درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مسائل علم اصول / مباحث الفاظ / اقسام دلالت / تبعیت دلالت از اراده

محل نزاع

در ادامه بحث وضع یکی از نکاتی مرحوم آخوند و دیگران بیان کردند این است که آیا الفاظ برای ذات معانی وضع شدند و یا برای معانی الفاظ با قید اراده متکلم وضع شده است؟

اگر کسی نام ولدش را علی بگذارد، نام علی برای ذات او گذاشته شده یا به شرط اینکه متکلم قاصد ولد مذکور باشد؟

مرحوم آخوند

قول صحیح قول اول است یعنی الفاظ برای نفس معانی وضع شده‌اند بدون قید اراده متلکم و لافظ

دلیل اول

قصد معنا از شئون استعمال است و از شئون وضع نیست، در مقام استعمال متکلم قصد معنا را دارد، آری وقتی فردی استعمال می‌کند باید علی القاعده قاصد معنا باشد و الا استعمال امکان پذیر نیست پس این قصد المعنا مرتبط به استعمال است و مأخوذ در معنای مستعمل فیه نیست. اگر لفظ برای معنای مراد وضع شده باشد لازمه‌اش این است که دو مرتبه اراده معنا شود: یک مرتبه به اعتبار اینکه جزء معنای موضوع له است و یک مرتبه به اعتبار اینکه استعمال متوقف بر قصد معناست، و بیان کردیم اجتماع دو قصد باطل است؛ اولاً وجدان این دو قصد را نفی می‌کند و ثانیاً مستلزم قصد به قصد است، قصد در معنای موضوع له به قصد در مقام استعمال و بالعکس تعلق می‌گیرد.

بیان استاد

اجتماع قصدین اشکالی ندارد و مطابقت استعمال با وضع لازمه‌اش اجتماع دو قصد است، آری به اعتبار مطابقت استعمال با وضع از شئون استعمال است ولی ما علی المبنا اراده متکلم را در وضع و استعمال هر دو میدانیم.

دلیل دوم

اگر بگوییم زید قائم بالوجدان درک می‌کنیم محمول بر زید نفس قیام است نه قیامی که اراده شده است پس اگر قائم برای قیام مراد وضع شده باشد مجاز بودن در مثل زید قائم است چون معنای مستعمل فیه از قید اراده جدا می‌شود پس معنای مستعمل فیه مجازی است.

و اگر بگوییم ضرب زید، ذات الضرب به زید اسناد داده شده نه ضرب مراد متکلم حال آن که در ضرب زید هیچ مجازی نیست. اما در جانب مسند الیه نیز همین بحث بیان می‌شود، در مثال اول زید مسند الیه بود و در مثال دوم هم زید مسند الیه بود اما اگر الفاظ برای معانی برای معنای مراد به کار رفته باشد باید زید مراد را در نظر بگیریم (که در ناحیه مسند است) حال آنکه زید مجرد از قید اراده است و مجازی هم به کار نرفته است.

بیان استاد

این بیان مرحوم آخوند مصادره به مطلوب است و بحث ما همین است که قید اراده آمده است یا خیر.

دلیل سوم

اگر بنا باشد قید اراده معنا در معنای موضوع له دخیل باشد پس معانی همه الفاظ (از جمله اسماء اجناس) جزئی می‌شود، اگر الفاظ برای معانی مراد متکلم وضع شده باشد، معانی همه جزئی می‌شود چون اراده متلکمان با یکدیگر متفاوت است و جزئی است پس تمام الفاظ حتی اسماء اجناس جزئی است. در رجل وقتی متکلم آن را اراده کند رجولیت جزئی است. حال آنکه وجدان نفی می‌کند که همه الفاظ جزئی باشد. اگر الفاظ برای معانی مقید به اراده متکلم وضع شود، معانی جزئی می‌شود پس باید معنای موضوع له معنا بعلاوه قید جزئی باشد و معنا بعلاوه قید جزئی، جزئی است حال آنکه در اسماء اجناس وضع عام موضوع له عام است.

بیان استاد

ظاهراً طبق بیان قائل وضع خاص موضوع له خاص می‌شود چون وضع الفاظ هم در معنای اول مقید بوده است. وضع عام موضوع له عام هم می‌توان باشد و آن قید عام اراده هر متکلمی است نه اراده متکلم خاص و در اینجا قید منجر به خصوصیت معنا نمی‌شود ولی لازمه‌اش مجازیت می‌شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo