درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت وضع / بررسی قول سوم (کلام محقق عراقی)

حقیقت وضع

قول اول: امری تکوینی باشد

قول دوم: بین تکوین و جعل است

ادامه قول دوم: مقتضای حکمت بالغه الهی این است که لفظ خاص که برای معنای خاص قرار می‌گیرد بخاطر مناسبت ذاتی بین لفظ و معناست.

دلیل مطلب: اگر مناسبت و مناسبت ذاتی بین لفظ و معنا نباشد پس قرار گرفتن لفظ خاص برای معنا ترجیح بلا مرجح است و ترجیح لامرجح غلط است پس لفظ خاص برای معنای خاص مناسبت ذاتیه دارد.

نقد فرمایش فوق توسط صاحب منتقی جلد 1 صفحه 52[1]

آنچه محال است ترجح بلا مرجح است نه ترجیح لا مرجح، وجود معلول بدون علت ترجح بلا مرج است که اشکال دارد و ترجیح بلا مرجح اشکالی ندارد مثل اینکه دو نان در رفع گرسنگی دخیل هستند و عقل حکم به تخییر می‌دهد و اگر انتخاب نکند غرض حاصل نمی‌شود، پس اگر تمام جهات مساوی باشند باید ترجیح بلا مرجح صورت بگیرد.

بیان استاد: ترجیح بلا مرجح علی القاعده نمی‌شود چون آن دو نان، جهتی دارد که یکی انتخاب می‌شود و آن مطلوبیت طرفی بر دیگری است و برخی محال می‌دانند، و انتخاب در دو راهی‌ها اگر چه که در همان لحظه به ذهن فرد خطور نکند ولی انتخاب یک طرف جهتی دارد.

تا اینجا قول عمده وضع علاقه ذاتیه بین لفظ و معنا بود که در قول اول و دوم نمود پیدا می‌کرد.

مسلک دوم: علاقه جعلیه است

نظریه اول (محقق عراقی): حقیقت وضع حقیقتی واقعیه است که عبارت است از ملازمه بین طبیعی لفظ و طبیعی معنا و این ملازمه در نفس الامر ثابت است مثل سایر ملازمات مثل ملازمه وجوب شیء و وجوب مقدمه آن، ملازمه بین اربعه و زوجیت و امثال این‌ها و سایر ملازمات ازلی بوده است اما این ملازمه بین طبیعی لفظ و معنا حادث است و مسبوق به عدم است چون این ملازمه باید به سبب عامل خارجی حادث شود و آن جعل و اعتبار است.

پس از حدوث هم حقیقتی واقعیه بین لفظ و معنا محقق می‌شود. نهایة الافکار جلد 1 صفحه 25[2]

اشکال آیت الله خویی

مراد از ملازمه چیست؟

اگر مراد محقق عراقی که بین طبیعی لفظ و معنا ملازمه‌ای است، ملازمه مطلق است حتی برای جاهل به وضع باطل است؛ چون وضع نیازمند شنیده شدن لفظ دارد و تصور لفظ علت تامه انتقال معنا باشد پس جهل به الفاظ و انتقال به معنا محال است.

اگر مراد شما از ملازمه، ملازمه برای عالم به وضع باشد؛ ملازمه فقط برای عالم است اما دیگر این ملازمه حقیقت وضع نیست بلکه مترتب بر وضع و متأخر از وضع است، حال آنکه بیان شما حقیقت وضع نبود متأخر از وضع است.

نکته آیت الله فیاض در المباحث الاصولیه صفحه 114[3]

اشکال آیت الله خویی بر محقق عراقی بر اساس مبنایی است: علم به وضع در موضوع خود می‌تواند اخذ شود؟ چون اگر ملازمه مختص به عالم به آن باشد، لازمه‌اش اخذ علم به وضع در موضوع وضع است.

علم به وضع در موضوع وضع نمی‌تواند وضع شود و دوری می‌شود (توقف الشیء علی نفسه)، ولی علم به وضع در مرحله مجعول در موضوع وضع می‌تواند اخذ شود نه در ناحیه جعل، مجعول هم مرحله ملازمه است.

پس مبنای آیت الله خویی دچار اشکال می‌شود و نظریه محقق عراقی ثابت می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo