درس تفسیر استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر معارفی قرآن کریم / تفسیر سوره توحید / توحید در صفات / روایات نفی صفت جسمانیت

به مناسبت سوره مبارکه توحید در آغاز بحث روایات جلد 3 بحار شریف باب 13 و 14 را می‌خواندیم عرض کردیم خالی الذهن به سراغ روایات برویم و ببینیم چه برداشتی از روایات می‌کنیم بعد وارد نکات تفسیری سوره خواهیم شد.

باب 14 به روایت 40 رسیدیم

40- ید، التوحید ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ ابْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنِ ابْنِ حُمَیدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَی‌ءٍ أوْ فِی شَی‌ءٍ أَوْ عَلَی شَی‌ءٍ فَقَدْ کفَرَ قُلْتُ فَسِّرْ لِی قَالَ أَعْنِی بِالْحَوَایةِ مِنَ الشَّی‌ءِ لَهُ أَوْ بِإِمْسَاک لَهُ أَوْ مِنْ شَی‌ءٍ سَبَقَهُ.[1]

از توحید صدوق، حضرت می‌فرمایند: کسی که گمان کند خدا از چیزی یا در چیزی یا بر چیزی است کافر شده و سپس می‌فرمایند: یعنی چیزی حاوی خداوند و دربردارنده خدا شود (تفسیر فی شیء) و یا خدا را چیزی نگه دارد (علی شیء) و یا اینکه چیزی از خدا سبقت بگیرد (من شیء).

چون اگر خدا از چیزی باشد یعنی آن شیء بر خدا مقدم است و ترتیب تفسیر مرتب نیست و لف و نشر مشوش است.

روایت 41

41- وَ فِی رِوَایةٍ أُخْرَی قَالَ: مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ مِنْ شَی‌ءٍ فَقَدْ جَعَلَهُ مُحْدَثاً وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ فِی شَی‌ءٍ فَقَدْ جَعَلَهُ مَحْصُوراً وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ عَلَی شَی‌ءٍ فَقَدْ جَعَلَهُ مَحْمُولًا.[2]

بیان قوله بالحوایة من الشی‌ء له تفسیر لقوله فی شی‌ء و قوله أو بإمساک له تفسیر لقوله علی شی‌ء و قوله أو من شی‌ء سبقه تفسیر لقوله من شی‌ء

اگر کسی فکر کند خدا از چیزی است خدا را حادث قرار داده است و کسی که گمان کند خدا در چیزی است خدا را محصور کرده و آن شیء را حاوی خدا قرار داده و اگر کسی هم تصور کند خدای متعال بر روی شیء است خدا را محمول قرار داده است.

روایت 42

42- ید، التوحید الطَّالَقَانِی عَنْ أَحْمَدَ الْهَمْدَانِی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الصُّغْدِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یعْقُوبَ الْعَسْکرِی وَ أَخِیهِ مُعَاذٍ مَعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ الْحَنْظَلِی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْن عَاصِمٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ قَیسٍ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الرُّمَّانِی عَنْ زَاذَانَ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِی فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ یذْکرُ فِیهِ قُدُومَ الْجَاثَلِیقِ الْمَدِینَةَ مَعَ مِائَةٍ مِنَ النَّصَارَی بَعْدَ قَبْضِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ سُؤَالَهُ أَبَا بَکرٍ عَنْ مَسَائِلَ لَمْ یجِبْهُ عَنْهَا ثُمَّ أُرْشِدَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَسَأَلَهُ فَأَجَابَهُ فَکانَ فِیمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنِ الرَّبِّ أَینَ هُوَ وَ أَینَ کانَ قَالَ عَلِی ع لَا یوصَفُ الرَّبُّ جَلَّ جَلَالُهُ بِمَکانٍ هُوَ کمَا کانَ وَ کانَ کمَا هُوَ لَمْ یکنْ فِی مَکانٍ وَ لَمْ یزُلْ مِنْ مَکانٍ إِلَی مَکانٍ وَ لَا أَحَاطَ بِهِ مَکانٌ بَلْ کانَ لَمْ یزَلْ بِلَا حَدٍّ وَ لَا کیفٍ قَالَ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِی عَنِ الرَّبِّ أَ فِی الدُّنْیا هُوَ أَوْ فِی الْآخِرَةِ قَالَ عَلِی ع لَمْ یزَلْ رَبُّنَا قَبْلَ الدُّنْیا هُوَ مُدَبِّرُ الدُّنْیا وَ عَالِمٌ بِالْآخِرَةِ فَأَمَّا أَنْ یحِیطَ بِهِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ فَلَا وَ لَکنْ یعْلَمُ مَا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ قَالَ صَدَقْتَ یرْحَمُک اللَّهُ ثُمَّ قَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ رَبِّک أَ یحْمِلُ أَوْ یحْمَلُ فَقَالَ عَلِی ع إِنَّ رَبَّنَا جَلَّ جَلَالُهُ یحْمِلُ وَ لَا یحْمَلُ قَالَ النَّصْرَانِی وَ کیفَ ذَلِک وَ نَحْنُ نَجِدُ فِی الْإِنْجِیلِ وَ یحْمِلُ عَرْشَ رَبِّک فَوْقَهُمْ یوْمَئِذٍ ثَمَانِیةٌ فَقَالَ عَلِی ع إِنَّ الْمَلَائِکةَ تَحْمِلُ الْعَرْشَ وَ لَیسَ الْعَرْشُ کمَا تَظُنُّ کهَیئَةِ السَّرِیرِ وَ لَکنَّهُ شَی‌ءٌ مَحْدُودٌ مَخْلُوقٌ مُدَبَّرٌ وَ رَبُّک عَزَّ وَ جَلَّ مَالِکهُ لَا أَنَّهُ عَلَیهِ ککوْنِ الشَّی‌ءِ عَلَی الشَّی‌ءِ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکةَ بِحَمْلِهِ فَهُمْ یحْمِلُونَ الْعَرْشَ بِمَا أَقْدَرَهُمْ عَلَیهِ قَالَ النَّصْرَانِی صَدَقْتَ رَحِمَک اللَّهُ وَ الْحَدِیثُ طَوِیلٌ أَخَذْنَا مِنْهُ مَوْضِعَ الْحَاجَةِ.[3]

از توحید صدوق نقل شده است، زاذان ملازم سلمان بوده و برخی خادم سلمان می‌دانستند و موقع کفن و دفن سلمان توسط زاذان نقل شده است.

جاثلیق که دانشمند مسیحیان بود با صد مسیحی به مدینه آمد بعد از شهادت حضرت رسول و از ابوبکر سوالاتی کرد که او نتوانست علی القاعده جوابی بدهد سپس به سمت حضرت امیرالمؤمنین راهنمایی شد و سؤالات خود را پرسید و حضرت پاسخ او را دادند. در سؤالات او این بود که: خبر بده پروردگار کجاست و کجا بوده؟ فرمودند: خدا به مکانی توصیف نمی‌شود که تو سؤال از کجایی خدا پرسیدی، خدای متعال همانگونه هست که بوده و بوده همانگونه که هست و الان و قبل خدا فرقی نمی‌کند و خدا چون متصف به مکان نمیشودفرقی از این جهت نمی‌کند، خدای متعال در مکانی نبوده و از مکانی به جای دیگر زائل نشده، که باشد و در جی دیگری برود که از مکان اول زائل و در مکان دوم موجود شود. مکانی محیط بر خدا نیست. بلکه خدای متعال از ازل بوده و حدی بر او احاطه ندارد که محدود به مکان شود و خدای متعال کیفی هم ندارد که حالت او را توصیف و تصور کنیم. جاثلیق حضرت را تصدیق کرد و سؤال کرد پروردگار در دنیاست یا در آخرت است؟ حضرت فرمودند: از ازل و قبل از دنیا بوده و او تدبیر دنیا را کرد و عالم به آخرت هم هست پس هنوز آخرت از این استفاده می‌شود خلق نشده و آخرتی که بعداً برپا خواهد شد علم به آن هم دارد و خدا این علم را به حجت خود افاضه می‌کند خودش که به طریق اولی علم دارد. اما اینکه احاطه کند به خدای متعال دنیا و آخرت نخیر و محیط به خدا نمی‌شوند بلکه خداوند علم به تمام امور دنیا و آخرت دارد. سپس پرسید پروردگار حامل است و یا محمول؟ حضرت فرمودند: پروردگار حمل کننده است و پرسید چطور حمل کننده است حال آنکه در انجیل خواندیم تخت خدا را بالای عرش هضت نفر حمل می‌کنند؟ پس خدا محمول است و در واقع شما که خدا را حامل دانستید مخالف انجیل است. حضرت فرمودند: ملائکه عرش را حمل می‌کنند ولی عرش مثل تختی در ذهن تو نیست، آن عرش چیزی محدود و مخلوق و تدبیر شده توسط خداست، در حالی که خداوند متعال مالک عرش است، نه اینکه محمول بر عرش است و اضافه عرش به خداوند اضافه مالکانه است نه اینکه خداوند بر روی عرش است. خدای متعال ملائکه را امر به حمل عرش کرده است و برخی میگویند عرش اراده خداوند در هستی است و دو جلسه هم درباره این مطالب سخن میگوییم، ملائکه بوسیله قدرتی که خدا داده عرش را حمل می‌کنند و جاثلیق حضرت را تصدیق می‌کند. تمام احادیث صفتی از صفات شبیه بودن نظیر بودن خدا را نفی می‌کند اینکه خدا از چیزی باشد بر چیزی یا در چیزی باشد را نفی می‌کند.

روایت 43

43- ید، التوحید الدَّقَّاقُ عَنِ الْأَسَدِی عَنِ الْبَرْمَکی عَنْ جُذْعَانَ بْنِ نَصْرٍ عَنْ سَهْلٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کثِیرٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّی قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ فَقَالَ لِی مَا یقُولُونَ قُلْتُ یقُولُونَ إِنَّ الْعَرْشَ کانَ عَلَی الْمَاءِ وَ الرَّبُّ فَوْقَهُ فَقَالَ فَقَدْ کذَبُوا مَنْ زَعَمَ هَذَا فَقَدْ صَیرَ اللَّهَ مَحْمُولًا وَ وَصَفَهُ بِصِفَةِ الْمَخْلُوقِینَ وَ أَلْزَمَهُ أَنَّ الشَّی‌ءَ الَّذِی یحْمِلُهُ أَقْوَی مِنْهُ قُلْتُ بَینْ لِی جُعِلْتُ فِدَاک فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَمَّلَ دِینَهُ وَ عِلْمَهُ الْمَاءَ قَبْلَ أَنْ تَکونَ أَرْضٌ أَوْ سَمَاءٌ أَوْ جِنٌّ أَوْ إِنْسٌ أَوْ شَمْسٌ أَوْ قَمَرٌ فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ یخْلُقَ الْخَلْقَ نَثَرَهُمْ بَینَ یدَیهِ فَقَالَ لَهُمْ مَنْ رَبُّکمْ فَکانَ أَوَّلُ مَنْ نَطَقَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةَ ع فَقَالُوا أَنْتَ رَبُّنَا فَحَمَّلَهُمُ الْعِلْمَ وَ الدِّینَ ثُمَّ قَالَ لِلْمَلَائِکةِ هَؤُلَاءِ حَمَلَةُ عِلْمِی وَ دِینِی وَ أُمَنَائِی فِی خَلْقِی و هُمُ الْمَسْئُولُونَ ثُمَّ قِیلَ لِبَنِی آدَمَ أَقِرُّوا لِلَّهِ بِالرُّبُوبِیةِ وَ لِهَؤُلَاءِ النَّفَرِ بِالطَّاعَةِ فَقَالُوا رَبَّنَا أَقْرَرْنَا فَقَالَ لِلْمَلَائِکةِ اشْهَدُوا فَقَالَتِ الْمَلَائِکةُ شَهِدْنَا عَلَی أَنْ لَا یقُولُوا إِنَّا کنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ أَوْ یقُولُوا إِنَّما أَشْرَک آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کنَّا ذُرِّیةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ یا دَاوُدُ وَلَایتُنَا مُؤَکدَةٌ عَلَیهِمْ فِی الْمِیثَاقِ.[4]

حضرت صادق فرمودند: راود رقی از حضرت درباره آیه و کان عرشه علی الماء سؤال کرد پس آبی داریم و روی آب عرش است و گویا خدا بالای عرش است. حضرت فرمودند: چه میگویند درباره این آیه؟ راوی گفت: میگویند عرش بالای آب و خداوند روی عرش است و خدا محمول است. حضرت فرمودند: دروغ میگویند اگر این گمان باطل را کسی داشته باشد خدا را محمول تصور کرده است و خدا را به صفت مخلوقین توصیف کرده است و خدا صفت مخلوق را ندارد. لازمه این سخن این است که حامل خدا (ماء) اقوی از خدا باشد. راوی عرض کرد: فدای شما شوم شما تبیین کنید. حضرت فرمودند: خدای متعال دین خود را و علم خود را حمل بر ماء قرار داد و علم ذاتی نیست بلکه علم ساری و جاری خداست و در برخی تعابیر علم منتشر نامیده شده، حال این ماء چیست در روایات بیان شده است که اهل بیت علیهم السلام هستند. که خدا دین و علم منتشر خود را بر ماء حمل کرد قبل از اینکه زمین و آسمان و مخلوقین دیگر باشند. وقتی اراده خلق مخلوقین را کرد اینها را (اهل بیت) حاضر فرمود و خدای متعال پرسید من ربکم؟ اولین ناطقین پیامبر و حضرت امیر و اهل بیت علیهم السلام اقرار کردند به ربوبیت خداوند متعال و گفتند: تو خدای ما هستی و علم و دین را به آنها داد، سپس به ملائکه فرمود: (بعد از خلق آنها) این‌ها حاملان علم من و دین من و امناء من بین مخلوقات هستند و اینها مسئول از مسائل مربوط به هستی هستند سپس به بنی آدم فرمود: خدا را به ربوبیت اقرار کنید، و برای این گروه (اهل بیت) اقرار به اطاعت آنها کنید، گفتند: پروردگار ما، اقرار کردیم. سپس خدا ملائکه را شاهد گرفت و ملائک گفتند بله ما شاهد هستیم که اینها اقرار کردند. و یا نتوانند بگویند پدران ما اینطور بودند و ما هم مشرک شدیم و خداوند این مطلب را در فطرت و نهاد همه گذاشته است ای داوود (رقی) ولایت ما در میثاق خدا با خلائق مؤکدا از همه مردم گرفته شده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo