درس تفسیر استاد محمد کاویانی

1400/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع:

جایگاه تفسیر در روان شناسی قرآن بنیان

در تولید اولیه، مواد خام را باید از عقل و متون دینی و تجربه بشری، بدست آوریم. این انرژی و اطلاعات از مفسرین و عالمان علوم تفسیری به دست می آید. با نگاه اجتهادی و نگاه ارزشی تعمیم یافته، علوم انسانی اسلامی را در حد مفاهیم و چهارچوب های ابتدایی و تناسب های اولیه اش ارائه می دهد. یعنی نشان می دهند که مسیر استخراج روان شناسی اسلامی، اقتصاد اسلامی و سیاست اسلامی و ... از این مسیر اجتهاد می گذرد و آن را از اطلاعات مفسرین و عالمان دینی به دست می آورید. این نوشته جات باید تبدیل شود که مجموعه های نظام مند قابل اجرا و یکپارچه ای که بتوان آن را در میدان عمل استفاده و به کار برد و نیازهای روان شناختی جامعه ما را پاسخ دهد. این مجموعه ی کاربردی ما را در موقعیت های اشتباهی قرار می دهد که مسیر چکش کاری شود و اصلاح شود، گاهی دچار تفسیر به رای می شویم، گاهی تعبیر اشتباه می کنیم، فلذا نیاز داریم به این تخصص ها که مارا یاری کنند و از چاه ضلالت تفسیر به رأی نجات دهند. یعنی زحمت کشان و متخصصان دیگری داریم که گوشه ای ایستادند و مواظب تبدیل کننده ها و تولید کننده ها هستند که ما اسم آنان را «مدافعان اطلاعات» این مدل، می گذاریم. گاهی ما بعنوان «تولید کننده»، بیشتر تحت تاثیر سِیل جامعه و نیازهای آن قرار می گیریم، نه تحت تأثیر قواعد و ترتیب منطقی استنباط؛ و این سیل ما را می برد با خودش، ما این مدافعان را نیاز داریم؛ مدافعانی مثل متکلمان. رشته های مختلف علوم انسانی اسلامی محض مثل فلسفه اسلامی، عرفان اسلامی، کلام اسلامی، اخلاق اسلامی، فقه اسلامی، معیار را به ما می دهند. اگر در فلسفه و مباحث عقلی نگاه کنید آنقدر متقن کار کرده اند که جای انکاری باقی نمی ماند؛ بنابراین، آن روش اجتهادی، هم در قدم اول که تولید کننده است حضور دارد، هم در قدم دوم که توزیع کننده ها هستند، حضور دارد و در حد قابل توجهی در باب علوم اسلامی قابل مصرف هم حضور دارند.

این مراحلی که ذکر کردیم، ترتب زمانی یا ارزشی خاصی ندارند، بلکه می خواهیم بگوییم همه اینها نیاز هست و ممکن است هرکدام جای دیگری بیاید، این توزیع کننده، همان تولید کننده است.

ضرورت تقویت روحیه نوآوری

این مسئله، مسئله مهمی است که ما نباید اکتفا کنیم به روان شناسی هایی که به صورت ترجمه ای از قدیم آمده و علت مبقیه اش هم اینه که مفیده، خب الان در زندگی روزمره چه میزان نیازها برطرف شده؟ ما باید کارِ پژوهشی و آموزشی و نوآوری کنیم، چون برای علممان مفیده، برای زندگی روزمره مان مفیده، در معیشت ما هم مفید است، نباید صِرفا مشغول مشاوره بشویم، بلکه باید متکفل این حلقه مفقوده پژوهش هم باشیم؛ این جناب دکتر بانکی که الان نماینده مجلس است، از 12سال پیش به دنبال تشکیلِ حلقه ای علمی برای کار خانواده بوده است، و کارهای علمی و اجرائیِ متعددی را پی گیری کرده است تا فی الجمله به نتیجه رسیده است و الان شروع کرده است به تصویب یک قوانین در مجلس شورای اسلامی؛ منظورم این است که اواز مدت ها قبل با کارگروهش تلاش کرده بود تا اکنون که به این نقطه رسیده است؛ شما هم اگر بخواهید روانشناسی در جامعه اسلامی و جامعه سازی اسلامی، ایفای نقش کند، باید تلاش کنید.

    1. توجه به بعضی شبهات و اشکالات:

خدمت دوستان خوب خودم عرض سلام و ادب دارم ما آنچه در جلسات قبل گفتگو کردیم رسیدیم به اینجا که برای داشتن یک روانشناسی قرآن بنیان ما باید مراحلی رو طی بکنیم یعنی بعضی ها تصور شون ممکنه این باشه که گویا ایجاد روانشناسی قرآن بنیان یک کار فوری، یک کار دستوری، یک کاری که در زمان کوتاه شکل می گیره ، ما می خواهیم عرض بکنیم که نه اینگونه نیست؛ مراحل مختلفی برای شکل گیری مطرح می شه. در جلسه قبل دو سه تا از این مراحل را بیان کردیم و عبور کردیم و الان راجع به آن ها نمی پردازیم؛ الا اینکه فقط نامش آن را ذکر می کنیم.

مرحله اول آشنایی کامل با روانشناسی معاصر و چارچوب های آن است که بدون آشنایی اصلاً متصور نیست؛ من با خبرم در همین روزهایی که به طور مختصر در رابطه با این قصه گفت و گو کردیم؛ هم تشویق ها، هم انتقادات به لطف خدا فراوان بوده است. این یعنی ضرورت اینگونه گفتگوها؛ یک گفت و گوی خوب و مثبت الزاما این نیست که راجع به اون، دعوایی نباشه، انتقادی نباشه، بنابراین بعضی از انتقاداتی که مطرح شده، من برای خودم این ها رو یادداشت کردم؛ و توی ذهنم هست که در برنامه های آینده بهش بپردازیم؛ اشکال نداره قبل از اینکه بحث را ادامه بدم، دو سه جمله درباره اون بگم؛ مثلاً فرض کنید از یک طرف به ما اشکال می شه که زیاد توضیح می دید، حوصله مون سر رفت، خوب واقعاً اینطوری هست برای بعضی ها، حوصلشون سر میره، از طرفی دیگه می گن که این حرف هایی که شما می زنید، شما مثل اینکه دارید ساختارشکنی می کنید؛ می گم، خوب، پس معلومه که باید بلاخره مبناهاش رو باید بگیم؛ ولی حالا هنوز که اول راهیم؛

    2. راجع به روش می پرسند:

آقا روش شناسی تون چیه؟ خوب حالا روش شناسی که یک معنای گسترده‌ای برای روش شناسی وجود داره، و بعد ما اینجا یک رویکرد روانشناسی داریم، این رویکرد روانشناختی، روش شناسی خاص خودش رو داره که بیشتر آشنا هستید و به اختصار، آن را را بیان می کنیم؛ از طرف دیگری، می بینیم که یک رویکرد قرآنی داریم که اینهم باید روش شناسی خاص قابل دفاع خودش رو داشته باشه؛ ما به هیچ وجه برنمی تابیم که حرفی بزنیم و به گونه ای سخن بگوییم که خدای نکرده، در برداشت از قرآن، مسیر خطایی بریم؛ اینها جای مباحثه داره؛ مباحثه فراوان دارد روش هایی که ما برداشت از قرآن می خواهیم داشته باشیم، باید قابلیت دفاعش معلوم باشه.

و بحث سوم این میشه که به لحاظ روش شناختی، این میشه که خوب حالا می خواهیم روش شناسی داشته باشیم و روانشناسی را چگونه از آیات قران استفاده کنیم؟ چگونه وارد قرآن بشیم؟ اون خودش باز دو مرتبه حرف های دیگری داره. من خوشحالم از اینکه بعضی وقتا، بعضی دوستان کلاس، در ذهن خودشان، این طوری با عجله میرن جلو، سوالات رو مطرح می کنند، این معناش اینه که اینها گفت و گو کردنش ضرورت داره، یعنی بسیار مورد نیاز هست، یعنی سوال در موردش هست؛ ولی اگر من بخوام راجع به روش شناسیِ «ورود مباحث روانشناختی به قرآن» بحث بکنم، حداقل اینکه به لحاظ مقیاس رسمی آموزشی اگر بخواهیم بگیم، به اندازه حداقل دو واحد روش شناسی، برای این فقط لازمه؛ بعضی از روشهای کیفی که، اون روش ها شناخته شده است در کل دنیا، و ما هم راجع به این ها مطالعه می کنیم؛ مباحثه میکنیم، بعضی از آنها را به کار می گیریم، اینها نقاط قوت و ضعفی هم دارند؛ نقاط ضعف شون رو هم تلاش می کنیم که پیدا بکنیم، بعضی جاهاش پیدا شده با توجه به همه این ظرفیت ها اون وقت بگیم که خوب حالا ما می‌خواهیم وارد قران بشیم و سوالات روانشناختی ازش داشته باشیم ما در چه سوالی در چه بحثی در چه نوع کاری از چه روش کیفی باید استفاده کنیم این روش ها باز خودش برای خودش جداست

    3. ترتیب مباحث چگونه باشد؟

من تو همین جلسه نظر داشتم که به ترتیب، آخر بحث مقدمات مون، و بحث پیش نیاز هامون، به اینجا می رسیدیم، و این را می گفتیم که ما می خواهیم چطوری وارد این مباحث بشیم؟ ولی حالا چون سوال شد، اشاره ای کردم؛ ولی تفصیلش را باید وقتی بگذاریم که یه مقدار سوالات کار شده باشه؛ شما هم که به دنبال این مباحث هستید علاقه مند هستید، چند مرتبه هی در بین خودتون گِزیده بشید، مورد اعتراض قرار بگیرید که آقا چیکار می کنید؟ کجا دارید میرید؟ برای چی این حرفا رو میزنید؟ آقا اینجا منزل علامه طباطبایی (ره) هستش؛ شما مواظب خودتون باشید،! یعنی اون موقع که حتی شما هم علاقمند به این مباحث هستید و براتون سوال ایجاد بشه، اونوقت به تفصیل خواهیم گفت؛ مثلاً فرض کنید که می خواهیم از این به بعد، جلسات متعدد و مختلفی یا حتی اگر امکان عملیش وجود داشته باشه، یک تصمیم چند بُعدی باید باشه؛ اگر امکان عملی وجود داشته باشه مثلاً فرض بفرمایید یک درس جداگانه ای با عنوان «روش شناسی روانشناسی قران بنیان» گفتگو بشه؛ همچنان که بعضی از گرایش های دیگری که قابل طرح است؛ ما که همزمان نمی تونیم وارد همه گرایشهای روانشناسی بشیم؛ یک گرایش «روانشناسی اجتماعی» یکی «روانشناسی رشد»، «روانشناسی انگیزش و هیجان» یکی «روانشناسی شخصیت» و «روانشناسی یادگیری»، «روانشناسی بالینی»، همه اینها هست؛ ارتباط روانشناسی با شاخه های مختلف دیگر علوم است؛ یعنی حیطه مباحث، حیطه کوچکی نیست؛ حیطه وسیع و گسترده ای است بنابراین باید انتخاب و گزینش و اختیاری داشته باشیم که چگونه بعضی از بخش ها را مقدم بکنیم بعضی از بخش ها رو موخَّر کنیم؛ یه ترتیبی باید قائل بشیم؛ این ترتیب خودش «خط کش» می خواد؛ منطق میرخواد؛ باید قابلیت پذیرش داشته باشه. بنابراین این اشکالات ضمن اینکه شنیدنش خوشحال کننده است؛ اما پاسخ گفتنش با فوریت نیست به مرور زمان بایدباشه؛ من فقط این مقدار را عرض می‌کنم که تحقیقا، میدانم که دارم چیکار می کنم؛ یعنی می خوام در حدی که می شود با این بیان به مخاطب خودم اطمینان بدم؛ عرض می کنم و الا مباحثه آن باید یک مباحثه تفصیلی فراوان باشه

    4. فعلا مقدمات می گوئیم؛ مباحث قدری پیچیده است:

به عبارت دیگه من اگر الان دارم یک سخنی می گم این سخنِ قدم اول است. حتی مربوط به قدم اول هم نه، نکات مقدماتی است؛ اما در تصور ذهنی خودم، تا قدم های هفتم و هشتم را پیش رفته ام، ترسیم کرده ام، می دانم که کجا می خوایم بریم، چیکار می خوایم بکنیم، این رو به شما عرض می کنم؛ خدمت اونای عرض می کنم که بعداً این صدا رو می خوان بشنوند و احتمالا، گلایه مند هستند که مباحث پیچیده است؛ این توضیح رو به این عزیزان عرض می کنم که این گونه نیست که بشود در چند جلسه فوری، عزیزان، دریافت دقیقی داشته باشند از ترتیب مباحث، از روش مباحث و از ...؛ ما چطور توی مباحث فقهی، روش شناسی اش اونقدر چکش کاری شده است و تقریباً شاگرد میداند، استاد می داند، و ادبیات حاصل شدهی چندین صده ای، پشت سر اون هست؛ میتونیم از اون استفاده بکنیم؛ گویا بعضی از دوستان انتظارشان این است که اینجا هم از این نوع باشه؛ خب با صراحت تمام عرض می کنیم که اینجا از اون نوع نیست؛ اینجا ما گاهی مباحثه می کنیم؛ من در این جلسه سعی می کنم مباحثه نکنم؛ بیشتر مطالبی را مطرح کنم که تقریباً معلوم هست از نظر خودم؛ یا گاهی سوالی می پرسم از شما، که معلوم کنم، آشکارا اعلام کنم که «این سوال برای من هنوز پاسخ معلوم نیست» گاهی هم یک سوال می کنم که «این سوال برای تحریک اذهان شما و تحریک فضای ذهنی شما» باشه تا بعدا پاسخش بتونه بیشتر اوقع فی النفوس باشه.

این یه اشکالی بود که حالا برگردیم سر حرف قبلی خودمون.

سوال: ....

پاسخ: اون دسته بندی ای که گفتم منظورم سه دسته روشی بود: روش اختصاصی روانشناسی، روش اختصاصی مباحث قرآنی، روش بین رشته ای «روانشناسی قران بنیان» این سه دسته ای که عرض کردم؛ منظورم این ها بود.

    5. مرحله بعدی: انجام مطالعات مفهومیِ پراکنده:

خیلی خوب ما برای که در بلند مدت اگر این مسیر به درستی طی بشه و ناظر به جامعه و نیاز های ما باشه بخواهیم یک روانشناسی قرآن بنیان رو داشته باشیم، باید مراحلی را طی بکنیم؛ مرحله اولش اینه که آقا به هیچ وجه امکان نداره که آدم از روانشناسی معاصر بیگانه باشه و بگه به من می خوام روانشناسی قرآن بنیان رو مطالعه کنم، مباحثه کنم، و به بحث بگذارم؛ حالا من فعلا دارم اصل چارچوب را بیان می‌کنم چه بسا همین جا نیاز به گفت و گوهای مفصلی باشه که فعلا نمی خواهیم به گفتگو ها بپردازیم؛ من می دانم وقتی که ما وارد مباحث قرآنی بشیم، بعضی از این موارد اونجا جایگاه خودش رو پیدا می کنه؛ اونوقت یک اشاره می‌کنیم که بله یکی از مراحل اینه؛ دومین مرحله اینکه ما باید مطالعات مفهومی و نظریه را در متون دینی به صورت های مختلف انجام بدیم؛ این «به صورت های مختلف» رو من اینجا، فعلاً فی الجمله بیانش کردم: که ممکنه یک جا، ما مطالعه تطبیقی داشته باشیم بگیم در فلان موضوع، قرآن این‌طور میگه، روانشناسی این‌طور میگه، گاهی ممکنه نگاه تاسیسی داشته باشیم، نگاه تاسیسی یعنی چی؟ یعنی اینکه روانشناسی را می خواهیم برای اینکه از قبل، یک فضای ذهنی مشترک علمی ایجاد کرده باشیم. ما به واقع می خواهیم ببینیم که رویکرد قرآن چیه؟ اصل و اساس بر این هست و ما واقعاً توی این گفتگو در این جلسه و جلسات، همه دنبال این هستیم. نهایتاً می خواهیم نگاه تاسیسی داشته باشیم؛ این هم مرحله دوم هستش که مطالعات مفهومی و نظریه گسترده‌ای می خواد و ما با یک جمله می گیم و عبور می کنیم؛ ولی این یکی از مواردی است که خودش به تنهایی بخش زیادی از ۴ دهه گذشته ما رو پوشش داده؛

من اینجا یک نکته ای رو یادآوری می کنم که وقتی می گیم مطالعات مفهومی و نظری باید انجام بشه، از همین الان داریم جهت‌گیری‌های خودمون رو مشخص می کنیم. درسته باید مطالعات مفهومی و نظری، بر مطالعات تجربی مقدم بشه؛ ولی این «باید» که می گوئیم، یک «باید منطقی» است، نه «باید جبر فلسفی» یا حتی «جبر اجتماعی»؛ بلکه منظور اینه که «اگر می‌خواهیم که روانشناسی ایفای نقش بکنه در جامعه خودمون، در جامعه اسلامی، باید از همان ابتدا، انتخاب مسئله مون، «مسئله گزینی مون» مربوط به جامعه اسلامی باشه؛ منظور از «جامعه اسلامی» رو هم قبلاً گفتم. گاهی «جامعه اسلامیِ موجوده» که به واقع همه اش اسلامی نیست؛ درصدی از اون اسلامیه؛ گاهی «جامعه اسلامیِ مطلوبه» که باید به ترتیب ساخته بشه؛ این ها مراحلی است که ما اشاره کردیم و سریعتر عبور می کنم

    6. مرحله سوم: ایجاد مدل مفهومی:

مرحله سوم حال اینه؛ شما فرض کنید که در طول سالیان زیادی، پژوهش های متعددی پژوهشکده ها و پژوهشگاه های مختلفی انجام شده است؛ خوب، بله، این مطالعات مفهومی انجام شده است؛ اما آیا برای ما به اندازه کافی فایده ای داره ؟ نه، به اندازه کافی فایده نداره؛ زمانی اینها می تونه مفید فایده باشه که اینها در قالب اون نیازهای جامعه دیده بشه؛ شما در زندگی روزمره تون از خونه تون که می آیید بیرون، با رویکرد روان شناختی که دارید، هر جایی که نگاه بکنید، یک یا چند مسئله روانشناختی رو پیدا می کنید.

در راه رفتن هاتون، در ارتباط بودن با دیگران، ارتباط مردم با همدیگر، نمیدونم توی ترافیک تون، توی مغازه رفتن تون، حتی ساختار شهر، و معماری شهر، می خوام این را تأکید کنیم که همه اینها می تونه «مسئله روانشناسی» داشته باشه. حتی، معماری شهر را می توانیم سخنان و نظریه روانشناسی راجع به اون داشته باشیم؛ که مثلا، معماری شهر، چگونه اگر باشه مفیدتر است؟ کدام یک با فرهنگ دینی ما سازگار تر است؟ کدامش با فرهنگ سکولار سازگار تره؟ و این همه حرفایی که می تونه باشه؛ بنابراین، ملاحظه این نکته که مسئله گزینی ما باید مربوط باشه به نیازهای جامعه این بسیار اساسی و مهم است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo