحاب امور اعتقادیه جاری می‌شود یا خیر؟ امور اعتقادی در بین اقسام واضح می‌شود.

رکن استصحاب یقین سابق و شک در لاحق است، حال علاوه بر این دو رکن سومی هم معتبر است: اثری که بر استصحاب بناست جاری شود باید قابلیت تعبد شرعی را داشته باشد، و الا اگر آن اثر قابلیت تعبد شرعی را نداشته باشد و تعبد شرع در آن راه پیدا نکند فایده ای ندارد، یعنی چه قابلیت تعبد شرعی داشته باشد؛ یعنی از نظر شارع اثری که بر استصحاب مترتب می‌شود، هنگام استصحاب مورد قبول شارع واقع شود.

اگر این ارکان وجود داشت استصحاب جاری می‌شود فرقی نمی‌کند مستصحب امری خارجی مثل حیات و عدالت باشد، و یا از امور جوانحی و باطنی و اعتقادی باشد.

برخی گمان کردند استصحاب چون اصل عملی است، مختص امور جوارحی است، چون امور جوارحی مختص عالم خارج است و در امور اعتقادی اصل عملی جاری نیست.

در پاسخ میگوییم: این اصل عملی در مقابل دلیل اجتهادی است، مراد اصل عملی دلیل فقاهتی است و مراد فعل جوارحی نیست. وجه تسمیه اصل عملی به این اشتباه ما را نرساند که در امور اعتقادی این اصول جریان ندارند، بلکه مراد اصطلاحی است در مقابل امور اجتهادی. پس در اصل جریان مقتضی وجود دارد و بحث ما در وجود مانع از جریان استصحاب است.

برخی از امور، اموری هستند که در آن یقین و اعتقاد جزمی لازم است مثل اعتقاد به نبوت پیامبر و اصل وجود معاد و در آن جای شک نیست که نیازمند استصحاب باشیم، در اصل نبوت و معاد و عدم و توحید که در آنها اعتقاد جزمی نیاز است، شکی متصور نمی‌شود که استصحاب راه پیدا کند.

در ادامه، فرد کتابی استدلال کرد بر صحت اعتقاد خود بوسیله استصحاب؛ در زمان گذشته که دین من صحیح بوده است، الان شک دارم که عیسی آمده و یا پیغمبر اکرم آمده لزوم اعتقاد به باور قبلی را استصحاب می‌کنیم.

مرحوم آیت الله خویی می‌فرمایند مراد کتابی چیست؟ عذر تراشی بر بقاء دین قبلی است؟ و یا می‌خواهد ما را معتقد کند به نبوت پیامبر قبل.

در فرض اول که عذر تراشی است پاسخ می‌دهیم که آیا شما در نبوت حضرت موسی شک داری؟ اگر بگوید شک ندارم که شک لاحق ندارد و یکی از ارکان استصحاب نیست اما اگر بگوید شک دارم امر به فحص میشود چون اصل پس از یأس از دلیل است و اگر تحقیق کند به حق خواهد رسید.

﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ﴾[1]

بنده در بحث های اعتقادی که با اهل تسنن داشتم، دیدم آنهایی که دنبال حق بودند به آن رسیده اند، چه در تمام اعتقادات و چه در بعض از آنها و ما ترسی نداریم که امر به تحقیق کنیم چون لله الحجة البالغه.

اگر شما بگویید که تحقیق کرد و به حق نرسید، می‌گوییم این شک به درد نمیخورد چون اعتقاد به نبوت نیازمند یقین است و اگر بر فرض بعد از تحقیق به حق نرسید، باز هم استصحاب جاری نمیشود. نبوت از اموری است که در آن یقین لازم است.

خلاصه

در تتمه تنبیه یازدهم گفتیم استصحاب در مانعیت موجود جاری نیست ولی در شبهات موضوعیه چنین استصحابی را جاری کردیم، در ادامه به تنبیه دوازدهم رسیدیم که استصحاب امور اعتقادی بود، در اصل مقتضی جریان استصحاب بحثی نبود و کلام در بررسی موانع بود که کتابی برای عذر تراشی به استصحاب تمسک کرد و ما نیز جواب او را دادیم که در نبوت یقین نیاز است و باید بدنبال تحقیق و تفحص از دلیل باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo