درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت وضع / معنای حرفی

کلام ما در بحث وضع بود و چند نکته اشاره شد. حقیقت وضع. من الواضع؟ همچنین اقسام وضع به اعتبار وضع و موضوع له که چهار قسم بیان شد.

اقسام وضع از حیث دیگر (تعیینی و تعینی و بالاستعمال)

به مناسبت بحثی شد در بحث وضع به اعتبار وضع و موضوع له مطرح کردند و آن بحث وضع عام موضوع له خاص و بالعکس است که جایگاه دارد بیشتر بر روی آن تأمل شود.

در بحث معنای حرفی دو قول عمده وجود دارد.

قول اکثر

معنای حرفی با معنای اسمی سنخیت ندارد.

قول مرحوم شیخ رضی الدین (شرح کافیه) و مرحوم آخوند از ایشان تبعیت کردند

معنای حرفی و اسمی هم سنخ هستند و معنای اسمی در آن معنا ملحوظ استقلالا و در معنای حرفی معنا ملحوظ آلی است پس بین معنای اسمی و حرفی تفاوت ذاتی نیست و تفاوت در لحاظ است.

مثل نگاه کردن در آینه؛ گاهی در آینه برای نگریستن به چهره خود است و نگاه به آینه آلی است اما گاهی نگاه در آینه بخاطر خش و تمییزی آینه و خود آینه است و اینجا نگاه به آینه استقلالی است و این تفاوت معنای اسمی و حرفی است.

برخی ممکن است توهم کنند که در فرق بین اعتبار لحاظ آلی در حرف و اعتبار لحاظ استقلالی در اسم شرط واضع است و واضع در مقام استعمال این نوع لحاظ را شرط کرده است.

پاسخ: چه کسی گفته است شرط واضع باید از جهت مستعمل رعایت شود و الا غلط است، نه در ما نحن فیه فرض این است که معنای هر دو ذاتاً متحد است.

چرا نمی‌شود به جای یکدیگر استعمال کرد؟ این عدم استعمال در جای یکدیگر بخاطر شرط واضع نیست. از ابتدا وضع شده است بخاطر دلالت معنای آلی و اسم برای معنا استقلالا وضع شده است.

قید آلی و استقلالی قید وضع است نه لفظ و نه معنا.

خصوصیتی که در حال وضع لفظ برای معنا لحاظ می‌شود گاهی خصوصیت در حرکات لفظ است مثل باء و راء مشدد که گاهی باء مفتوح و گاهی مضموم و گاهی مکسور است (به ضم: گندم، به فتح: سخت نیکوکار، به کسر: نیکی کردن) و گاهی در ترتیب حروف است مثل علم: دانش و لمع: پرتو و گاهی خصوصیت در خود معنا لحاظ می‌شود مثل قعود و جلوس، قعود نشستن بعد از به پهلو بودن است و جلوس نشستن پس از قیام است. و گاهی خصوصیت ملحوظ نفس وضع است و ما نحن فیه من هذا القبیل.

من: وضع آلی و باید مجرور در پی آن بیاید.

ابتدائیت: وضع استقلالی.

اشکال بر نظر مرحوم آخوند

اشکال اول

اگر اینطور باشد پس باید استعمال حرف و اسم به جای یکدیگر صحیح باشد چون معنای هم سنخی دارند (مثل مشکی و سیاه در زبان فارسی)

و به تعبیر دیگر صحت استعمال این دو به جای یکدیگر اولویت دارد نسبت به استعمال مجازی چون استعمال مجازی استعمال در غیر موضوع له بالقرینه است بر خلاف اسم و حرف.

اشکال دوم

صرف لحاظ آلی داشتن لفظ، دال بر معنای حرفی بودن نیست، خیلی موارد لحاظ آلی است و معنا اسمی است؛ پس تفکیک اسم و حرف به لحاظ آلی و استقلالی نیست.

در قضایایی که تجعل العناوین فی‌ها طریقا الی الحکم الی مصادیقها، مثل النار حاره، حرارت از مصادیق آتش در عالم خارج است و حکم مصداق خارجی آتش است و مفهوم آتش که حرارت ندارد اما اگر بگوییم النار کلی، حکم کلی حکم برای مفوم نار است نه مصداق آن در اینجا النار کلی نار استقلالی لحاظ شده و در النار حار، حرارت آلی لحاظ شده حال آنکه معنای اسمی است. حرارت برای مصداق نار است و مفهوم نار آلی است برای فهم مصداق نار. نار معنای اسمی است که گاهی لحاظ آلی دارد و گاهی لحاظ استقلالی دارد.

گاهی هم معانی متعلق به معانی حرفیه استقلالی لحاظ می‌شود؛ مثل فی دار زید در مقام جواب از سؤال أین تسکن، اینجا سکنی داشتن در مکان برای سؤال کننده مشخص است و اصل سؤال خصوصیت مکانی است که فی آن را مشخص می‌کند، مستعمل فی را به نحو استقلالی لحاظ کرده است و ظرفیت خانه زید را بیان می‌کند (در مثال مناقشه وجود دارد).

و این نظر مرحوم آخوند معنایی افراطی است که در معنای حرفی فقط در مقام استعمال وضع شده برای لحاظ آلی و وضع عام و موضوع له عام است.

در نقطه مقابل دو قول دیگر وجود دارد که خواهد آمد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo