< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1400/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی قاعده لاضرر / تنبيهات قاعده / تنبيه پنجم / نفی ضرر واقعی / نظر آیت الله خوئی در بطلان عمل ( غیر طهارت مائیه) با فرض علم به ضرر و حرج

در بحث طهارت مائیه که بحث وضو و یا غسل است، فقها تسالم دارند که اگر مکلف به اینکه وضو یا غسل ضرری است، جاهل بود، وضو یا غسلش صحیح است، در حالیکه دلیل لاضرر کاری به علم و جهل مکلف ندارد و می‌گوید اگر ضرر باشد، این عمل واجب نیست و وقتی واجب نباشد، وظیفه می‌شود طهارت ترابیه و طهارت مائیه باطل است. در حالیکه فقها می‌گویند این صحیح است. اگر علم به ضرر داشت، 3 قول در این زمینه وجود دارد.

قول اول چه با علم به ضرر و چه با علم به حرج، طهارت مائیه صحیح است. قول دوم در هر دو صورت باطل است. قول سوم تفصیل بین علم به ضرر و علم به حرج، که در اولی باطل و در دومی صحیح است. آیت‌الله خویی می‌فرماید در علم به ضرر و علم به حرج قائل به این مطلب هستیم، اما در علم به ضرر در وضو و غسل می‌فرماید در هر دو به خاطر اینکه این وضو و غسل استحباب نفسی دارند و دلیل لاضرر در احکام الزامیه حکومت داشت، استحباب نفسی و اباهه را از بین نمی‌برد. پس بنا بر استحباب نفسی، اگر مکلف به نیت استحباب نفسی و یا به نیت وجوب وضو گرفته باشد، قصد وجه فرق کرده و تخلف قصد وجه اشکال ندارد. ولی در غیر وضو و غسل اینطور نیست. مثلاً اینکه کسی می‌داند که ایستاده نماز خواندن برایش ضرری است و یا بر او ایجاد حرج می‌کند، یقیناً بر او نماز نشسته واجب خواهد بود. اگر اینگونه عمل کرد، در علم به ضرر و علم به حرج نمازش باطل است چون اصلاً امر به قیام ندارد، ولو به حرمت اضرار به نفس هم قائل نباشیم و بگوییم چون حرام است. پس مبغوض است و با عمل مبغوض نمی‌شود اطاعت کرد، در حالیکه نماز از اعمال قربیه است. صرف اینکه این می‌شود فاقد امر و طبیعتاً در اینکه این نماز باطل است، کفایت می‌کند، چون نماز به ماهو استحباب ندارد. ایشان می‌فرماید در علم به حرج هم همینطور است چون امر ندارد. وقتی امر نداشت، مقتضی برای صحت وجود ندارد. اگر ملاک وجود داشته باشد، ولو امر نباشد، ملاک را از کجا احراز کنیم، یا تصریح مولا به وجود ملاک. البته بعضی از اعمال نماز مثل سجده به مائیه استحباب دارند، ولی منظور ما کل نماز است و فقط سجده محل کلام ما نیست. بنابراین ایشان می‌فرماید ملاک هم محرز نشد. پس در علم به ضرر و علم به حرج در طهارت مائیه عمل ما درست است و طبعاً نمازی هم که با آن طهارت خوانده، چون واجد طهارت مائیه بوده، صحیح است.

مرحوم محقق نائینی می‌فرماید در علم به ضرر و علم به حرج طهارت مائیه باطل و طبعاً نمازی هم که با آن طهارت خوانده شود، باطل می‌شود. چون طهارت حدثیه شرط واقعی برای نماز است نه شرط ظاهری و علمی، بر خلاف طهارت خبثیه. یعنی مثلاً شخص یقین دارد که لباسش پاک است و با آن لباس نماز خوانده و بعد از نماز می‌فهمد که لباسش نجس بوده ولی این شخص واجد شرط بوده و نمازش صحیح است. ولی طهارت حدثیه طهارتی است که با وضو، غسل و تیمم حادث می‌شود، این طهارت شرط واقعی است، لذا اگر شخص یقین کند که وضو دارد و بعد از نماز فهمید وضو نداشته، پس نمازش را باید از نو بخواند، یعنی در وقت اعاده کند و یا قضایش را به جا آورد. علت اینکه مرحوم محقق نائینی در علم به ضرر و علم به حرج می‌فرماید طهارت مائیه فاسد و در نتیجه نماز باطل است، ایشان در بحث ترتب می‌فرماید مکلف بنا بر آنچه که از ادله استفاده می‌کنیم، یا واجد الماء است یا فاقد الماء. اگر واجد الماء باشد، می‌شود وضو و طهارت مائیه بر او واجب است و اگر فاقد الماء باشد تیمم بر او واجب است. ایشان می‌فرماید پس به واجد الماء و فاقد الماء تقسیم شدیم و نمی‌شود در آن واحد انسان هم واجد انگاشته شود هم فاقد. یعنی یا باید واجد باشد و یا فاقد، یعنی واجدیت و فاقدیت قسیم هم هستند. ایشان می‌فرماید اگر من الان بخواهم نماز بخوانم و طهارت ترابیه‌ام صحیح باشد، پس فاقد الماء هستم. آیا می‌شود هم زمان طهارت مائیه‌ام هم صحیح باشد؟ ایشان می‌فرماید من به ضرر و حرج علم دارم، پس می‌شوم فاقد الماء و وظیفه من تیمم است و در حالیکه تیمم برایم صحیح است، دیگر وضو برایم صحیح نیست. وضو برای کسی است که واجد الماء باشد. لذا ایشان می‌فرماید اگر بگوییم به صحت تیمم حکم شده و در عین حال با توجه به اینکه وضو برایش ضرر است، اگر وضو گرفت و وضویش هم صحیح است، معنایش این است که مکلف بین این دو تخییر داشته باشد. این شبیه جمع بین نقیض است چون امر به تیمم مشروط به عدم وجدان ماء و امر به وضو مشروط به وجدان ماء است، پس این شخص هم واجدالماء است و هم فاقد الماء و این دو به قرینه مقابله‌ای که داریم، با هم قابل جمع نمی‌شود و محال است و چون طهارت ترابیه قطعاً در فرض ما نحن فیه صحیح است، (چون به ضرری بودن و حرجی بودن علم دارد)، پس حکم فاقد الماء را دارد چون صحت طهارت ترابیه مفروقٌ عنه است، پس باید بگوییم طهارت مائیه باطل است و فرقی هم بین علم به ضرر یا علم به حرج نیست. در مقام پاسخ می‌گوییم آنچه که در آیه قرآن ملاک قرار گرفته و فرموده واجد الماء نیست، این است که وجوب تعیینی تیمم بر عدم وجدان آب و وجوب تعیینی وضو بر وجدان آب معلق شده است. پس وجوب تعیینی وضو بر وجدان آب و وجوب تعیینی تیمم بر عدم وجدان آب (فقدان ماء) معلق است.

سؤال: آیا از آن استفاده می‌کنیم که مشروعیت تیمم فقط منحصر به موارد فقدان ماء است؟ خیر. یعنی ممکن است آب باشد، ولی در عین حال تیمم کند. ایشان می‌فرماید در ما نحن فیه با ادله لاضرر و لاحرج وجوب وضو برداشته شد، اما استحباب نفسی آن به قوت خود باقی است. چون این ادله فقط احکام الزامی را بر می‌دارد، بنابراین این شخص آب دارد، پس اگر واجد الماء است، چرا تیمم او صحیح باشد. آیت‌الله خویی می‌فرماید شخصی که وضو برایش ضرری یا حرجی است، وجدان آب دارد، ولی در عین حالی که واجد الماء است، خدای متعال فرموده این وضو برایش واجب نیست یعنی از باب امتنان وجوب وضو را از او برداشته، اما استحباب نفسی او به قوت خود باقی بوده است. به همین خاطر این شخص بین وضو و تیمم مخیر است. چون همانطور که گفتیم وجوب تعیینی وضو به واجد و وجوب تعیینی تیمم به فاقد معلق است، اما این نوع از واجد که آب دارد اما برایش ضرری یا حرجی است.

ولی ما که نگفتیم این شخص در آن واحد هم واجد الماء و هم فاقد الماء است که بگویید شبیه جمع بین نقیضین است، بلکه می‌گوییم این شخص واجد الماء است اما واجدالمائی که در عین حال شارع به او اجازه تیمم هم داده است. یعنی آیت‌الله خویی می‌فرماید آن آیه شریفه هر 3 فرض را شامل نشده و فقط 2 فرض را شامل شده است. فرض اول از اساس واجد آب نباشد و فرض دوم واجد آب باشد و ضرری و حرجی هم نباشد. اما اگر واجد الماء و ضرری و حرجی باشد، در اینجا با تخفیف و ارفاق می‌تواند تیمم کند اما وجوب ندارد، اما استحباب نفسی او به قوت خود باقی است و به همین خاطر در اینجا تیمم و وضو بر او جایز است، پس نمازش هم صحیح است. سؤال: لاضرر و لاحرج چه می‌شود؟ حرج وارد کردن و ضرر وارد کردن بر خود مطلقاً حرام نیست. البته اگر ضرری متنابه باشد، آن عمل فی حد نفسه می‌شود مبغوض و دارای مفسده است و تقرب به عمل مبغوض امکان‌پذیر نیست. لذا ایشان می‌فرماید فرقی بین لاضرر و لاحرج نیست. آیت‌الله خویی تفصیل آقایان را نمی‌پذیرد و می‌فرماید وجوب برداشته شده چون امتنانی است، اما استحباب به قوت خود باقی است. اما آقایانی که تفصیل می‌دهند می‌گویند تمام این احکام جعل می‌خواهد حتی استحباب، در جایی که حرجی باشد، استحباب هم یک نحوه از ترغیب است و در اینجا نمی‌تواند حکم استحبابی باشد و استحباب جعل شده باشد، در حالیکه امر، امر حرجی باشد.

ایشان می‌فرماید این شخص آب دارد و وضو ضرری است و وضو گرفته و صحیح است چون این شخص را واجد الماء تلقی کردیم، واجد المائی که وضویش ضرری و حرجی است و تخفیفاً و ارفاقاً گفتند وجوب نیست، اما چرا استحباب نباشد. بعد ایشان برای تقریب به ذهن ما می‌فرماید موارد دیگری هم داریم که مکلف واجد الماء است در حالیکه تیمم هم جایز است. 1- مثلاً شخص در رختخواب یادش می‌آید که وضو ندارد، همان جا می‌تواند تیمم کند در حالیکه وجداناً واجد الماء است و چند قدم آن طرف‌تر آب هست و می‌تواند وضو بگیرد. ولی برای طهارت می‌تواند تیمم کند. آیا واقعاً با آن تیمم می‌تواند دست به خط قرآن بزند؟ 2- در مورد نماز میت انصافاً می‌تواند تیمم کند. البته بعضی‌ها می‌گویند شاید در مواقعی باشد که اگر وضو بگیرد، نماز میت تمام شود. در مقام پاسخ می‌گوییم در نماز میت از اساس، طهارت لازم نبوده است. 3- اگر شخص زخم و جراحتی روی پوستش دارد و جبیره ندارد و برهنه است، اگر جبیره بود باید مسح کند و اگر جبیره نبود، در این زمینه اخبار متعارضه داریم، یعنی در بعضی از اخبار می‌گویند باید غسل کند و آن مقداری را که اطراف زخم و جراحت است، باید بشوید و در بعضی از اخبار می‌گویند وظیفه‌اش تیمم است. مقتضای جمع بین این دو حکم به تخییر است. یعنی شخص بین غسل و تیمم تخییر دارد، در حالیکه واجد الماء است.

چرا صاحب عروه این تفصیل را داد و مشهور بین متأخرین هم همراهی کردند که می‌فرماید اگر علم به ضرر باشد، وضو باطل و اگر علم به حرج باشد، وضو صحیح است. ایشان می‌فرماید به خاطر اینکه مشهور بین متأخرین می‌گویند اضرار به نفس حرام است و مکلف شرعاً قادر بر استعمال آب و متمکن نیست، یعنی قدرت عقلی دارد (آب دارد) ولی از دیدگاه شرع این شخص قادر انگاشته نمی‌شود. بنابراین طهارت مائیه این شخص از دیدگاه شرع مبغوض است و نمی‌شود قصد تقرب کرد و در این صورت باطل است چون عمل، عمل عبادی است، پس وظیفه‌اش تیمم است. اما در حرج رساندن یا خود را در حرج انداختن، حرام نیست اما موارد حرجی در شریعت واجب نشده است. لذا اگر کسی به حج برود با حرج فراوان، آیا عملش حرام است؟ خیر. چون این تفصیل را آقایان داده‌اند، بنابراین گفته‌اند که این قضیه متفاوت است.

آیت‌الله خویی نقدی دارد که می‌فرماید در طهارت مائیه اگر اینطور باشد، حرام است و تقرب امکان‌پذیر نیست، البته در فرضی که خیلی ضرر داشته باشد و حرام باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo