درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت وضع / تقسیم وضع به اعتبار وضع و موضوع‌له

در بحث وضع دو مطلب بیان شد.

حقیقت وضع چیست؟

من الواضع؟ و قول مختار این شد که واضع بشر است اما با الهام الهی و در ابتدا هم واضع خدا بوده و سپس انسان در ظرف احتیاج خود واضع شده است به استناد الفاظ جدید برای مخترعات جدید.

مطلب سوم: تقسیمات وضع

وضع از حیثیات مختلف تقسیم می‌شود.

حیثیت اولی: معنای موضوع له

مقدمه: برای وضع لفظ در معنا ابتدا تصور معنا لازم است (واضع تصور کند) و سپس تصور لفظ لازم است، و پس از اینکه معنا تصور شد، لفظی هم تصور شود و سپس لفظ را برای معنا وضع کند.

آن معنایی که اول تصور می‌شود از دو حال خارج نیست:

معنا عام تصور می‌شود

یا معنا جزئی تصور می‌شود

اسم معنای کلی وضع عام و اسم معنای جزئی وضع خاص است. و این اصطلاحات است.

در مجموع چهار اصطلاح می‌شود:

    1. وضع عام موضوع له عام

    2. وضع عام موضوع له خاص

    3. وضع خاص موضوع له خاص

    4. وضع خاص موضوع له عام

وضع یعنی معنای متصور که گاهی عام و گاهی خاص است.

در ادامه پس از اینکه ما معنای عامی تصور کردیم و لفظی را تصور کردیم، گاهی لفظ برای همان معنا وضع می‌شود که وضع عام و موضوع له عام یا خاص می‌شود و گاهی لفظ را بر همان معنای متصور اول وضع نمی‌کنیم، بلکه یا بر جزئی او وضع می‌کنیم، و یا بر کلی وضع می‌کنیم که مورد سه و چهار تشکیل می‌شود.

چهار قسم بیان شد.

از این چهار قسم سه قسم ممکن است و واقع شده است.

قسم اول: وضع عام موضوع له عام

مثل وضع اجناس: رجل: بر جنس مرد وضع شده است.

قسم دوم: وضع خاص موضوع له خاص

مثال: وضع اعلام شخصیه، فردی نام فرزندش را اسمی معین می‌گذارد.

قسم سوم: وضع عام موضوع له خاص

مثال: وضع اسماء موصوله و امثاله و معانی حرفیه و اسماء اشاره

ابتدای غایت تصور شده و لفظ من برای ابتدای جزئی مثلاً من البصره وضع شده است و موضوع له جزئی است.

در این قسم مرحوم آخوند بیانی دارند: ما سه اصطلاح داریم: وضع، موضوع له، مستعمل فیه و مقام استعمال در بحث معانی حرفیه وضع عام است، من معنایش عام است، موضوع له آن هم عام است و آن ابتدای غایت است، و مستعمل فیه هم عام است و من در مطلق معنای ابتدای غایت به کار گرفته شده، و بصره در مقام استعمال عام ما را مقید کرده است (پس از مقام وضع رد شدیم و به مقام مستعمل فیه رسیدیم)، پس مورد سوم وقوع خارجی ندارد.

استاد: مقام استعمال هم عام است، ابتدای بصره به اعتبار تعدد دال و مدلول است و الا مقام استعمال هم عام است.

ان قلت: مگر می‌شود وضع عام و موضوع له خاص باشد؟

قلت: می‌شود چون عام می‌تواند مرآة برای فرد قرار بگیرد، تصور عام و بر افراد و مصادیق عام وضع شود موضوع له خاص می‌شود.

سؤال: ابتدا باید معنایی تصور کرد و معنای متصور عام است و لفظ برای معنایی خاص گذاشته شده پس معنای موضوع له تصور نشده است.

پاسخ: در ضمن عام تصور شده است.

قسم چهارم: وضع خاص موضوع له عام

امکان ندارد و به تبع واقع هم نشده مثل اینکه حسن را تصور کرد و به موضوع له انسان منتقل شویم. این قسم محل بحث است.

چرا ممکن نیست؟ چون عام می‌تواند مرآة برای خاص باشد ولی خاص نمی‌تواند مرآة برای عام باشد. اگر بگویید اول حسن را تصور می‌کنم و بعد عام را تصور می‌کنم این از قسم دوم است و وضع عام می‌شود و تصور معنای خاص ابتدایی لغو می‌شود. مشکل در وضع خاص و موضوع له عام است که مرآة کوچکی نشانگر معنای وسیعتری باشد.

بیان استاد: مورد چهارم امکان دارد که خاص مرآة عام باشد ولی به صورت امر بداهه و امری است که اینقدر سریع نقش می‌بندد و تصور خاص مقدمه است برای جعل لفظ عام برای معنایی عام است و آن معنای عام بالاحساس تصور نشده و معنای عام نیز تصور شده ولی نهایتاً وضع عام موضوع له عام می‌شود پس قسم چهارم عملاً امکان ندارد. ولی این کلام در قسم سوم هم بیان می‌شود، در آنجا هم کلی تصور می‌شود و فرد کلی تصور نمی‌شود و پس از آن خاص به سرعت تصور می‌شود پس معنای جزئی هم تصور باید بشود که لفظ برای معنای جزئی تصور شود و پیش مقدمه معنای عام می‌شود.

یا باید قائل به امکان چهار تا شویم یا قائل به امکان دو مورد شویم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo