درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه سیزدهم / استصحاب حکم مخصص در عموم ازمانی

استصحاب أمور اعتقادیه

کلام ما در تنبیه دوازدهم استصحاب بود، جریان استصحاب امور اعتقادیه. در این تنبیه عرض شد _ این تنبیه را شیخ انصاری در حجیت خبر واحد در امور اعتقادی بیان کردند که آیا خبر واحد در اعتقادات حجت است یا نه و آیت الله سیستانی می‌فرمایند ما هم این بحث به تبع مرحوم آخوند مطرح کردیم؛ چون مرحوم آخوند دوازدهمین تنبیه را در حجیت اصل استصحاب در مسائل اعتقادی است _ استصحاب منوط به یقین سابق، شک لاحق و اینکه نتیجه استصحاب قابلیت تعبد شرعی را داشته باشد، عرض شد توهم شده استصحاب اصل عملی است به‌معنای اینکه فقط در اعمال جوارحی جریان پیدا می‌کند، در حالی که امور اعتقادی جوانحی است و پاسخ دادیم که اصل عملی در مقابل اماره مراد ماست، لذا در جریان استصحاب فرقی بین اعمال جوارحی و جوانحی نیست.

نکته دوم که در جلسه قبل عرض شد این است که؛ استصحاب در اموری که نیازمند به معرفت یقینی هستند، جاری نمیشود: مثل اصل نبوت و اعتقاد توحیدی، اصل باور به معاد و امثال اینها، که انسان باور نبوت پیامبر را استصحاب کند، و استصحاب در این امور جاری نمیشود؛ استصحاب یقین آور نیست.

نکته بعد استصحاب کتابی برای حجیت دین خود بود.

در دو مقام نیازمند بحث در این مسأله هستیم، در مقام اول بحث در جریان استصحاب بخاطر معذوریت خود در بقاء دین خود است، و استدلال ما اینطور جاری شد که: اگر فرد شاک در نبوت پیامبر خود نباشد که شک لاحق ندارد که استصحاب جاری شود، اگر هم شک دارد باید فحص کند، و اگر پس از فحص حق روشن نشد باز هم استصحاب راه گشا نیست؛ چون اصل اعتقاد به پیغمبر خود باید بوسیله قطع و یقین باشد و استصحاب یقین آور نیست.

اگر استصحاب کتابی برای استدلال جهت الزام خصم باشد، و برای دعوت مسلمانان جهت دعوت به دین خود باشد؛ ما در پاسخ میگوییم در استصحاب نیازمند یقین به حدوث داریم و شک در بقاء و ما یقین به نبوت حضرت موسی نداریم مگر از طریق یقین به نبوت پیامبر اسلام، بخاطر اینکه پیامبر ما فرموده اند که: پیامبری از انبیاء الهی حضرت موسی هستند.

به‌قول مرحوم آیت الله خویی نه تواتر بر نبوت حضرت موسی به ما رسیده است ( غیر از مسیر پیغمبر اکرم ) و تورات موجود هم دچار تحریف است از جمله نسبت های ناروا به انبیاء الهی، پس نبوت حضرت موسی نه بوسیله تواتر و نه از طریق تورات منتقل شده است. پس اگر اعتراف به نبوت حضرت موسی کردیم، پس در یک مرحله قبل تر از آن به نبوت پیامبر اسلام اقرار کردیم.

پس اعتقاد ما به نبوت های پیشین از طریق نبی مکرم اسلام معنا پیدا میکند و در یک مرحله قبل تر ما نبوت پیامبر اسلام را قبول کردیم. حضرت رضا علیه السلام مناظره معروفی با نصرانی دارند که در آن مناظره معروف حضرت می‌فرمایند: ما به نبوت موسی و عیسایی معترف هستیم که این انبیاء خود معترف به نبوت پیامبر اسلام بودند و ما به چنین پیامبرانی ایمان داریم؛ بقاء بر نبوت موسی و عیسی وجود دارد ولی در مرحله قبل باور ما بوسیله پیامبر اسلام بوده است و نیازمند استصحاب نیستیم.

به تعبیر دیگر: درست است که پیغمبر ما خبر از انبیاء گذشته داده اند ولی دیگر استصحاب جایگاهی ندارد؛ چون پیغمبر اکرم چنان که خبر از اصل نبوت انبیاء پیشین دادند، خبر از پایان نبوت آنها نیز داده اند، که دیگر ایمان به ایشان شرط است، پس به یهودی و مسیحی میگوییم ما نبوت موسی و عیسی را از طریق پیامبر خودمان قبول داریم، و نبوت آنها استصحاب نمیشود؛ چون یقین به ارتفاع داریم. پس استصحاب الزامی برای یهودی و مسیحی جاری نمی‌شود.

استصحاب شرایع سابقه هم قبلاً بحث کردیم.

مرحوم آخوند قدر متیقن از استصحاب را، استصحاب در امور غیر اعتقادی میدانند، یعنی اموری که حکم فقهی را بیان می‌کند، مرحوم شیخ می‌فرمایند این بحث مختص حجیت خبر واحد در اعتقادات است و مرحوم آخوند فرمودند برخی از امور اعتقادی وجود دارد که صرف باور قلبی در آنها مطلوب است، و صرف تسلیم کافی است و معرفت در آنها شرط نیست، مثل مسائل قبر و قیامت و مسائل علم امام و خصوصیات پیغمبر اکرم، از جمله اینکه حضرت سایه نداشتند، شاعر هم زیبا گفته است که:

سایه پیغمبر ندارد هیچ میدانی، چرا؟ آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است!

در این خصوصیات صرف اعتقاد کافی است و ما هم ایمان می‌آوریم و هر آنچه رسول الله در این مسائل اعتقاد دارند ما هم آنها را قبول داریم و استصحاب در آنها نیز جاری است و علم امام را نسبت به امام زمان علیه السلام استصحاب میکنیم.

بیان استاد: البته در این مسائل نیز یقین به بقاء داریم بر خلاف مرحوم آخوند که استصحاب را جاری میدانند.

اما در دسته دوم برخی از امور نیازمند صرف اعتقاد نیستند، بلکه اعتقاد علمی در آنها لازم است: مثل اعتقاد به توحید و نبوت و امامت امامان معصوم علیهم السلام، و استصحاب در اینها جاری نیست، چون استصحاب علم آور نیست، مثل شک در امامت یکی از امامان بخاطر شک در حیات ایشان استصحاب در شبهه موضوعیه است و استصحاب جاری است، و اگر شک کنیم که امام در زمان غیبت صغری میتواند امام در زمان غیبت کبری نیز باشد یا خیر؟ در این مسائل استصحاب کلی امامت میکنیم.

تنبیه سیزدهم

استصحاب حکم مخصص مع العموم الازمانی

در این تنبیه آیت الله سیستانی می‌فرمایند: (در صفحه ۶۸۷ رساله استصحابیه) این بحث باید در بحث عام و خاص مطرح می‌شد اما ما هم به تبعیت از بزرگان در تنبیهات استصحاب بحث می‌کنیم.

تحریر محل نزاع

ما عامی داریم که عموم افرادی دارد، مخصصی داریم که بر عام وارد شده و عام بوسیله خاص عموم ازمانی آن تخصیص خورده و خارج شده است، در بعد از آن زمان شک می‌کنیم که آیا باید به حکم عام مراجعه کرد و یا باید به حکم خاص عمل کرد.

مثال عرفی

مولایی می‌گوید اکرم العلماء که عمومی افرادی و ازمانی دارد، همه علما در همه زمان ها، سپس خاص را بیان میکند که لاتکرم العلماء الفساق یوم الجمعه و یا لاتکرم زیدا یوم الجمعه، و در روز شنبه که پس از مخصص ازمانی است، اکرام چه حکمی دارد؟ دو صورت تصور میشود؛ صورت اول عمل به عموم ازمانی عام است و صورت دوم عمل به حکم خاص طبق استصحاب است. و دعوا بین تمسک به اطلاق ازمانی و حکم مخصص است.

مثال شرعی

ما در دلیل داریم ﴿اوفوا بالعقود﴾[1] که در دل این دلیل وفا به تمام عقد ها و وجوب وفا در تمام زمان ها وجود دارد، به عنوان مثال اطلاق ازمانی ما بوسیله سه روز در خیار حیوان تخصیص می‌خورد، حال پس از آن سه روز ما چه حکمی جاری کنیم؟ حکم عموم ازمانی ﴿اوفوا بالعقود﴾، یا حکم جریان استصحاب سه روزه خیار حیوان؟

در اینجا محقق ثانی کلامی دارند که آیت الله سیستانی طبق آن مشی می‌کنند، محقق ثانی فرموده اند در این سنخ از موارد، اصل لفظی داریم، که مرحوم شیخ، مرحوم آخوند، محقق نائینی، محقق اصفهانی، مرحوم آیت الله خویی نظر هایی دارند و بحثی مفصل و مفید است و این بحث را مرحوم شیخ در کتاب خیارات متعرض شدند.

محقق ثانی ضمن اوفوا بالعقود صوری مطرح می‌کنند که در جلسه بعد خواهد آمد.


[1] . سوره مائده آیه 1.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo