درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1401/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه هجدهم / قاعده فراغ و تجاوز

کلام ما در این بود که در قاعده تجاوز دخول در غیر شرط بود برخلاف قاعده فراغ که مضی کافی است، حال بنا بر این که در دو قاعده دخول در غیر شرط باشد عرض کردیم آن غیر اگر مترتب بر مشکوک باشد، سجده نسبت به رکوع غیر است، مشکوک یا جزء اخیر است یا خیر، که در جلسه قبل فرض اول را بحث کردیم و چهار صورت از آن را تصویر کردیم، مشکوک فیه یکی از چهار حالت را دارد، صورت اول این بود که اشتغال به شیء دیگر پیدا نکرده و شک در صحت یا وجود سلام کرد، قاعده فراغ و تجاوز جاری نمی‌شود، چون دخول در غیری صورت نگرفته است و فراغ از عمل مشکوک است و نمی‌دانم سلام دادم یا خیر و باید اعاده صورت بگیرد.

صورت دوم شک در جزء اخیر است و اشتغال به غیر صورت گرفته است ماده مشترک بین صور دو و سه و چهار این است که؛ شک در جزء اخیر است، و اینکه اشتغال به شیء دیگر صورت گرفته است.

در صورت دوم آن عمل به جزء اخیر مترتب نیست، ولی عرفا چنین ترتبی وجود دارد، مرحوم محقق نائینی می‌فرمایند چون تکلم صلاة نیست، مضی از محل صادق است و قاعده تجاوز جاری است و داخل در غیر شده و فراغ هم جاری می‌شود؛ چون داخل در تکلمی شده که نماز نیست.

مرحوم آیت الله خویی می‌فرمایند: در صورت دوم نه قاعده فراغ جاری است و نه قاعده تجاوز؛ چون بین مشکوک و غیری که در آن داخل شده ترتب شرعی معتبر است و اگر بخواهد قاعده تجاوز جاری شود باید بین مشکوک و غیر ترتب شرعی باشد، در نماز از قرائت گذشتم و داخل در رکوع شدم، رکوع ترتب شرعی بر قرائت دارد، و داخل در رکوع و شک در قرائت محل جریان قاعده است چون داخل در جزء بعدی شدی و آن جزء شرعاً مترتب بر جزء مشکوک است پس در قاعده تجاوز ترتب غیر بر جزء مشکوک شرعی است و حال آنکه در صورت دوم ترتب غیر بر مشکوک ترتب شرعی نیست و عرفی است پس قاعده فراغ و تجاوز جاری نمی‌شود.

صورت سوم: شک در جزء اخیر و اشتغال به مترتب شرعی عمدی مثل مشغول به تعقیب نماز، پس از سلام به صورت عمدی است. تعقیب پس از نماز و مترتب بر نماز است شرعاً پس مشکوک سلام است و اشتغال به تعقیب شرعاً مترتب بر نماز است.

محقق نائینی: هر دو قاعده جاری است قاعده تجاوز لصدق التجاوز عن المحل و بعد قاعده فراغ هم جاری است، فراغ مشکوک است، اما چون عمده نماز تمام شده صادق است گفته شود کلما مضی من صلاتک و طهورک و از نظر عرف صادق است لذا محقق نائینی می‌فرمایند قاعده تجاوز و فراغ جاری است.

مرحوم آیت الله خویی اشکال می‌کنند؛ نه قاعده تجاوز جاری است نه فراغ

قاعده تجاوز؛ چون مشکوک شرعاً باید بر جزء بعد متقدم باشد حال چنین شرطی بین تعقیب و نماز نیست و نماز شرط تقدم بر تعقیب ندارد و ما دخل فیه شرعاً باید متأخر از مشکوک باشد، بخلاف نماز ظهر و عصر چون نماز عصر مترتب بر نماز ظهر است ولی نماز ظهر وجوب تقدم بر نماز عصر ندارد. و اگر نماز ظهر بعد از نماز عصر خوانده شود صحیح است. در مثال تعقیبات و نماز ظهر و عصر چنین شرطی نیست که جزء اول باید متقدم بر جزء بعد باشد پس نه قاعده فراغ جاری است و نه قاعده تجاوز.

تعقیب مترتب بر نماز است ولی نماز شرعاً مترتب بر تعقیب نیست.

و کذلک لاتجری قاعدة الفراغ لان الفراغ....

چون اتیان معظم اجزاء، فراغ حقیقی نیست، و فراغ حقیقی وقتی است که از عمل خارج شده است و قاعده فراغ هم جاری نمی‌شود.

استاد ما حضرت آیت الله اشرفی نقدی به آیت الله خویی داشتند که به نظر ما هم وارد است؛ انصاف این است که هر کسی به مجموع روایت نگاه کند در همه موارد یک قاعده واحده معتبره نزد شارع است و آن عدم اعتنا به شک اذا مضی محله است، شما با دقت عقلی آن را می‌سنجید و فراغ را حاصل نمی‌دانید ولی فراغ به دقت عرفی حاصل است و مشکوک نیز متقدم است و مدخول فیه نیز تأخر دارد پس قاعده فراغ و تجاوز در صورت دوم و سوم جاری است و کلام محقق نائینی ثابت می‌شود.

فراغ در زعم مکلف کافی است.

صورت چهارم: مشغول به عملی که مترتب بر جزء اخیر است مطلقاً مثل در حال نماز شک در مسح چپ پا کرده است، نماز مترتب بر مسح پای چپ است و عمد و سهو در این ترتب دخیل نیست، وضو شرط واقعی است و نماز بر جزء اخیر وضو ترتب دارد و اگر ترک شود نماز صحیح نیست، در این صورت محقق نائینی می‌فرمایند دو قاعده فراغ و تجاوز جاری است، لصدق التجاوز عن المحل و قاعده فراغ هم صادق است لصدق الفراغ عن العمل و عرفا فارغ از وضو شده است.

نظر محقق نائینی در صور دوم و سوم و چهارم جریان قاعده فراغ و تجاوز است و مرحوم آیت الله خویی در صورت چهارم می‌فرمایند:

قاعده تجاوز جاری نمی‌شود چون قاعده تجاوز باید صدق تجاوز و مضی کند و جایی است که شیء مشکوک شرط شرعی باشد، در وضو و نماز پذیرفته است ولی تسلیم و حدث و تسلیم و استدبار چنین قاعده‌ای جاری نیست و با نماز منافات دارد و تقدم صلاة بر استدبار شرعی نیست و آیت الله خویی ترتب طرفینی را شرط می‌دانند ولی محقق نائینی صدق مضی و دخول در غیر را ملاک می‌دانند و ضابطه هر کدام متفاوت است. لذا به نظر مرحوم آیت الله خویی قاعده تجاوز در صورت چهارم جاری نیست اما می‌فرمایند قاعده فراغ جاری است چون قاعده فراغ مضی من العمل را معتبر می‌داند و در صورت چهارم حاصل است و جایی برای تدارک وجود ندارد و قاعده فراغ جاری است و صرف مضی عن العمل حاصل است.

این حاصل فرمایشات محقق نائینی و مرحوم آیت الله خویی و در ادامه فروعی مطرح می‌کنند که پس از تعطیلات ماه مبارک رمضان آن را بیان می‌کنیم.

التماس دعای مخصوص دارم به خصوص شب‌های مبارکه قدر، و آیه قرآن می‌فرماید و ما ادریک ما لیلة القدر البته لو لا تعلیمک بالله، چون صاحب اختیار شب قدر اهل بیت علیهم السلام هستند در بصائر الدرجات آمده است؛

[۸۱۲] ۲-حدّثنا أحمد بن محمّد، عن علیّ بن الحکم، عن سیف بن عمیرة، عن داود بن فرقد قال: سألته عن قول اللّه (عزّ و جلّ) ۵: ﴿إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ اَلْقَدْرِ﴾ ﴿وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ﴾، قال: ینزل فی‌ها ما یکون من السنة إلی السنة من موت أو مولود. قلت له: إلی من؟ فقال: إلی من عسی أن یکون؟ إنّ الناس فی تلک اللیلة فی صلاة و دعاء و مسألة، و صاحب هذا الأمر فی شغل؛ تنزّل الملائکة إلیه بأمور السنة من غروب الشمس إلی طلوع‌ها، من کلّ أمر سلام، (سلام) هی له إلی أن یطلع الفجر.[1]

شئون سال آینده به امضا امام عصر می‌رسد و خود ملائکه هم اعمالشان را عرضه می‌کنند و واسطه فیض الهی بر اعمال آنها مهر تأیید می‌زند.

روایت داریم با اهل تسنن با سوره قدر محاجه کنید؛ چطور؟ اینگونه که آیا شب قدر با رفتن شب قدر تمام شد؟ می‌گویند باقی است و فعل تنزل مضارع است، و پس از پیامبر منزل الیه کیست؟ امیر المومنین علیه السلام است که لایق نزول ملائکه است.

شب بسیار با عظمتی است و هر سه شب مهم است، شب ۱۹ نوشته می‌شود شب ۲۱ امضا می‌شود و شب ۲۳ جا برای کم و زیاد وجود دارد و مهر می‌شود و بر اساس آن علم و تقدیرات الهی مهر و موم می‌شود. ربیع القرآن است، و انس با قرآن نمی‌شود مگر با انس معلمین قرآن و نحن نزلنا علیک الذکر لتبین للناس، و تبیین معانی قرآن با روایات اهل بیت علیهم السلام است و إن شاء الله آن به آن ماه مبارک غفلت نشود.

دوستان موفق به تبلیغ هم در شاخصه ماه مبارک و دهه محرم از این فیض غافل نشوید که بالاخره تبلیغ رسالت ماست، انما بعثت مبلغا، بلغ ما انزل الیک من ربک، و وظیفه اصلی پیامبر بیان خلافت امیر المومنین علیه السلام بود و چیزی هم که خودم تجربه کردم، یکی از عوامل نفوذ در قلب مردم اعمال ماست و اینکه از مردم توقع مالی نداشته باشیم و با اهل بیت علیهم السلام پیمان ببندیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo