درس تفسیر استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر معارفی قرآن کریم / تبیین روش‌های تفسیری / تفسیر سوره توحید

کلام ما در سال گذشته در مباحث معارفی به بحث توحید منتهی شد، آغاز ما سوره توحید بود که بیان شد در آیات و روایات توحید ذات و صفات وجود دارد.

ما دو آدرس بیان کردیم: کفایة الموحدین جلد 1 صفحه 426 به بعد تحقیق شود. عمدتاً توحید ذات بسیار زیبا بحث کرده. در توحید صفات بحار الانوار جلد 3 باب 13 و 14، در باب 13 47 روایت مرحوم علامه مجلسی بیان می‌کنند که ما همه آنها را خواندیم و هر کدام از روایات دارای فایده‌ای بود و خواندن آنها باعث نورانیت می‌شود. باب 13 نفی الجسم والصوره و التشبیه و الحلول و الاتحاد و انه لایدرک بالحواس و الاوهام (کلما میزتموه بادق المعانی فهو مخلوق و مصنوع لکم و مردود الیکم) و العقول و الافهام، حتی عقل انسان هم بر خدا سیطره ندارد، عقل هم نمی‌تواند حقیقت ذات و صفات را درک کند. فهم انسان هم قدرت چنین درکی را ندارد.[1]

امروز عنوان باب 14 را داریم و خواندن روایات باب است.[2]

باب نفی الزمان و المکان (زمان در ناحیه خدا معنا ندارد، خدا اگر در زمان و مکان باشد محدود به آن می‌شود و محدود می‌شود) و الحرکة عنه تعالی (حرکت بمعنای انتقال و یا انفعال درونی) مثلاً و جاء ربک و الملک صفا: ظاهر این آیه بمعنای حرکت است و باید برای فهم آن به روایات اهل بیت مراجعه کرد.

وتأویل الایات والاخبار فی ذلک (تأویل آنها نیز باید از اهل بیت علیهم السلام آموخت).

روایات نور هستند و انس با روایات هم برای ما حاصل می‌شود.

۱ ـ لی السنانی، عن الاسدی، عن النخعی، عن عمه النوفلی، عن علی بن سالم عن أبی بصیر، عن أبی عبدالله الصادق قال: إن الله تبارک وتعالی لا یوصف بزمان ولا مکان ولا حرکة ولا انتقال ولا سکون، بل هو خالق الزمان والمکان والحرکة و السکون والانتقال، تعالی عما یقول الظالمون علوا کبیرا.[3]

لی: امالی صدوق

روایات این ابواب نیاز به بررسی سندی یک به یک ندارد چون تکاثر و تعدد روایات ما را از بررسی سندی بی نیاز می‌کند و انسان اطمینان پیدا می‌کند به صدور این معانی از معصوم علیه السلام.

مبنای علامه در بحار حجیت تمامی روایات نیست بلکه قصدشان تجمیع جهت عدم ضیاع روایات بوده است.

بیان روایت: تمامی عناوین باب در روایت بود بعلاوه عنوان سکون: سکون نیز از خصویات جسم است. خداوند خالق زمان و مکان و حرکت و سکون و انتقال است.

۲ ـ شا، ج : روی أن بعض أحبار الیهود جاء إلی أبی بکر فقال له: أنت خلیفة رسول الله علی الامة؟[۱] فقال: نعم، فقال: إنا نجد فی التوریة أن خلفاء الانبیاء أعلم أممهم، فخبرنی عن الله أین هو؟ فی السماء هو أم فی الارض؟ فقال له أبوبکر: فی السماء علی العرش، قال الیهودی: فأری الارض خالیة منه، فأراه علی هذا القول فی مکان دون مکان! فقال له أبوبکر: هذا کلام الزنادقة، اعزب عنی وإلا قتلتک، فولی الرجل متعجبا یستهزئ بالاسلام، فاستقبله أمیر المؤمنین 7 فقال له: یا یهودی قد عرفت ما سألت عنه وما اجبت به وإنا نقول: إن الله عزوجل أین الاین فلا أین له، وجل من أن یحویه مکان، وهو فی کل مکان بغیر مماسة ولا مجاورة، یحیط علما بما فیها، ولا یخلو شئ من تدبیره تعالی، وإنی مخبرک بما جاء فی کتاب من کتبکم، یصدق بما ذکرته لک فإن عرفته أتؤمن به؟ قال الیهودی: نعم، قال: ألستم تجدون فی بعض کتبکم أن موسی بن عمران کان ذات یوم جالسا. إذ جاءه ملک من المشرق فقال له: من أین جئت؟ قال: من عند الله عزوجل، ثم جاءه ملک من المغرب فقال له: من أین جئت؟ قال: من عند الله عزوجل، ثم جاءه ملک آخر، فقال له: من أین جئت؟ قال: قد جئتک من السماء السابعة من عند الله عزوجل، وجاءه ملک آخر فقال: من أین جئت؟ قال: قد جئتک من الارض السابعة السفلی من عند الله عزوجل، فقال موسی : سبحان من لا یخلو منه مکان ولا یکون إلی مکان أقرب من مکان، فقال الیهودی: أشهد أن هذا هو الحق المبین، وأنک أحق بمقام نبیک ممن استولی علیه.[4]

شا: ارشاد شیخ مفید.

ج: احتجاج مرحوم طبرسی

بیان روایت: برخی از دانشمندان یهود سمت ابوبکر آمدند و گفتند تو خلیفه هستی؟ گفت: بله. گفتند: در تورات خواندیم خلفای انبیاء اعلم امم باید باشد پس از کجایی خداوند خبر بده.

ابوبکر گفت: در آسمان بر عرش خود است. یهودی گفت: اگر روی عرش است یعنی روی زمین نیست و زمین خالی از خداست پس خداوند را در مکانی می‌بینم که در جای دیگر نیست.

ابوبکر گفت: این کلام بی دین‌هاست و میگویند خداوند در آنجا نیست از من دور شو و الا گردن می‌زنم.

یهودی با حالت تعجب دور می‌شد و ابوبکر را مسخره می‌کرد و اسلام را هم مسخره می‌کرد.

آقا امیر المومنین را دید و حضرت فرمودند: ای یهودی فهمیدم چه از او سؤال کردی و چه جوابی به تو داده شد. ما نظرمان این است که خداوند مکان را آفرید و مکان پذیر نیست (خداوند خالق مکان است و خداوند أینیت بخشیده به اجسام) و برتر است از اینکه حاوی شود بر او مکانی و خداوند در همه جا هست اما بودن بدون مجاوره (اینما تولوا فثم وجه الله) نمی‌شود خدا را مس کرد. خداوند در همه جا هست بمعنای احاطه علمی او به همه جاست و از تدبیر خداوند متعال چیزی جا نمی‌ماند (علمی که صفت فعل باشد علم ساری و علم منتشر است و از طریق قلب پیامبر و ائمه هدی علیهم السلام صورت می‌گیرد)، و من از کتب شما یهودیان استناد می‌کنم، اگر فهمیدی ایمان می‌آوری؟ یهودی گفت: بله می‌پذیرم. حضرت فرمودند: در برخی کتبتان آمده روزی حضرت موسی نشسته بود و فرشتهای از مشرق آمد و موسی گفت از کجا آمدی؟ فرشته گفت: از جانب خدا. سپس فرشته‌ای از مغرب آمد و موسی گفت از کجا آمدی؟ ملک گفت از جانب خداوند، ملک دیگری از آسمان هفتم و از نزد خداوند آمد، ملکی دیگر از ارض سابعه سفلی آمد از جانب خدا و سپس موسی گفت: منزه است خدایی که هیچ مکانی خالی از او نیست و اینطور نیست که نسبت به مکانی نزدیکتر باشد و یهودی به حقانیت امیرالمؤمنین اقرار کرد و ابراز بیزاری از ابوبکر کرد. احق در روایت افعل تعیین است نه افعل تفضیل.

بیان: عزب عنه یعزب و یعزب أی بعد وغاب، و فسر قوله: و هو فی کل مکان بما ذکره بعده لیظهرأن المراد به الاحاطة بالعلم و التدبیر.[5]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo