درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مسائل علم اصول / مباحث الفاظ / وضع / استعمال لفظ در معنای مناسب موضوع‌له

کلام ما در بحث‌های وضع در یک نکته دیگر است و آن هم استعمال لفظ فیما یناسب الموضوع له است که آیا بالوضع و به واضع بازمیگردد یا به طبع و ذوق بازمی‌گردد.

مراد از بحث این است که استعمال لفظ در معنایی که مناسب با معنای موضوع له است آیا با توجه به پذیرش طبع و ذوق است یا به واضع بازمی‌گردد که اگر واضع ترخیص در این استعمال بدهد صحیح است و اگر ترخیص ندهد صحیح نیست ولو استعمال درست و غیر مستهجن باشد از دیدگاه طبع و ذوق.

پس ملاک استعمال لفظ در معنای مجازی اذن واضع است یا ذوق و طبع سلیم است؟ اگر مدار پذیرش ذوق است اذن واضع موضوعیت ندارد و اگر واضع اجازه ندهد هم وضع صحیح است.

مرحوم آخوند

ملاک طبع و ذوق است که اگر طبع معنایی را صحیح و حسن دانست این استعمال صحیح است و لو واضع اجازه نداده باشد و اگر طبع استعمالی را مستهجن دانست صحیح نیست و لو واضع اجازه داده باشد.

دلیل

وجدان می‌گوید گاهی استعمال این چنینی صحیح است و لو واضع اجازه نداده باشد مثل استعمال لفظ حاتم در انسان کریم. معنای موضوع له حاتم فرد اصلی خارجی است و معنای مناسب با آن کریم و سخی بودن است حال آنکه واضع حاتم برای فرد خارجی این اسم را برای فرد دیگری تصور نکرده است چه برسد به اینکه اجازه بدهد بلکه شاید بتوان گفت که مرتکز در وضع اعلام وضع لنفسه است نه ذوات دیگر (پدر برای نفس پسر این را وضع کرده است) پس این نوع استعمال مجازی صحیح است و لو اینکه واضع اجازه نداده باشد، و از طرفی استعمال قبیح است و لو اینکه واضع اجازه بدهد و طبع این استعمال را نمی‌پذیرد مثل استعمال عذرة به اعتبار قرینه اول و مشارفت برای غذا و مأکولات این استعمال را طبع نمی‌پذیرد و لو اینکه واضع اجازه داده است. این علاقه در استعمال مجازی ثابت است در حالی که به وجدان که مراجعه می‌کنیم این استعمال را صحیح نمی‌داند چون استعمال صحیح استعمالی است که طبع آن را بپذیرد. بله اگر واضع معصوم و متصل به وحی باشد طبع و ذوق تبعا آن را می‌پذیرد. حتی اگر استعمالی خلاف طبع در لسان روایات ببینیم آن را به معصوم نسبت نمی‌دهیم.

ما هم به تبع برخی بزرگان از جمله منتقی الاصول جلد 1 صفحه 160: هذا البحث لا اثر له فی المجال العملی اصلاً و قد اطال القوم فیه و لکنه تطویل بلا طائل لذلک رأینا الاقتصار علی مطلب الکفایة لا اکثر.[1]

اطلاق اللفظ و ارادة نوعه او صنفه او مثله او شخصه یا شخصه و مثله و صنفه و نوعه

در این بحث هم صاحب منتقی تصریح می‌کند اثر عملی ندارد اما بحثی علمی است و برای توسعه اطلاعات نافع است لذا ما هم مقتصرا متعرض می‌شویم.

در این بحث چند مقام وجود دارد

1. فی اطلاق اللفظ (اطلاق به معنای استعمال لفظ است) و ارادة شخصه: مثلاً میگوئیم زید لفظ و مراد ما از زید پسر فلانی نیست بلکه شخص لفظ زید است یعنی زی د. مراد از شخص هم وجود خارجی نیست بلکه تشخص لفظ است. به عبارت دیگر نوعی استعمال لفظ است.

صاحب فصول در صحت این استعمال اشکال کردند که در جلسه بعد مطرح خواهد شد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo