درس تفسیر استاد محمد کاویانی
1400/11/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: گستره روانشناسی اجتماعی قرآن بنیان، پیشینه روانشناسی اجتماعی اسلامی، نکات مقدماتی ورود به بحث قرآنی
این هم، یک نگاه مختصر از دور بود؛ میخواهیم روانشناسی اجتماعی معاصر رو معرفی بکنیم؛ رسیدیم به اینکه راجع به روش روانشناسی اجتماعی معاصر، یک سیری داشتیم؛ حالا روانشناسی اجتماعی قرآن بنیان رو هم بگم؛ می گوئیم که آقا، ما با اون روشها سر جنگ نداریم؛ سر جای خودش ارزشمند؛ اما، ما یک اضافاتی هم داریم؛ کل کلام در این بود؛ ما یک اضافاتی داریم که در روانشناسی اجتماعی معاصر نیست؛ اونها در اختیار روانشناس اجتماعی توی کل دنیا وجود ندارد؛ و این موجب میشه که ما میدان و گستره کارمان خیلی بیشتر بشه؛ خیلی وسعت بیشتری پیدا بکنه؛ عنوان دیگر، اینکه، من راجع به «تنوع موضوعی روانشناسی اجتماعی معاصر»، یک نگاه کلانی را مطرح کردم که از کتابها به دست میآید، معمولا؛ً و از فهرست مطالب؛ و چه بسا از نام کتابها، هم خیلی ما استفاده کردیم که چه مقدار وسعت داره؛ چه مقدار گستردگی داره؛ اونها سر جای خودش؛ همهاش در جامعه اسلامی میدان دارد؛ همهاش، الا استثنا اش؛ همون استثنایی که میگفتم، یکجا یک موضوعی باشه که به لحاظ رویکرد قرآن بنیان ممنوع است وارد اون بشین؛ با اخلاق ما سازگار نیست؛ با اعتقادات ما سازگار نیست؛ اگر یک موضوعی اینطور باشه، موجب یک آسیبی به فرد، به جامعه، به گروهی، شکل میگیرد، اون را ما میگذاریم کنار؛ اما بقیه موضوعها و بقیه مسائل، هم آنچه که اونجا ذکر شد، توی روانشناسی اجتماعی قرآن بنیان خودش جا داره؛ منتها اینجا داشتن معناش این نیست که ما بگیم خوب پس ما دنبال چی داریم میگردیم؟ اونها که هست، همه رو هم که داریم کار میکنیم، همونا رو بیارید یه مقدار مطالعه قرآن انجام بدیم؛ میخواهیم بگیم، همانطور که در روش گفتیم، علاوه بر اونها ما روشهای خاص خودمون رو هم داریم، اینجا هم همین رو میخوایم بگیم؛ علاوهبر اون تنوعات موضوعی که اونجا موجود بود، در روانشناسی اجتماعی قرآن بنیان هم، به تناسب اینکه میخواد جامعه اسلامی را هدایت بکنه و در جامعهسازی اسلامی ایفای نقش بکنه، خیلی از موضوعات و مسائل اختصاصی روانشناسی اجتماعی هم مطرح میشه؛ اون اختصاصی ها، نیاز به یک تأمل و یک اندک جستجویی دارد؛ من یادمه، قبلاً یکبار جستجویی راجعبه این موضوعات، انجام داده بودم؛ چند تا موضوعی را، مثلاً چهل پنجاه موضوع رو یادداشت کردم؛ اما اون فایل را پیدا نکردم؛ توی ذهنم یک مرور ساده چند دقیقهای برای اینکه تقریب به ذهن بشه، داشته باشیم؛ میخواهیم روانشناسی اجتماعی قرآن بنیان داشته باشیم؛ وقتی میخواهیم راجع به «جامعه اسلامی» و «جامعهسازی اسلامی» سخن بگیم، موضوعاتی را که خیلی آشکار، خیلی وزین و روشن توی جامعه ما وجود داره، اما بهش پرداخته نمیشه، و روانشناسان اجتماعی ما، روانشناسان جامعه ما، به اینها نمیپردازند؛ من میخوام بگم، این جاش خالیه؛ چند موردی که من اینجا نام بردم؛ مثلاً راجع به کارکرد مسجد، پیادهروی اربعین، شما ببینید روانشناسان چه مقدار به پیادهروی اربعین پژوهش قابل استفاده انجام دادند؟ خیلی زیاد نیست؛ چند موردی هست، ولی خیلی زیاد نیست؛ چند موردی که از انگشتشمار خارج نمیشه؛ در حالی که یک موضوع بسیار مهم و اساسی است؛ زیارات، انواع و اقسام زیارات، حج، عمره، عرض کنم که زیارت معصومین علیهمالسلام، اصلِ این ارتباطاتی که در زیارت حاصل میشه، زیارت رفتن افراد با همدیگه بهصورت گروهی؛ اگر حضور، اگر دریافت مون و اون ظرفیت اخلاقی و عرفانی مون، یعنی شناخت عرفانی مون در حدی باشه که خودمان را در محضر آن بزرگان ببینیم، این خیلی موثر است؛ اما اگر ما هم آن معرفت را نداشته باشیم، ائمه معصومین ما حضور حقیقی دارند، حقیقیترین حضور را اونها دارند؛ دریافت ما ممکن است ضعیف باشد، اما عنایت آنها ضعیف نیست؛ محبت آنها ضعیف نیست؛ این عنایت و محبت، از طرف آنها، مهم است؛ لازم نیست که آنها زنده مادی باشند تا به ما محبت کنند؛ میخوام بگم حتی کسانی که به این مرحله هم نرسیدیم، و این نگاه را هم نداریم، بهصورت توده مردم، عامیانه می ریم زیارت، و سلام و عرض ادب میکنیم؛ اونجا، همین است که با تعبیر روانشناسی، حضور ذهنی و حضور ضمنی وجود داره؛ اون حضور ضمنی و حضور خیالی و حضور واقعی؛ اینا در این زیارتها، قابل مباحثه و بررسی هست؛ انواع مناسک و مراسم مذهبی و عزاداریها، شادیها، مراسم، اونجایی که میخواد یک کاری انجام بشه، اونجایی که بعضی از مراسم ملی که اختصاص به این جامعه دارد، اینها قابلیت بررسی دارد؛ گروهها و احزاب مختلف، میتونه مورد مطالعه روانشناختی اجتماعی قرار بگیرند، از دیدگاه قرآن؛ ارزشها و هنجارهای اجتماعی که ما داشتیم، به شکل دیگه ازش نام بردیم، توی جامعه ما، توی جامعه قرآنی، و جامعهسازی قرآنی، اینها باید مطرح بشود؛ عادات و آداب اجتماعی، باید مورد توجه قرار بگیره؛ آسیبهای روانی و اجتماعی موجود، اینها باید نگاه قرآن بنیان بهش بشه؛ راهکارهای برون رفت از این آسیبها باید مطالعه قرآنی بشه؛ و سبک زندگی اسلام، خودش یکی از زیرمجموعههای روانشناسی اجتماعی تلقی میشود؛ و سبک زندگی غربی، اینها را که عرض کردم، با یک تأمل چند دقیقه ای و مختصر به ذهن میآید؛ شما ممکنه الان توی ذهنتون مرور بکنید؛ قلم و کاغذ هم در دست بگیرید و بنشینید نیمساعت تمرکز کنید؛ روی زندگیِ اطراف خودمان توجه بکنیم؛ ممکن است بتونید این موضوعات را بهصورت متعدد و متکثر شمارش بکنید؛ ضمن اینکه، همه اون موضوعاتی که مطرح بود، این هم هست دیگه؛ بنابراین یادآوری بکنید به خودتون، که روانشناسی اجتماعی اصل است؛ اون شاخههای دیگر روانشناسی، مطالعات بنیادی و زیربنایی هستند که ارزش یافته هایش به این است که در زندگی ها به کار بیاید؛ و به استفادهاش در روانشناسی اجتماعی منجر بشه؛ بنابر این، شما بگید، کار، ورزش، اقتصاد، بازار، خانواده، تفریح، سیاست، هرگونه مسئلهای را که اطرافتون دارید میبینید، ترافیک، همه اینها، میتونه در روانشناسی اجتماعی قرآن بنیان جایگاه پیدا بکند؛ و خیلی از موضوعات دیگری که بهتدریج میشود به اینها پرداخت و مورد مباحثه قرار داد؛
پیشینه روانشناسی اجتماعی اسلامی
این پیشینه که در اسلاید می بینید، کامل نیست؛ مثل همان منابع و موضوعاتی است که میگفتم؛ اینا فقط مجموعه مباحثی است که من لابهلای فایلهای خودم گشتم، جستجو کردم، و اینها را پیدا کردم؛ فایلهایی که من از قبل نگهداری کردم و خواستم مثلاً توی پژوهشی، جایی، ازش استفاده بکنم؛ اینها را پیدا کردم و بعضیها هم، اینجا مرتبط هست و میشناسیم؛
روانشناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، که مربوط به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه هست؛ آقای آذربایجانی و همکاران؛ یا البته ویرایش دومش، آقای سالاریفر و همکاران؛
کرسی ترویجی که من داشتم، چیستی روانشناسی اجتماعی با رویکرد جامعهنگر؛ اونجا یک حرفهایی زدیم؛ راجعبه یکی دوتا مقاله هم صحبت کردیم و گمان کنم که پاورپوینتش موجود باشه. من بهموقع اون رو در اختیار دوستان میگذارم؛
جنگ روانی از دیدگاه اسلام؛ باز، این یک کاری است که بنده طی مثلاً حدود بیست جلسه، در سال هشتاد و هشت، برای ائمه جماعات تهران که تشریف میآوردند قم، برنامههای اینجا داشتم؛ یکی از برنامهها این بود؛ من طی جلسات متعدد مطالبی قرآنی را گفتم؛ اونم گمان کنم پاورپوینتش موجود باشه؛ و احتمالاً مقالهاش هم موجود باشه؛ بهتدریج اینها را در اختیار دوستان قرار میدم؛
واحدهای درسیِ روانشناسی اجتماعی قرآن بنیان، اینها را بهعنوان پیشینه ازش یاد میکنیم؛ و ارزشمند است؛ در بعضی از مجموعههای آموزشهای عالی، مثل مثلاً مجموعه دار الحدیث، یا مثل اخلاق و تربیت، تا اینجایی که من اطلاع دارم، اونجا بحث روانشناسی اجتماعی قرآنی هست؛
منظور این است که اینها، میدان رو باز میکنه برای کارهای بعدی؛ این واحدهای درسی و گفتگوها و مطالعاتی که در اینجا انجام می شه، اینها پیشینه محسوب می شود؛
درآمدی بر روانشناسی اجتماعی قرآن بنیان؛ این یک مقالهای است که ما به مجله قرآن و علم دادیم؛ شماره اش دقیقاً یادم نیست؛ اما خیلی قدیمی نیست؛ سال نود و نه هست ظاهرا؛
کتابها و مقالات مختلف که راجع به سبک زندگی اسلامی هست؛ من خودم راجع به سبک زندگی اسلامی مقالات و مصاحبهها و گفتگوهایی متعددی دارم که اونجا خیلی از مباحث روانشناسی اجتماعی معاصر، به نوعی با چالش مواجهه میشود؛ یعنی اینگونه نیست که راحتالحلقوم باشه و همه بپذیرند؛ اما بهعنوان پیشینه قابل مراجعه و قابل مطالعه است.
بومی سازی نظریه شادی در جامعه اسلامی ایران؛ دکتر کلانتری، دانشگاه اصفهان، یک مقالهی منتشر کرده است؛
نفوذ اجتماعی با شیوههای معطوف به عقل و تفکر در تفاسیر قرآن؛ محمدباقر آخوندی، دانشگاه بیرجند.
نقش عزاداری محرم و صفر در سلامت اجتماعی؛ مجتبی دلیر، سال نود و سه، دانشجوی دکتری مهندسی.
روانشناسی عزاداری؛ مقالهای است که یادم نیست کجا منتشرشده؛ از بنده بوده است؛
بازسازی روانشناسی اجتماعی معاصر در جهت جامعهسازی اسلامی؛ کاره بنده و یکی از دوستان بوده به نام آقای قاسمی مروج؛ که این مقاله در مجله راهبرد فرهنگ در مرحله داوری هست امیدوارم پذیرفته بشه؛
ارزشیابی مفاهیم روانشناسی اجتماعی از دیدگاه قرآن؛ رساله ارشد بنده در مؤسسه امام خمینی«ره» بوده است.
نهضت کوفه از دیدگاه روانشناسی اجتماعی؛ ابراهیم پاشا؛ هزار و سیصد و هفتاد و هشت؛
تقدیم شما گل زیبای مفاهیم قرآنی به لطف خداوند انشاءالله با ذکر یک صلوات بر محمد و آلمحمد؛ از باب اینکه این جلسه بحث ما به خواندن آیات قرآن نرسید، لااقل این دعا را بخوانید و آمین بگید.
اللهم نوّر قلوبنا بالقرآن، و زیّن اخلاقنا بالقرآن، و بیّض وجوهنا بالقرآن، و اطلق لساننا باقرآن، و استعمل ابداننا بالقرآن.
نکات مقدماتی ورود به بحث قرآنی:
ویژگیهای تفسیری از منظر علامه طباطبایی
(به طور مفصل در کتاب تفسیر لقرآن بالقرآن عند العلامه ذکره شده):
فهرست ویژگیهای تفسیری:
1. اطلاعات وسیع در مورد ظواهر قرآن.
2. احاطه کامل به مفردات سنت معصومین علیهم السلام.
3- حفظ انسجام بین عقل و وحی (در جامع التفاسیر موارد مختلفی از کتاب های تفسیری نشان می دهد و مشخص میکند که رویکرد عقلانی، روایی، ادبی، عرفانی و اجتماعی هست اما حفظ انسجام بین عقل و حی مهم است).
4- آمادگیهای لازم در علوم فقه و اصول و علوم نقلی.
5- مفسر از محکمات و متشابهات اطلاع داشته باشد و بتواند متشابهات را به محکمات ارجاع بدهد.
6- توانایی تشخیص و تفکیک بین مفهوم و مصداق.
7- آشنایی با انواع روش های تفسیری عقلی و نقلی.
(البته در زمان حاضر نامگذاریها، طبقهبندیها و تقسیمبندیهای مختلفی از روشهای تفسیری مطرح شده است که در قدیم نبوده است. برخی از این روشها که تحت عنوان پژوهشهای کیفی یاد میشود حالت متن پژوهی دارند؛ و برخی قابل استفاده در متن نیستند؛ بلکه ناظر به میدان هستند.
منظور ما از دانستن روشهای تفسیری، غیر از این روشهای پژوهشی است که امروزه مطرح شده است. این روشهای کیفی، در محتوا حضور پیدا نمیکنند؛ به عبارتی دیگر اینها، اصلا روشهای تفسیری نیستند؛ بلکه در واقع، روشهای گردآوری، دستهبندی و شکلدهی و تبدیل به نمودار هستند. و اگر کسی از این روشها استفاده میکند، معنایش این است که به لحاظ روش تفسیری و محتوای عمیق تفسیری، خودش با روشهای مرسوم حوزوی و تفسیری کار میکند؛ اما این نرمافزارها در شکلدهی و طبقهبندی، به کمک او میآیند، که البته خیلی کمک مهمی هست؛ اینها نرمافزارهایی هستند که خودش نمیتواند فکر کند و محتوا را انتخاب کند و به آن کد بدهد. کد دادن، کار افراد است.
8- روحیه علمی داشتن و تعصب خشک و بی منطق نداشتن: وقتی که قرار است که ما وارد قرآن بشویم و از قرآن سوال کنیم و استفاده از قرآن بکنیم، روحیه آزادمنشیِ علمی و دانشی داشته باشیم؛ و تعصب بی منطق نداشته باشیم. تصب بی منطق، به معنای این است که سیرِ علمی ما، دقیق و صحیح نیست.
9- حرص و علاقه شدید به سوق دادن انسانها به سوی خدا؛ یعنی نگاه به علم، به صورت علم برای علم نباشد؛ بلکه علم برای رسیدن انسان به خدا باشد؛ مباحث علمی، گاهی به گونهای است که ثمرهای ندارد و حال آن که، نیازهای امروزی ما به قرآن، خیلی وسیع و زمین مانده است. مرحوم علامه به ضرورتهای زمان خودشان پرداختند.
10- قدرت تشخیص آیات کلیدی؛ که معمولا با تعبیر غرر آیات ار آنها یاد می شود. یعنی آیاتی که اگر به آنها توجه بشود، میشوند کلید وصل کنند بسیاری از آیات دیگر؛
11- استفاده از روش اجتهادی که در فقه است. اجتهاد به لحاظ قوه اجتهاد یک حرف است و به لحاظ مقدار کاری است که یک مجتهد ممکن است انجام داده باشد مقدار استنباط هائی که ممکن است انجام داده باشد، سخنی دیگر است. قوانین کلان در اجتهاد، در تفسیر نیز کاربرد دارد. مثلا این سخن که قبل از بررسی کامل همه ادلّه، حق اظهار نظر نداریم. این در تفسیر نیز کاربرد دارد. یا مثلا مباحث تعارض و تعادل و تراجیح.
(منظور از این شرط، این نیست که شرطِ ورود به تفسیر این است؛ که اگر شخصی قوه اجتهاد داشته باشد و این قوه را در مسائل دیگر هم پیاده سازی کرده باشد، بگوئیم او حق دارد وارد کار تفسیر بشود؛ نه اینگونه نیست بلکه منظور این است که فردی که ورود میکند، شروط کلانِ اجتهاد و قوه اجتهاد را در حد اولیه اش داشته باشد).
شاگرد: اشکالی دارد شخصی مجتهد نباشه در مسئله فقه، وارد تفسیر بشود و خوب کار کنه روی قرآن، حالا آدم به مرور زمان به یک قوه میرسه.
استاد: بله.
شنونده: این رو میتوانیم بگوییم که مفسر است یا نه؟ باید مجتهد باشه؟
استاد: ببنید ما اگه بخواهیم مفسِّر رو تعریف کنیم، وارد خیلی از مباحث دیگر باید بشویم، اینها الآن ویژگیهای مرحوم علامه هست؛ توانمندیهای مرحوم علامه است که در اون کتاب، هفت و هشت فصل راجع به شخص ایشان و توانائی های ایشان مباحثه شده است، و در آخرش هم در خاتمه جمعبندی شده است، که مرحوم علامه این ویژگیها رو داشته است.
شاگرد: اسم کتاب چی هست؟
استاد: کتاب تفسیر القرآن بالقرآن، که توی همین فایل، در همین اولین اسلایدش معرفی شده، آدرسش آمده، کتاب نسبتاً خوبی هست، برای کارهای امثال ماها که میخواهند یک استفادههای جهت داری به لحاظ موضوع، به لحاظ مسئله، از قرآن بکنیم، آنجا قابل استفاده هست.
سوال و جواب:
شاگرد: الآن وارد بحث روششناسی شدید؟
استاد: نه، من وارد بحث روششناسی نمیخواهم بشوم، اول هم یه نوع معذرتخواهی کردم؛ در جلسات قبل هم گفتیم، اگه بخواهیم وارد بحث روششناسی بشویم، ما نیاز داریم که حداقل سی تا چهل جلسه مفصل راجع به روش گفتوگو بکنیم؛ قطعاً سی تا چهل جلسه، شاید کفایت نکند؛ مخصوصاً با روشهایی که عرض کردم که امروزه رواج پیدا کرده؛ روشهای پژوهش کیفی، در حیطه متنپژوهی، که در متون دیگر غیر قرآن، همه به کار میگیرند؛ اینها تو کتابهای روش تحقیق آمده، اینها در دانشگاهها و در یک فضای بینالمللی شناخته شده است؛ اینها را ما در پژوهش قرآنی هم میتوانیم استفاده بکنیم؛ اما توضیح دادم که اینها در محتوا حضور پیدا نمیکنند، اینها کارهای شکلی را برای ما درست و آسان میکنند.
به عبارت دیگر اگر لازم بود که اینها در محتوا حضور پیدا بکنند، ما چه بسا در حجیت شان باید شک میکردیم؛ باید یکی یکی همه این روشها، روشهایی مثل «شبکه معنایی»، مثل «تحلیل تم»، «تحلیل گفتمان»، «تحلیل محتوا»، و مواردی از این قبیل؛ اینها را باید حجیتشان اول باید اثبات میکردیم؛ ولی ما با صراحت عرض میکنیم که سازندهگان و ارائه کنندگان و استفاده کنندگان از این روشها، همه نظرشان و نگاهشون به اون فضای شکلیِ کار هست؛ محتوا را خود کسی که داره با اون روش کار میکند، باید ارائه بکند؛ مثلاً فرض بفرمایید که شما در روش «تحلیل تم» یا «تحلیل محتوا»، در هر دو تا، محقق، با کدگذاری های خودش، توی آیات قرآن وارد می شود؛ اون کدگذاریها، کار مفسر هست؛ یا مفسر نگوییم؛ اون مطالعه کننده قرآن هست، که با اون ظرفیت ذهنی خودش ببیند که این آیه شریفه، مربوطه به فلان بحث در روانشناسی اجتماعی میشود یا نمیشود؟ مربوط به مثلاً در روانشناسی اجتماعی هست یا نه؟ کد ردیف دومش، این است که این آیه شریفه، مربوط به کدام زیرفصل از روانشناسی اجتماعی است؟ مثلا آیا به «نگرش» توی روانشناسی اجتماعی مربوط میشود یا نه؟
اگر مربوط به «نگرش» میشود، آیا مربوط به «تکوین نگرش» هست یا مربوط به «تقویت نگرش» هست؛ مربوط به «تغییر نگرش» هست؟ اینها کارهایی هست که خود آن مطالعه کننده، آن کسی از این روشها استفاده میکند، خود او اینها را انجام می دهد؛ کارهای محتوائی و تصمیم گیری های محتواهایی اش با خود محقق است.