درس تفسیر استاد محمد کاویانی

1400/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ساختار جلسات / مفهوم شناسی روانشناسی قرآن‌بنیان -1 /

عنوان بحث و ساختار جلسه

عنوان این گفتگوی ما با دوستان «روانشناسی قرآن بنیان» است. از آنجایی که این گفتگوها خیلی بصورت رسمی در مجموعه حوزه علمیه سابقه ندارد، قاعدتا باید چند جلسه‌ای را ابتداء برای نزدیک شدن اذهان به یکدیگر گفتگوهایی داشته باشیم. چهارچوب این گفتگویی‌ که امیدواریم إن‌شاءالله در بلند مدت مفید واقع شود و مورد رضایت خداوند قرار بگیرد، آن چهارچوب اولیه معلوم باشد و بدانیم که دنبال چه می‌گردیم.

دعا و تذکر اخلاقی

از خداوند مسالت می‌کنیم که قلوب ما را به قرآن منور کند زبانمان را به قرآن گویا کند بدنمان را به قرآن عامل کند و همه وجودمان و ذهن و قلبمان را به لطف خودش در تسخیر قرآن قرار بدهد تا هرکدام از ما در آن فضای کاری و در آن تخصصی که داریم و تلاشی که می‌کنیم إن‌شاءالله در مسیر قرآن و در مسیر اهداف قرآنی قدم برداریم تا به لطف خداوند إن‌شاءالله بعد از وفاتمان در آن‌طرف مرز (قیامت) هم قرآن مونس‌مان باشد و در بهشت قرآن رفیق ما باشد و ما را از عذاب جهنم محفوظ بدارد و به همه خیرات و نیکی‌هایی که می‌تواند برای یک بنده خوب خدا حاصل بشود امیدواریم خداوند به لطف و تفضلش ماراهم از اینها بهره‌مند کند. من قدردان این موقعیتی که خداوند قرار داده که گفتگوی قرآنی داشته باشم هم در اینجا و هم در برخی مطالعات و پژوهشها و برخی تدریس‌ها، مرتب به درگاه الهی قدردان این نکته هستم. بسیاری از اشتغالات مباحث علمی، چه بسا لذت شخصی هم به خوبی داشته باشد اما اگر خدای ناکرده به جایی برسیم که بوی علم لاینفع بدهد آن موجب خرسندی نیست و ممکن است موحب رضایت خداوند نباشد.

هدف، ضرورت و جایگاه این گونه مباحث

یکسری مطالب مقدمی را باید عرض کنم. اینکه هدف این درس در بلند مدت که اگر خداوند توفیق بدهد ممکن است ادامه پیدا کند، بصورت طولانی، به دنبال چه هستیم؟ لازم است توضیح مختصری عرض کنم:

ما حکومت اسلامی داریم، انقلاب اسلامی داریم. این انقلاب مراحل مختلفی را طی کرده است و مراحلی را در حال طی کردن است. جزء این مراحل و اون اصطلاحاتی که مخصوصا در کلام حضرت آقا بوده و تقسیم‌بندی‌های نسبتا رایجی ما نیاز داریم که به جامعه اسلامی و جامعه سازی اسلامی بپردازیم. برای این کار از علوم انسانی در تمام جوامع استفاده می‌کنند ما هم در جامعه خودمان نیاز داریم که از علوم انسانی بیشترین استفاده را داشته باشیم و به بیان دیگر اصولا خارج بودن از زیر چتر علوم انسانی در زندگی و روزگار ما ممکن و متصور نیست. همه زندگی ما تحت سیطره علوم انسانی رایج در دنیا در کشور ما در دانشگاه های ما در کتاب های درسی ما و در نظریه‌ها و تاکتیک ها و تکنیک هایی که این علوم انسانی ارائه کرده‌اند هست.

نقش علوم انسانی در جامعه‌سازی اسلامی

علوم انسانی وقتی که چنین جایگاهی دارند ما قاعدتا باید تلاش بکنیم که اگر می‌خواهیم جامعه ما اسلامی باشد، زندگی ما اسلامی باشد، سبک زندگی اسلامی داشته باشیم، باید بتوانیم علوم انسانی مان را متناسب با آنچه که دیدگاه قرآن، و اسلام است و امید داریم که در زندگی ما حضور پیدا کند باید به آن طرف حرکت کنیم.

منظومه‌سازی، راهکار اسلامی‌سازی علوم انسانی

این مقدمات را عرض کردم تا بگویم ما در بلند مدت نصب العین نهایی و آن فراسوی دید ابتدایی ما باید چیزی باشد به نام منظومه سازی، این منظومه سازی در علوم مختلف انسانی می‌تواند شکل بگیرد اما توجه به این داریم که گفتن این کلمه تکرار این کلمه، و لذت بردن از بیان این کلمه یک سخن ابتدایی و اولیه‌ای است که قاعدتا نقطه‌ی شروعی خواهد بود. اینگونه نیست که بگوییم منظومه سازی، یک واحد درسی، دو واحد درسی، یک دوره آموزشی و یک درس، دو درس، ده درس درس خارج حوزه و .. را داشته باشیم و بعد تصورمان این باشد که منظومه سازی انجام شد یا در حال انجام شدنِ به سرعت است. نخیر اینگونه نیست. فقط می خواهیم بگوییم که نصب العین ما باید چیزی باشد که اسمش را می‌گذاریم منظومه سازیِ روانشناسیِ قرآن بنیان، البته در این گفتگو. اگر این گفتگو جامعه شناسی بود بایید می گفتیم جامعه شناسی قرآن بنیان اگر علوم سیاسی بود باید میگفتیم علوم سیاسی قرآن بنیان. اما در هرصورت این منظومه سازی بسیار جایگاه مهم و بلندی دارد که باید از ابتدا آن را پیش چشم خودمان همواره داشته باشیم و ببینیم که آیا به سمت آن حرکت می کنیم یا خیر؟ خوب این یک اصطلاح است که ما جزء نصب العین های خودمان قرارش می دهیم.

نسبت ما با بیانیه گام دوم انقلاب

یک اصطلاح دومی که بسیار رایج است و همه دوستان آن را می‌شناسند چیزی است به نام گام دوم انقلاب. بیانیه گام دوم انقلاب که از طرف حضرت آقا اعلام شد و به همه جوامع مسلمان مخصوصا جوانها، مخصوصا آنهایی که دغدغه انقلاب را بصورت جدی داشته‌اند ارائه شده است. آن مسیری را مشخص میکند که ما در گام اول آن را به اندازه‌ی قابل قبولی طی نکردیم. بنابراین اگر بخواهیم نگاه مان نگاه انقلاب و نظام اسلام و نگاه زندگی اسلامی باشد اینگونه گفتگوها اینگونه درس ها می‌تواند قدمی باشد و راهی بازکند که در به ثمر نشستن و عملیاتی شدن گام دوم انقلاب؛ روانشناسی هم فی‌الجمله نقش خودش را ایفا کند. پس اگر صحبت از هدف اینگونه گفتگوها می‌شود، یک هدف دومی یا ذیل هدف اول اگر جا بگیرد، اینکه ما در مسیر تحقق گام دوم انقلاب و بیانیه گام دوم انقلاب می‌خواهیم تلاش کنیم که روانشناسی هم ایفای نقش خودش را در حدی که ممکن است بتواند داشته باشد و باز جمله‌ی سوم یا هدف سومی که قابل طرح است این است که ما می‌خواهیم روانشناسی را از آن نگاه مفهومی و نظری‌ای که در بیشتر گرایش ها و رشته‌های روانشناسی در دانشگاه‌ها داریم و متون درسی ما، فضای ذهنی اساتید و دانشجویان و امثال اینها از آن فضای مفهومی و نظری می خواهیم آرام آرام تقاضا کنیم، تلاش بکنیم دیگران را تشویق بکنیم که این روانشناسی بصورت عملیاتی در خدمت جامعه اسلامی و جامعه سازی اسلامی قرار بگیرد. خوب یک چنین درسی با جنین اهدافی قاعدتا موضوعاتش ممکن است متفاوت باشد و تفاوت نسبتا زیادی را با روانشناسی معاصر داشته‌ باشد. ما در چنین گفتگویی در بلندمدت به چه موضوعاتی خواهیم پرداخت؟ به سه اصطلاح در عنوان این گفتگوی ما می‌پردازیم. گفته می‌شود که روانشناسی قرآن‌بنیان، ما هم روانشناسی بودن را باید لحاظ کنیم، ببینیم که در حیطه روانشناسی چگونه و چه مفاهیم و چه موضوعاتی را اینحا می توانیم به آن بپردازیم و هم قرآن بنیان بودن را باید بیشتر مورد توجه قرار بدهیم. برای قرآن بنیان بودن، من هشت سطح کاری را بین (یعنی هشت نوع ارتباط هشت نوع مطلاعه ) قرآن و روانشناسی را تصویر می کنم و در برخی نوشته‌ها آمده است و قابل مطالعه هم است. این هشت نوع را حالا اگر نوبتش برسد به تفصیل برای شما بیان خواهم کرد اما در خصوص روانشناختی بودن و روانشناسی بودن باز باید توجه کنیم که ما دنبال چه می‌گردیم.

سوال: روانشناختی بودن با روانشناسی چه تفاوتی دارد؟

پاسخ:

روانشناختی حالت وصفی دارد، یعنی روانشناسانه. روانشناسی به خود علم و محتوا گفته می‌شود ولی مطلب و تحلیل و تدریس و مقاله‌ای که ما میخواهیم کار کنیم میتوانیم بگوییم اینها همه صفت روانشناختی بودن را دارد، روانشناسانه‌است. خود علم روانشناسی است و آنچه منسوب به علم است روانشناختی است.

اینجا هم همین را می‌خواهیم عرض کنیم معنای روانشناختی بودن خیلی می‌تواند موجب اختلاف اذهان باشد مخصوصا بین دوستانی که روانشناسی خوانده‌اند و با روانشناسی آشنایی دارند که گاهی موجب دعواهای علمی مفصلی شده است. مثلا فرض بفرمایید که من ممکن است خیلی راحت بگویم که ایمان یک مساله روانشناختی است و شما هم بپذیرید که ایمان یک اصطلاح و یک واژه روانشناختی است اما قیامت هم یک واژه‌ی روانشناختی است. من می توانم یک‌جوری ترسیم و تبیین کنم که شما بفرمایید این هم روانشناختی است یا اینکه نه طور دیگری ترسیم کنیم که قیامت با ایمان فرق کند. مثلا غیب با توکل متفاوت است. توکل را راحت می‌توان پذیرفت که روانشناختی است اما غیب را که یک کلمه قرآنی است ممکن است برخی گلایه کنند که این در روانشناسی چه‌کار می‌کند؟ روانشناسی که علم بررسی رفتار است و تجلیات روانی است، ما اینها را نیاز داریم که راجع‌بش گفتگو کنیم و گفتگوی تفصیلی خواهیم داشت. این احتمالات هشتگانه و آن ارتباطی که روانشناسی با دیگر شاخه‌های علوم اسلامی خواهد داشت این مجموعه‌ی موضوعات این درس را شامل می‌شود به عبارت دیگر این امکان وجود دارد که ما زمانی مشغول مباحث روانشاختی فقه باشیم یک زمانی مشغول رواشناسی و کلام باشیم البته چرا می‌گویم که فقه، کلام، عرفان، فلسفه و ... به مناسبت اینکه می‌خواهیم مطالعه‌ی قرآنی کنیم در روانشناسی، وقتی می خواهیم مطالعه قرآنی کنیم اگر یک آیه شریفه‌ای یک اصطلاح فلسفی دارد که در روانشناسی هم جایگاه دارد خوب ما قاعدتا وارد فلسفه شدیم، اگر بخواهیم نفس، قلب، صدر، و ... را بررسی کنیم، اینها مفاهیمی است که در حیطه‌ی فلسفه جایگاه دارد بنابراین ما هنگامی که وارد بررسی اینها می‌شویم قاعدتا نیازداریم که یک نگاه فلسفیِ مختصر و سریع به گونه‌ای که معلوم باشد ما چه بحثی داریم می‌کنیم؟ اون را هم مجبوریم که داشته باشیم. یا اگر یک بحث کلامی اگر مطرح شود، (در آیات روانشناختی قرآن)، ما قاعدتا باید از باب اینکه آن آیه شریفه معلوم و مشخص باشد که چه می‌گوید و ما به کجا می خواهیم برویم، ما وارد بحث کلامی شویم. اگر بعضی از مباحث فقهی در آیات الاحکامی که در قرآن داریم، و ارتباطی به روانشناسی پیدا می کند لازم است که ما وارد بحث فقه شویم. همه‌ی اینها جایگاه دارد

نخ تسبیح و محور اصلی همه این مباحث:

یک. خارج از روانشناسی نباشد؛

دو. خارج از قرآن نباشد.

چون ما بحث اصلی‌مان روانشناسی قرآن بنیان است. حالا قرآن بنیان بودن را وقتی آن احتمالات هشت‌گانه را توضیح بدهم توجه خواهید فرمود که ما وقتی صحبت از قرآن بنیان می‌کنیم، بصورت یک دلالت التزامی گویا داریم صحبت می‌کنیم از اینکه همه علوم اسلامی، اعم از علوم اسلامی محض، علوم اسلامی رده‌ی بالا، علوم اسلامی، اولیه، مثل: قرآن و علوم قرآنی و تفسر و امثال اینها، حدیث و علوم حدیث و حتی قبل از اینها، مانند هستی شناسی، انسانشناسی و ... همه اینها در کنار هم باید مجموعه‌ای را تشکیل بدهند که قرآن بنیان باشد. این قرآن بنیان بودن ما را به جایی می‌رساند که یک هندسه‌ی معرفتیِ جامعی را برای آموزه‌های اسلامی باید ترسیم کنیم و داشته باشیم. من گاهی تعبیر می‌کنم به هندسه‌ی معرفتی اسلام، گاهی در نوشته‌ها گفته‌ام سیستم جامع مفهومی اسلام. این دو تقریبا یکی هستند. وقتی می‌گوییم سیستم جامع مفهومی، به داخل مفاهیم و ریز‌ریز مفاهیم نظر داریم، و وقتی می‌گوییم هندسه‌ی معرفتی اسلام، به ارتباطات شاخه‌های علوم اسلامی با هم نظر داریم. الان شما ممکن است در ذهنتان مرور کنید که کلام ما را فلسفه‌ما چه رابطه‌ای دارد؟ یا عرفان ما با فقه ما چه رابطه‌ای دارد؟ رابطه‌های مختلف علوم را که از قبل با آنها آشنایی دارید ممکن است از قبل فکر کرده باشید و تصوری داشته باشید و یک نوع ارتباط سنجی را داشته باشید. اما در روانشناسی نبوده قبلا و تلاش به این معنایی که عرض می کنیم نبوده قبلا، تازه باید گفتگو کنیم و مباحثه کنیم تا برسیم به جایی که بتوانیم قرآن بنیان بودن را به اندازه کافی برای خودمان روشنش کنیم و مفهوم باشد. بنابراین یکی از اصطلاحاتی که ما نیاز داریم به آن بپردازیم و در جلسات بعدی و گفتگوها آن چیزی است که به عنوان هندسه معرفتی اسلام از آن یاد می‌کنیم تا بگوییم در این هندسه معرفتی به شکل نمادینی در قالب یک مخروط بشود آن را نشان داد، جایگاه روانشناسی را هم معلوم کنیم، در این صورت آن روانشناسی می‌شود قرآن بنیان. آن روانشناسی ارتباطات طولی و عرضی خودش با دیگر شاخه های علوم اسلامی به درستی ترسیم می‌شود. آنجا نشان داده می‌شود که روانشناسی قرآن بنیان یکسری علوم بالا دستی دارد. اگر می‌خواهد قرآن بنیان باشد نمی‌تواند مثلا کلام علم کلام علم بالادستی روانشناسی قرآن بنیان است. کلامی که ما از آیات قرآن استخراج و استفاده میکنیم و اصول کلامی که ما داریم آن را نمیتوانیم از آن کوتاه بیاییم. کلام از نظر رتبه در جایگاه بالاتری قرار دارد بنابراین اگر بخواهد قرآن بنیان باشد باید با اصول اعتقادی و کلامی ما سازگاری داشته باشد همین طور با فقه ما باید سازگاری داشته باشد. بعضی از علوم بالادستی هستند و برخی علوم پایین دستی روانشناسی قرآن بنیان هستند. بعضی از علوم به ویژه علوم انسانی اسلامی علوم انسانی قرآن بنیان، هم عرض روانشناسی قرآن بنیان تلقی می‌شوند. ما اینها را باید با یک تفصیل بیشتری گفتگو کنیم تا معلوم باشد در مجموع به کدام سو سیر می‌کنیم. فعلا یک فهرست اولیه ای می گویم که احتمالا یکی دو جلسه به فهرست اولیه طی کنیم. عرض کردم کمه معنای روانشناسی بودن را باید بتوانیم بخوبی تبیینش کنیم و موجب سوال و ابهام نباشد.

سه گروه مخاطب این مباحث هستند:

خوب چه کسانی مخاطب ما در این گفتگوها هستند:

چند گروه می‌توانند مخاطب این گفتگوها باشند:

    1. برخی از دوستان، همکلاسی‌ها و اساتید و دانشگاه‌های دانشجوهای روانشناسی داخل حوزه علمیه. یعنی طلاب روانشناسی خوانده. فرقی نمی کند که در چه سطحی روانشناسی خوانده‌اند در چه سطحی مدرک دارند یا ندارند. مهم این است که طلبه بودنشان محفوظ است و روانشناسی راهم می شناسند. این دسته از مخاطبین ما امیدواریم که به تدریج جزء همکار ما در این گفتگوها قرار بگیرند. یعنی اگر نیاز به مطالعه‌ای است با کمک دوستان و همکاری دوستان این کارها شکل بگیرد. اگر نیاز به مباحثه و یک چالش گفتمانی وجود دارد این دوستان بتوانند وارد میدان شوند. سوال: اطلاع‌رسانی‌ها را انجام نداده‌ایم. از نظر من این اطلاع‌رسانی هرقدر وسیع‌تر انجام شود. البته این گفتگوی ما صرفا حضوری نیست. همه‌ی همکاران در داخل یا خارج کشور می‌توانند مخاطب باشند و این لینک را می‌توان به همه آنها داد و اطلاع رسانی صورت بگیرد.

اظهار نظر یکی از مخاطبان: شروع این درس را به بزرگان حوزه (آیت الله اعرافی و آقای عالم‌زاده نوری) اطلاع دادم و ایشان خیلی خوشحال شدند و استقبال کردند. پاسخ استاد: البته من خودم خوشه‌چین اساتید و بزرگانی چون آیت الله اعرافی بوده‌ام. و داخل پرانتز (دلم نمی‌آید نگویم) من حضور شخصیت بزرگی مثل آیت الله اعرافی را برای حوزه علمیه یک نعمت بسیار بزرگی می‌دانم یک نقطه‌ی عطف بسیار جدی است البته موقعیت زمانی و مکانی و این سیر گذشته و آینده و آمال و آرزوهای آینده و همه اینها ممکن است نقش خودش را داشته باشد که این امکان وجود دارد اما در همین زمان مدیری مثل آیت الله اعرافی با آن نگاه باز و با آن نگاه به علوم انسانی و با آن نگاه جهانی به اسلام و نیازی که حوزه علمیه دارد برای ظاهر شدن مفید و موثر و پاسخ گو به دنیا و مسائل دنیا در جایگاه ارزشمندی قرار گرفته اند و به لطف خدا خوب دارند عمل می‌کنند یعنی به گونه‌ای که شما می‌بینید کل مجموعه حوزه زحمات ایشان را قدر می‌دانند مراجع معظم تقلید قدر می‌دانند طلبه‌های جوان و نوجوان قدر می‌دانند اساتید میانی و سطوح عالی حوزه این دروس فقه معاصر قدر می‌دانند همه اینها نشانگر این است که این موقعیت یک نقطه عطف بسیار جدی است که شخصیتی مثل آیت الله اعرافی هم دارند خوب ایفای نقش می‌کنند خداوند انشاء الله بر توفیقاتشان بیافزایند. (پرانتز بسته). این پرانتز جزء درس ما نبود ولی من نتوانستم حس خودم را بیان نکنم.

بنابراین مخاطبان این درس یک گروه هستند که همه طلاب روانشناسی خوانده هستند. ما به تدریج خواهید دید که چالش هایی بسیاری را خواهیم داشت و امیدواریم که به صورت موفق این چالش ها شکل بگیرد و موثر باشد.

    2. اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی که در سراسر کشور آنهایی که دغدغه روانشناسی اسلامی دارند. و ما خبر داریم در بسیاری از دانشگاه‌ها هستند اساتید خوب و دوست داشتنی که این دغدغه را دارند و بسیاری از دانشجویان دکتری و ارشد که گاهی به واسطه‌ی موضوعاتی که می‌طلبند برای رساله‌هایشان گاهی بواسطه مقالاتی که می‌فرستند برای مجله های اسلام و روانشناسی داخل قم. ما الان پنج یا شش مجله داریم در قم که مطالعات اسلام و روانشناسی انجام می‌دهند. گاهی بواسطه نشست‌ها و همایش های بزرگی که خودشان برگزار می‌کنند که این علاقه‌مندی و دغدغه غیر از ده یا پانزده‌ سال پیش است. یک زمانی گفتگو می شد که آیا روانشناسی اسلامی ممکن است؟ حالا یک زمانی این جا داشت ولی حالا کسی نمی‌گوید که آیا ممکن است؟ بلکه الان حرکت به سوی یک انسجام بخشی و یک منظومه سازی بلند مدت است که بتواند یک ایفای نقش جدی بکند. این احتمال هم وجود دارد که آن لینک با اساتید معظم دانشگاهی، برقرار شود؛ من اطلاعاتی دارم از اساتید سراسر کشور که علاقه مند هستند و می شود با آنها مرتبط شد.

    3. گروه سومی که می‌توانند مخاطب این کلاس باشند، طلبه‌هایی هستند که روانشناسی هم نخوانده‌اند ولی علاقه ‌دارند که بدانند روانشناسی در چه فضایی سیر می‌کند. روانشناسی قرآن بنیان در چه فضایی سیر می‌کند؟ می‌دانید که از این جهت که روانشناسی یک علمی است که با زندگی روزمره‌ی افراد ارتباط نزدیک دارد و عجین شده‌ است. یعنی چه؟ یعنی اگر بخواهید ببینید که یک فرد، از قانون های روانشناختی در زندگی روزمره اطلاع دارد یا خیر؟ می‌بینید که افراد خود به خود (افراد سالم و کسانی که یک سلامت نفس اولیه دارند)، گویا با اصول روانشناختی دارند کار می‌کنند، زندگی ‌هایشان را دارند پیش می‌برند. مقصودم چه بود؟ این که: این گروه سوم از این جهت که روانشناسی یک علمی است که با روح و روان و زندگی روزمره افراد ارتباط دارد حداقل می‌توانند این علاقه‌مندی را داشته باشند که: ببینیم چه خبر است؟ و کجا می خواهیم برویم و زندگی‌های خودمان را چطور داریم شکل می‌دهیم و مسیر را بتوانیم یک مقدار آگاهانه‌تر طی کنیم.

حال این فهرست اولیه مقدماتی بود که من در این جلسه خدمت شما عرض کردم برای اینکه این حرف ها، راه را باز کند برای سخنان مقدماتی رده‌های بعدی، (رده‌های دوم و سوم) که در جلسات دیگری باید به آنها بپردازیم. یک وعده‌ای دادم: احتمالات هشت‌گانه‌ای که در نوع ارتباط قرآن و روانشناسی وجود دارد. این ارتباطات هشت گانه را من سریع بیان می‌کنم و خیلی معطل نمی‌شوم تا معلوم شود که حالا ما در این گفتگوها در این درس در این نوع مباحثات از کجا شروع می خواهیم بکنیم به کجا می خواهیم منتهی شویم و به کجا می‌خواهیم برسیم این مسیر را فی‌الجمله بتوانیم مشخص کنیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo