درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت وضع / بررسی قول دوم (کلام محقق نائینی)

حقیقت وضع

قول اول: وضع امری تکوینی است.

اگر امر واقعی باشد باید همه متوجه او باشند حال آنکه اینطور نیست پس امر واقعی تکوینی نیست.

قول آقا ضیاء در ضمن دیگر اقوال بیان خواهد شد.

قول دوم: محقق نائینی در اجود التقریرات جلد 1 صفحه 10 به بعد؛[1]

مقدمه محقق نائینی

واضع الفاظ بشر نیست به دو جهت

جهت ثبوتی

الفاظ اینقدر زیاد هستند عادتاً ممتنع است بشری همه معانی را تصور کند و برای آن‌ها الفاظ را جعل کند و وضع متوقف بر لحاظ لفظ و معنا است و این گونه لحاظی عادتاً توسط بشر ممتنع است، بلکه از جانب خداست.

جهت اثباتی

بر فرض امکان وضع توسط بشر، وضع از حوادث جلیله و مهمی است که اگر انسانی بخواهد وضع داشته باشد باید معروف می‌شد حال آنکه اصلاً سخنی از واضع به میان نیامده پس انسانی وضع را انجام نداده.

البته مجعولات شرعی را انبیاء برای مردم بیان می‌کنند و ثابت نشده پیغمبری خبر از وضع خاص خدا بدهد لذا اذراک این حقیقت به الهام است نه به تبلیغ و خدا به مردم وضع‌ها را الهام کرده است و تبلیغ پیامبران نبوده است.

نتیجه بحث

پس وضع امر تکوینی واقعی نیست چون از اعتباریات است، مثل سایر امور اعتباریه نیز نیست چون باقی امور اعتباری بوسیله پیامبران رسیده است حال آنکه ایصال معانی به مردم الهامی است پس وضع برزخی بین تکوین و اعتبار است.

اشکال به محقق نائینی

بین امر واقعی و اعتباری واسطه‌ای نیست؛ چون امر یا ثبوتی در نفس الامر دارد که واقعی است، یا ثبوتی ندارد و بدست جعل جاعل است که اعتباری است و در این صورت به اختلاف انظار مختلف می‌شود.

پاسخ

این حد وسط بیان شده حقیقت بین تکوین و اعتبار نیست بلکه قسمی از اقسام اعتبار است اما به دست شارع است و جهت اعتباریت آن سنگین است و آثار امور اعتباری بشری بر وضع بار نمی‌شود.

اشکال صاحب منتقی

اشکال جهت ثبوتی (واضع نمی‌تواند بشر باشد بخاطر امتناع عادی آن)

اگر قرار باشد وضع دفعی باشد اشکال وارد است اما فرض این است که وضع بر اساس احتیاجات بشر بوده و تدریجی بوده و چون زندگی‌ها اجتماعی بوده برای تفهیم مقاصد نیاز به جعل الفاظ پیدا می‌کردند و الفاظ بعدی بعضاً از الفاظ دیگر مشتق می‌شده پس مانعی ندارد الفاظ اینگونه جعل شده باشند.

بیان استاد: واضع در ابتدا خداوند متعال بوده و نیاز ملائکه و شیطان و انبیاء را خدا به آنها الهام کرده و بعد از آن بشر وضع کرده فلذا جمع بین دوقول می‌شود، آری بسیاری از الفاظ تعلیم توسط انبیاء است.

اشکال جهت اثباتی (اگر دست واضع مشهوری بود باید بیان می‌شد)

اگر قرار بود وضع به گونه‌ای باشد که زمانی غیر از آن زمان باشد و تدریجی باشد در کتب مرقوم نمی‌شود چون تدریجی است و سریع است و مانع اثباتی هم قبول نمی‌شود.

اشکال به نتیجه

الهام به بشر ممتن است چقدر می‌خواهد به بشر الهام شود؟ اگر هم الهام به متکلم شود به مخاطب هم باید الهام کرده باشد و نیازی به توجه دادن به لفظ و معنای مستقل نیست، یا به مستعمل عملیات وضع را الهام می‌کند و یا به مستعمل الهام می‌کند و او از وضع خبر می‌دهد.

الهام به مخاطب امکان ندارد و باطل است و الهام عملیات وضع به مکتلم خلاف فرض است چون واضع را ما خدا دانستیم، خبر از وضع الهام شده نیز باطل است؛ چون مستعمل اول از الهام توسط خدا حرفی نزده است.

استاد: این امتناع الهام امتناعی ندارد و در مورد ماهیات جعلیه اینگونه است و مستعمل از الهام خدا خبر می‌دهد (توسط پیامبران).


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo