درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مسائل علم اصول / مباحث الفاظ / وضع / وضع مرکبّات

کلام ما در جلسه گذشته در آخر بحث منتهی به وضع مرکبات شد و عرض شد الفاظ مرکبه وضع افرادی دارند اما جمله‌ها هم وضعی برای خود دارند.

مثلاً در جمله زید قائم ما سه وضع داریم؛ وضع زید، وضع قائم به عنوان خبر و یکی وضع قائم به عنوان مشتقی که دارای معنای خاص است و دیگری هیئت ترکیبیه است (خبر بودن قائم برای زید و حمل قائم بر موضوع که زید است) و این هیئت را به عنوان وضع چهارم برمیشمارند.

گاهی بیش از این وضع هم هست.

سؤال: آیا علاوه بر این وضع‌ها وضع اضافه‌ای برای مجموعه وضع‌ها وجود دارد یا خیر؟

حمل انسان بر زید، علاوه بر سه وضع، وضع چهارمی هم دارد که شامل سه وضع شود یا خیر؟ و برای زید قائم وضع پنجمی وجود دارد یا خیر؟ به صورتی که تمام جمله ترکیبیه وضعی داشته باشد.

اولاً این وضع لغو است؛ چون وقتی هیئات وضع شدند و مواد وضع شدندوافی به غرض است و کافی است و وضع پنجم لغو خواهد بود.

ثانیاً لازمه این سخن این است که ما دو مرتبه منتقل به معنا شویم؛ یک مرتبه تفصیلاً منتقل به معنا شویم چون هر لفظی مستقلاً وضع دارد. و وضع اجمالی باید برای کل شده باشد مثل: اشتریت دارا؛ بالاجمال است سپس میگوییم اشتریت سقفا و سطحا و غرفة و این اجزاء دار به صورت تفصیلی است و در زید قائم ابتدا علم تفصیلی داریم سپس مجدد وضع اجمالی داریم اما این وضع اجمالی خلاف وجدان است.

امری ممکن است منتهی دو محظور دارد: لغویت و خلاف وجدان بودن.

افرادی که قائل به وضع مرکبات هستند مرادشان وضع اول بین مبتدا و خبر است و الا اگر مرادشان وضع جدیدی باشد قائل این قول (به گفته آیت الله خویی) از مجانین است.

آنچه نسبت داده شده به علمای علم بیان که گفته‌اند مجاز بر دو قسم است: کجاز مفرد و مجاز در جمله اشتباه است، مجاز در مرکب صحیح نیست، چون در مرکب مجاز معنای موضوع له باشد باشد که مجاز استعمال در غیر موضوع له باشد حال آنکه مرکبات وضع تام جدایی ندارند پس وقتی معنای موضوع له ندارند مجاز هم برای آن معنا ندارد لذا ما فقط مجاز در مفردات داریم.

استدراک

در جمله‌ها یکی از دو امر است

تشبیه جمله به جمله، تشبیه دو معنای ترکیبی یا قضیه‌ای به قضیه دیگر مثلهم کمثل الذی استوقد نارا[1] الخ که خدا حال کافرین را تشبیه کرده است و به تعبیر آیت الله خویی یک قضیه تشبیه شده است به تشبیه دیگر یا او کصیب من السماء[2] الخ که حال کفار را به ابر این چنینی تشبیه کرده است.

یا کنایه است، مثل کنایه فرد مردد به اینکه اراک تقدم رجلا و توخر اخری و به تعبیری کنایه از تردید است.

اما در جملات مجاز نداریم.

مثال جری المیزاب به علاقه حال و محل مجاز در اسناد بود ولی این مانع سخن آیت الله خویی نیست چون اسناد وضع مستقل داشت و در عداد وضع‌های مستقل بود اما ما مجاز در کل هیئت ترکیبیه نداریم.


[1] . آیه 17 سوره بقره.
[2] . آیه 19 سوره بقره.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo