درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / اصالة الصحة / تعارض استصحاب با قاعده ید

کلام ما در تعارض استصحاب و قاعده ید بود فرمودند گاهی قاعده ید اماره است و قطعاً بر استصحاب مقدم است، چون اگر استصحاب هم اماره باشد، سایر امارات بر آن مقدم هستند، اما اگر قاعده ید در رتبه استصحاب باشد، باز هم بر استصحاب مقدم می‌شود؛ چون اگر قاعده ید بر استصحاب مقدم نشود، حمل قاعده ید بر فرد نادر لازم می‌آید (که در مباحات اصلیه باشد).

و یا محذور لازم می‌آید و آن اختلال در سوق است؛ چون در اکتبر موارد قاعده ید استصحاب عدم نیز جاری است و اگر ید بر استصحاب مقدم نشود بازاری برای مسلمانان باقی نمی‌ماند.

استدراک

در دو مورد یقیناً مانعی برای رجوع به استصحاب نیست، نه بخاطر تقدیم استصحاب بلکه بخاطر عدم مقتضی برای قاعده ید.

مورد اول

جایی کهید مدعا همراه با اقرار باشد، شخصی یدی دارد و اقرار می‌کند مال قبلاً برای دیگری بوده و با بیع به من منتقل شده است.

منکر کسی است که قول وی موافق با اصل و مدعی مخالف با اصل است، قول غیر ذو الید موافق با اصل است بخلاف ذو الید، حکم بوسیله استصحاب بر خلاف ذو الید جاری می‌شود، چون ید مقترن با اقرار خودش است، ید مقتضی ندارد چون؛ دلیل بر قاعده ید سیره و روایت حفص بن قیاس است که حضرت فرمودند: ید مسلمان اماره ملکیت است، اما در عین حال تعلیلی آمده که اگر اینطور نباشد لما قام للمسلمین سوق، اما سیره در ما نحن فیه جاری نمی‌شود و احراز جریان نکردیم و اما روایت اطلاق ندارد چون اگر در این مورد قاعده ید جاری نشود تعطیل سوق لازم نمی‌آید چون درصد کمی ذو الید اقرار می‌کند که مال دیگری باشد.

مورد دوم

جایی کهید مسبوق به ید غیر ملک است، ید امانی و یا عدوانی بوده است.

مثل اینکه ید اجاره باشد، عاریه باشد، غاصبانه باشد، و ادعا می‌کند به دیگر منتقل شده است، قاعده ید جاری نمی‌شود بلکه استصحاب جاری می‌شود و در ملک صاحب مال بوده است، موجر و یا مغصوب منه؛ چون مقتضی جریان نیست، چون دلیل عمده قاعده ید سیره است و سیره اینجا جاری نمی‌شود و روایت حفص نیز که اشاره به اختلال سوق داشت ناظر به این موارد نیست چون مواردی که بدانیم ید به صورت ملک نبوده است، کم است.

محقق نائینی می‌فرمایند: در اینجا استصحاب بر قاعده ید مقدم می‌شود اما نه بخاطر عدم مقتضی قاعده ید، بلکه بخاطر اینکه ادله قاعده ید مختص به جایی است که حالید را نمی‌دانیم اما در دو مورد فوق حالید را می‌دانیم پس فقط استصحاب عدم جاری می‌شود.

آیت الله خویی می‌فرمایند: لسان ادله قاعده ید اطلاق دارد و جهل به ید را شرط نمی‌داند.

در ادامه وارد آخرین بحث می‌شویم و بحث ما تمام می‌شود و از ابتدای سال جدید از ابتدای علم اصول شروع می‌کنیم.

کلام در تعارض استصحاب با قرعه

قاعده قرعه: القرعة لکل امر مشکل

حال اگر استصحاب با قرعه تعارض پیدا کرد، امر مشکل یعنی جایی که حکم واقعی و ظاهری بدست نیامده است.

آیت الله خویی می‌فرمایند: متن فوق روایت نیست، بلکه اقتضای مجموعه‌ای از ادله است و جایی است که حکم واقعی و ظاهری نیست، بخاطر جهتی از جهات حکم ظاهری نیز نیست. مجهول در روایت قرعه هم مجهول علی الاطلاق است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo