درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات علم اصول / مسأله دوم: موضوع علم اصول / کلام شهید صدر در تقسیم علم اصول

سخن ما در موضوع علم اصول نکاتی بیان شد.

ان موضوع علم الاصول هو الادله المشترکه فی الاستدلال الفقهی خاصة[1]

هر ادله ای در زمینه استدلال فقهی به کار برود و ما را به حکم فقهی برساند موضوع علم اصول است حال شما کتاب، سنت، بناء عقلا و هر چیزی که در این مقوله قرار بگیرد را شامل میشود.

موضوع علم اصول با موضوع مسائل آن یکی است، پس موضوع مسائل ما هم ادله مشترک است و محمول ما جواز استناد فقیه در مقام استنباط به آن است. خبر الواحد حجه مسأله اصولی است، موضوع آن دلیل است و محمول آن حجیت حکم شرعی است.

ان قلت

برخی از قواعد اصولی، بحث در وجود قاعده است و بحث ثبوت و عدم ثبوت است، مثل قاعده وجوب شیء و وجوب مقدمه آن، یا قاعده قبح عقاب بلا بیان ثبوتا وجود دارد یا نه و بحث حجیت آن نیست.

قلت

در همان موارد هم به این مطلب برمیگردد که امر به شیء بر وجوب مقدمه آن دلالت میکند یا خیر و با تعبیر ما برای علم اصول مطابقت پیدا کرد.

تقسیم علم اصول

تقسیم اول

تقسیم آقای آخوند همانند نوع دروس خارج که بسیار راحت و روان است، مقدمات و مقاصد و خاتمه که مقدمه سیزده بخش دارد و هشت مقصد و خاتمه.

مقدمات سیزده‌گانه مرحوم آخوند که از لحاظ بحث متفاوت هستند:

1. اجزاء علم

2. وضع

3. مجاز

4. استعمال لفظ

5. تبعیت دلالت از اراده

6. وضع مرکبات

7. علائم وضع

8. احوال وضع

9. حقیقت شرعیه

10. صحیح و اعم

11. اشتراک

12. استعمال لفظ در اکثر از معنا

13. مشتق

مقاصد

1. اوامر

2. نواهی

3. مفاهیم

4. عام و خاص

5. مطلق و مقید

6. امارات

الف) قطع

ب) ظنون خاص

7. اصول عملیه

8. تعادل و ترجیح ( از خاتمه به مقصد تبدیل شد )

خاتمه

اجتهاد و تقلید

تقسيم علم الأصول

التقسيم المعروف

يقال عادة في تقسيم بحوث علم الأصول : ان القواعد الأصولية على أربعة أقسام :

١ ـ ما يوصل إلى معروفة الحكم الشرعي بعلم وجداني. وهذا هو مباحث الاستلزام العقلي.

٢ ـ ما يوصل إلى معروفة الحكم الشرعي بعلم تعبدي ، وهذا على ضربين :

الأول : ما يكون البحث فيه عن الصغرى بعد الفراغ عن الكبرى وهذا هو مباحث الألفاظ بأجمعها.

الثاني : ما يكون البحث فيه عن الكبرى. وهذا هو مباحث الحجج والأمارات الظنية.[2]

تقسیم دوم

محقق اصفهانی تقسیم جدیدی برای علم اصول بیان کردند.

اصول و مباحث آن چهار دسته می‌شود.

قسم اول استلزامات عقلی است، و علم وجدانی به حکم شرعی مثل مسأله اقتضای امر به شیء نهی از ضد را و در حکم شیء تردید راه ندارد. و مسائل دیگر عقلی.

قسم دوم آنچه موجب علم تعبدی به حکم شرعی می‌شود:

الف) آنچه از صغرای دلیل در آن بحث میشود مثل مباحث الفاظ ( دلالت صیغه امر بر وجوب فارغ از حجیت ظهور صیغه امر )

ب) آنچه از کبرای دلیل بحث میکند مثل بحث ظنون و امارات مثل حجیت خبر واحد ( میدانیم خبر واد چیست و از حجیت آن سخن می‌گوییم.

قسم سوم قواعدی که نه وجدانا و نه تعبدا به آن دست پیدا کردیم: اصول عملیه شرعیه که وظیفه عملی را مشخص میکند.

قسم چهارم قواعدی که عمل مکلف را عقلا بیان میکند: برائت و احتیاط و تخییر عقلی.

اشکال شهید صدر به تقسیم محقق اصفهانی

ظاهر عبارت محقق اصفهانی این است که این چهار قسم طولی هستند و به ترتیب از قسم اول تا چهارم باید گام برداریم اول علم وجدانی، بعد علم تعبدی بعد اصل عملی شرعی و سپس اصل عملی عقلی، مراد از طولیت چیست؟

1.طولیت در به کار گیری و حجیت

2.طولیت در درجه اثبات؛ ممکن است با وجود قسم قبلی قسم دوم و بعد هم حجیت داشته باشد ولی درجه اثبات و دلیلت در هر قسم از قسم بعد خود بالاتر است.

اگر طولیت به معنای اول باشد: سه اشکال بر این حرف وارد است؛

اشکال اول

بین دسته اول و دوم طولیت نیست، اگر به یقین به واقع برسیم باز هم اماره حجت است مثل کسانی که در زمان امام بودند و مقدور بود سراغ امام بروند ولی سراغ رواة میرفتند. مثل نقل رواة هم عصر از یکدیگر.

آری اینگونه ترتب است که اگر علم وجدانی به حکم شرعی آمد نوبت به علم تعبدی نمیشود، اماره مطابق ارشادی است و اماره مخالف کنار گذاشته می‌شود. ولی ابتداء ترتبی نیست.

اشکال دوم

استلزامات عقلی موجب علم به حکم شرعی نمیشود. و حداکثر ملازمه را ثابت میکند و غیر مستقل عقلی است که باید منضمی داشته باشد. بهتر است به تواتر و مستقلات عقلی مثال میزد که نیازمند به صغری نداشته باشیم.

اشکال استاد: در جایگاه خود ملازمات عقلی ما را به حکم شرعی میرساند و بودن جزئی دیگر مفروغ عنه است.

اشکال سوم در جلسه بعد خواهد آمد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo