درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت وضع / معنای حرفی / دیدگاه محقق اصفهانی

کلام ما به مناسبت وضع عام موضوع له خاص به معنای حرفی منتهی شد و سه قول عمده آن اشاره شد.

قول رضی الدین و مرحوم آخوند در جانب افراط و قول جانب تفریط.

قول سوم بیان کننده متفاوت بودن سنخ معنای حرفی و اسمی است.

دیدگاه محقق نائینی در قول سوم بیان شد و نقد آن از کلمات محقق خویی بیان شد. (معانی ایجادیه به نحو ربط کلامی)

دیدگاه دوم

قول محقق اصفهانی

معانی حرفیه نسب خارجیه هستند، یعنی وجود لافی نفسه هستند پس نسب خارجیه و وجود لافی نفسه و وجود رابط و یا وجودی در مقابل وجود جوهر و وجود عرض که به آن وجود رابطی گفته می‌شد. معنای حرفی وجود سومی دارند و در قبال وجود جوهر و عرض هستند.

مرحوم آیت الله خویی در بیان توضیح می‌فرمایند: وجود از جهتی به فی نفسه و مستقل از قطع نظر از کل شیء و وجود فی غیره و غیر مستقل و ثبوت شیء لشیء تقسیم می‌شود.

اما وجود فی نفسه وجود جواهر و اعراض است و وجود فی نفسه دارند و مستقلاً وجود دارند. عرض موجود فی الموضوع و جوهر لافی الموضوع است.

وجود فی نفسه به سه قسم تقسیم می‌شود:

1. وجود فی نفسه لنفسه بنفسه: وجود خدای متعال است و وجودش صفت برای غیر نیست برخلاف عرض که لغیره است اما بنفسه است که نیازمند علت نیست.

2. وجود فی نفسه لنفسه بغیره: جوهر مصداق این مورد است و در وجودش نیازمند به غیر است.

3. وجود فی نفسه لغیره بغیره: همانند اعراض

مقسم هر سه فی نفسه است.

وجود عرض للغیر و بالغیر است و اسم وجود عرض وجود رابطی است (نه وجود رابط). وجود لافی نفسه را وجود رابط می‌نامیم (وجود فی غیره). ثبوت شیء لشیء کثبوت القیام لزید (ثبوت نسبت رابط است).

دلیل وجود چنین موجودی: وجود جوهر گاهی متیقن است، وجود عرض هم متیقن است اما نسبت بیاض به زید گاهی مشکوک است و نسبت بیاض به زید متعلق شک است. اما این امر وجودی هم سنخ جوهر و عرض نیست و الا اگر مسانخ جوهر و عرض بود متعلق شک قرار نمی‌گرفت پس سنخ این مشکوک فیه با جوهر و عرض متفاوت است.

معنای حرفی خود آن ربط است و الا تسلسل لازم می‌آید، مصداق خارجی ربطی معنای حرفی است و وجود رابط است.

آیت الله خویی: در نتیجه فرق بین معانی اسمی و حرفی این است که معانی اسمی مفاهیم ذهنی و وجودات مستقلی هستند ولی معانی حرفی عین ربط هستند و تجلی آن ربط بین عرض و موضوع عرض است و بیان کننده نسبت بین دو شیء است که وجود رابط نام گذاری شده است. همان مصلحتی که اقتضای وضع معانی اسمیه را داشته است همان مصلحت نیز اقتضای وضع حروف برای ربط بین جوهر و عرض را دارد. و این وجود را وجود لافی نفسه می‌نامیم.

وجودی هم برای نسبت الا بوسیله وجود طرفین آن نیست پس نسبت ماهیت مستقله ندارد.

آیت الله خویی سه مناقشه وارد می‌کنند:

1. لازمه کلام شما سه وجود داشتن است (غیر از وجود خداوند[1] ) و غیر از وجود جوهر و عرض ما وجودی تصور نمی‌کنیم و قبول نداریم و اشیاء غیر از خداوند دو قسم هستند. همه وجودات فی نفسه هستند و فی غیره نداریم.

اشکال دوم و سوم در جلسه بعد خواهد آمد.

 


[1] . ما قائلیم وجود خدا و مخلوق تباین محض دارند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo