درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مسائل علم اصول / مباحث الفاظ / اقسام دلالت / دلالت وضعیه، تصوریه یا تصدیقیه

در جلسه گذشته دلالات را بر سه قسم تقسیم کردیم، دلالت تصوریه یعنی اینکه انسان به مجرد شنیدن لفظ به معنا منتقل شود و با تصور لفظ معنا هم در ذهن حاضر می‌شود.

عرض شد دلالت تصوریه متوقف بر علم به وضع لفظ برای معناست. عرض شد حتی اگر لافظ بلا شعور هم ذهن از لفظ اسد به حیوان مفترس منتقل می‌شود و حتی اگر از به هم خوردن دو سنگ لفظ ایجاد شود باز هم ذهن منتقل می‌شود.

در قبال دلالت تصوریه دو دلالت دیگر تصدیقیه وجود دارد.

تصدیقیه تفهیمیه یا دال بر مراد استعمالی و دیگری تصدیقیه دال بر مراد جدی.

تصدیقیه تفهیمیه: من تصدیق می‌کنم که متکلمی که لفظ را به کار برده از استعمال لفظ انتقال به معنای خاص را قصد کرده است. این دلالت متوقف بر علم به وضع بعلاوه قرینه متصله بر خلاف معنای موضوع له نباشد است. در رأیت اسدا دلالت تصوریه حیوان مفترس است و چون قرینه بر خلاف معنا نیست پس مخاطب متوجه می‌شود متکلم معنای حیوان مفترس را اراده کرده است.

دلالت تصدیقیه جدیه: یعنی متکلم وقتی لفظی را به کار می‌برد و قرینه متصله و منفصله بر خلاف نیاورد (چون اگر قرینه منفصل باشد از مراد جدی منصرف می‌شود) در رأیت اسدا دلالت تصوریه شکل می‌گیرد و دلالت استعمالیه هم شکل می‌گیرد و دلالت تصدیقیه جدیه نگرفت اگر فردای آن روز گفت و ذاک الاسد کان یرمی دیگر نمی‌توان رأیت اسدا را حمل بر مراد جدی کرد چون مراد جدی متکلم رجل شجاع بوده و زمانی دلالت تصدیقیه جدیه شکل می‌گیرد که علم به وضع باشد و هیچگونه قرینه‌ای هم در کلام نیاید. اگر فرد شک کند که قرینه وجود دارد یا نه با اصل عدم قرینه دلالت تصدیقیه جدیه را جاری می‌کنیم. قرینه متصله از مراد استعمالی و قرینه منفصله از مراد جدی جلوگیری می‌کند.

آیا دلالت وضعیه دلالت تصوریه است یا تصدیقیه؟

مشهور: دلالت وضعیه دلالت تصوریه است یعنی وقتی به معنا منتقل می‌شویم سببی دارد و سبب آن خاص است که به معنای خاص منتقل می‌شویم، و این سبب یا وضع است یا قرینه است. قرینه که نیست چون بیان صرف لفظ و بدون قرینه بوده است و جهت انتقال از لفظ به معنا وضع است، پس دلالت وضعیه یعنی دلالت تصوریه.

نظر عده‌ای محققین: دلالت وضعیه دلالت تصدیقیه است

علی المبنا: بناء علی مبنای تعهد دلالت وضعیه دلالت تصدیقیه است چون معنا ندارد لفظ را دال بر معنا بدانیم و لو از لافظ بلاشعور صادر شود. بلکه اگر از به هم خوردن دو سنگ لفظی صادر شود نمی‌توان گفت لفظ دال بر معناست چون منشأ دلالت غیر اختیاری است. مسلک تعهد بیان داشت که واضع بگوید من متعهد می‌شوم برای این معنا این لفظ را استعمال کنم پس واضع کاری به تصور ندارد و قصد اخطار معنا را ندارد.

و علیه فلا مناص من الالتزام بتخصیص العقلة الوضعیه به صورة قصد تفهیم المعنا من اللفظ و ارادته سواء أ کانت الارادة تفهیمیه محضه ام جدیة أیضا

متکلم تفهیمی انجام می‌دهد که مخاطب او را تصدیق کند لذا بنابر مسلک تعهد دلالت وضعیه منجر به دلالت تصدیقیه می‌شود. استعمال در این مبنا طبق تعهدی است که واضع آن را جعل کرده است.

شاید بتوان گفت که از نظر زمانی دلالت تصدیقیه بر تصوریه مقدم است یعنی ابتدا دلالت تصدیقیه شکل گرفته است. سپس هر گاه لفظ را بشنود به معنا منتقل می‌شود.

برداشت بنده از سخن آیت الله خویی: در دلالت وضعیه بنابر مسلک تعهد دلالت تصدیقیه است. بنابر مسالک دیگر هم امر از همین قرار است.

بنابر مسلک اعتبار هم امر اعتباری تابع غرض داعی وضع است یعنی اینکه غرضی که سبب برای وضع شده تفهیم معنا بوده است و این همان دلالت تصدیقیه است چون غرض اخطار معنا نیست بلکه تفهیم است لذا به نظر ایشان طبق مسلک اعتبار هم منجر به دلالت تصدیقیه می‌شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo