درس تفسیر استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر معارفی قرآن کریم / تفسیر سوره توحید / توحید در صفات / روایات نفی صفت جسمانیت

کلام ما در روایات جلد 3 بحار شریف باب 14 بود از کتاب التوحید و در حال روایت 45 بودیم که داود رقی از امام صادق از تفسیر آیه و کان عرشه علی الماء سؤال کرد و حضرت فرمودند: مراد از ماء اهل بیت هستند و تصریحی به این مطلب نبود و عرض علم و دین است که خدا به ما عنایت کرد و بعد اشاره کردند به اقرار به ربوبیت و اطاعت از پیامبر و اهل بیت و از ملائکه شهادت بر این مطلب گرفت و حضرت فرموند: ولایتنا مؤکدة فی المیثاق و در ادامه علامه از شیخ صدوق کلامی نقل می‌کنند.

قال الصدوق رحمه الله فی التوحید إن المشبهة تتعلق بقوله عز و جل إِنَّ رَبَّکمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهارَ و لا حجة لها فی ذلک لأنه عز و جل عنی بقوله اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ أی ثم نقل العرش إلی فوق السماوات و هو مستول علیه و مالک له فقوله عز و جل ثُمَ إنما هو لدفع العرش إلی مکانه الذی هو فیه و نقله للاستواء و لا یجوز أن یکون معنی قوله استوی استولی لأن الاستیلاء لله تعالی‌علی الملک و علی الأشیاء لیس هو بأمر حادث بل کان لم یزل مالکا لکل شی‌ء و مستولیا علی کل شی‌ء و إنما ذکر عز و جل الاستواء بعد قوله ثم و هو یعنی الرفع مجازاً و هو کقوله وَ لَنَبْلُوَنَّکمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکمْ وَ الصَّابِرِینَ فذکر نعلم مع قوله حتی و هو عز و جل یعنی حتی یجاهد المجاهدون و نحن نعلم ذلک لأن حتی لا یقع إلا علی فعل حادث و علم الله عز و جل بالأشیاء لا یکون حادثا و کذلک ذکر قوله عز و جل اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ بعد قوله ثُمَ و هو یعنی بذلک ثم رفع العرش لاستیلائه علیه و لم یعن بذلک الجلوس و اعتدال البدن لأن الله لا یجوز أن یکون جسماً و لا ذا بدن تعالی الله عن ذلک علوا کبیر[1]

مشبهه تعلق می‌گیرند به این فرمایش خدا که: خدای شما کسی است که آسمان و زمین را خلق کرد سپس بر عرش استواء گرفته است و حضرت می‌فرمایند: حجتی برای مشبهه از این تعبیر نیست چون خداوند متعال از استواء به عرش، انتقال عرش به بالای آسمان‌ها را قصد کرده است و از آسمان‌ها هم برتر، استوا هم به معنای استیلاء استو عرش در دست قدرت خداست و خدا مالک عرش است که عرش هم علم و دین خداست (در روایت عرض کردیم) اینکه ثم آمده است نه این است که بعد از خلقت آسمان‌ها و زمین استیلاء ایجاد شده باشد بلکه به معنای انتقال عرض به مکان اصلی خود است و عرش را به بالاتر برد و الآن هم در مکانی که هست عرش را قرار داد و نقل داد عرش را برای استواء و چیرگی و سلطنت خدا بر عرش است و ثم استوی به معنای استیلاء دنیوی نیست چون استیلاء بر ملک و اشیاء حادث نبوده و خدای متعال از ازل بر همه اشیاء استیلاء داشته است بلکه از ازل خدا مالک هر چیزی است (شاید بشود گفت ثم استوی به اعتبار این است که صحیح است خدا مستولی بوده و یعنی از وقتی اشیاء خلق شدند خدا بر آنها استیلاء داشته و قبل از آن اشیائی نبودهکه خدا بر آنها استیلاء داشته باشد و این معنا با ثم هم هم خوانی دارد) و خداوند استواء را بعد از ثم بیان کرد و علی را مجازاً استعمال شده و یعنی عرش را بلند کرده است و تعبیر مجازی است و یعنی عرش را جابجا کرد و مثل این آیه است که حتی نعلم و علم را بعد حتی آورد و مقصودش این است که تا اینکه مجاهدین جهاد کنند حال آنکه ما علم به این مطلب داریم در حالی که حتی بر قعل حادث واقع می‌شود حال آنکه علم خداوند به اشیاء قدیم است و بعد خلق و قبل خلق علم خدا فرقی نمی‌کند. و در این آیه هم استواء علی العرش بعد ثم است و یعنی اینکه سپس عرش را بلند کرد و بر عرش مستولی است و چون مقام خدا با عظمت است عرش را بالا برده است و به معنای نشستن و اعتدال بدن نیست و خدا نه جسم و بدنی دارد.

روایت 44

44- سن، المحاسن أَبِی عَمَّنْ ذَکرَهُ قَالَ: اجْتَمَعَتِ الْیهُودُ إِلَی رَأْسِ الْجَالُوتِ فَقَالُوا إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ عَالِمٌ یعْنُونَ بِهِ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع فَانْطَلِقْ بِنَا إِلَیهِ لِنَسْأَلَهُ فَأَتَوْهُ فَقِیلَ لَهُ هُوَ فِی الْقَصْرِ فَانْتَظَرُوهُ حَتَّی خَرَجَ فَقَالَ لَهُ رَأْسُ الْجَالُوتِ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ جِئْنَا نَسْأَلُک قَالَ سَلْ یا یهُودِی عَمَّا بَدَا لَک قَالَ أَسْأَلُک عَنْ رَبِّنَا مَتَی کانَ فَقَالَ کانَ بِلَا کینُونَةٍ کانَ بِلَا کیفٍ کانَ لَمْ یزَلْ بِلَا کمٍّ وَ بِلَا کیفٍ کانَ لَیسَ لَهُ قَبْلٌ هُوَ قَبْلَ الْقَبْلِ بِلَا قَبْلٍ وَ لَا غَایةٍ وَ لَا مُنْتَهَی غَایةٍ وَ لَا غَایةَ إِلَیهَا انْقَطَعَتْ عَنْهُ الْغَایاتُ فَهُوَ غَایةُ کلِّ غَایةٍ قَالَ فَقَالَ رَأْسُ الْجَالُوتِ لِلْیهُودِ امْضُوا بِنَا فَهَذَا أَعْلَمُ مِمَّا یقَالُ فِیه.[2]

جاثلیق رئیس نصاری و رأس الجالوت رئیس یهودی‌هاست و گفتند این فرد عالم است و مرادشان از رجل امیرالمؤمنین بود و بیا با هم خدمت او برویم تا از ایشان سؤال کنیم. و خدمت حضرت در دار الخلافة رفتند و منتظر حضرت شدند، رأس الجالوت عرضه داشت آمدیم سؤال کنیم و حضرت فرمودند: سؤالات خود را بپرس و گفت: پروردگار ما از کی بوده؟ فرمودند: خداوند بوده ولی کیفیتی برای او تصور نمی‌شود و بوده ولی کیفیتی که ما بتوانیم تصور کنیم نمی‌شود و از ازل بوده و نه مقدار و کیفیت دارد.

خدای متعال از ازل بوده و قبلی برای او تصور نمی‌شود. خدا قبل از قبل است و قبلی ندارد، قبل اول حدوث عالم است و قبل از حدوث عالم بوده و دارای قبلی نیست خداوند انتهاء و غایت ندارد و او پایان هر غایتی است و غایتی به سوی آن برای خدا نیست و مرحوم علامه می‌فرمایند غایتی که خدا به آن منتهی شود نیست تمام غایات از خدا منقطع هستند چون برای خدا غایتی تصور نمی‌شود و او غایت هر غایتی است و هر غایتی تصور شود خدا غایت آن است ولی برای خدا غایتی نیست. و رأس الجالوت گفت برویم این آقا اعلم از آنچه درباره او می‌شود.

روایت 45

45- سن، المحاسن الْقَاسِمُ بْنُ یحْیی عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی ع وَ سُئِلَ عَنْ مَعْنَی قَوْلِ اللَّهِ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی فَقَالَ اسْتَوْلَی عَلَی مَا دَقَّ وَ جَلَّ.[3]

آنچه خدا دقیق قرار داده و بلند مرتبه قرار داده هم مستولی است.

روایت 46

46- ید، التوحید مع، معانی الأخبار ابْنُ الْمُتَوَکلِ عَنِ الْحِمْیرِی عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُقَاتِلِ بْنِ سُلَیمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی قَالَ اسْتَوَی مِنْ کلِّ شَی‌ءٍ فَلَیسَ شَی‌ءٌ أَقْرَبَ إِلَیهِ مِنْ شَی‌ءٍ.[4]

از حضرت درباره علی العرش استواء سؤال شد و حضرت فرمودند: خدا بر همه چیز استیلاء دارد و چیزی اقرب به خدا نسبت به چیز دیگری نیست. و استواء یعنی استیلاء به کل شیء و استیلاء او بر عرش است و عرش هم بر همه هستی احاطه دارد و چیزی نزدیکتر به خدا نسبت به چیز دیگری نیست.

روایت 47

- 47- فس، تفسیر القمی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ سَهْلٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَارِدٍ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع سُئِلَ عَنْ مَعْنَی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی فَقَالَ اسْتَوَی مِنْ کلِّ شَی‌ءٍ فَلَیسَ شَی‌ءٌ أَقْرَبَ إِلَیهِ مِنْ شَی‌ءٍ.

این روایت هم به معنای روایت قبل است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo