درس تفسیر استاد محمد کاویانی

1401/02/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ادامه بحث گروه، مثبت یا منفی بودن ماهیت «گروه فکری» (و استثنائات آن)

 

آیا «گروه فکری» همواره ممنوع و مضر و آسیب زا است؟ یا اینکه در مواردی هم می توان از «گروه فکری» دفاع کرد؟ آیا مواردی وجود دارد که بگوئیم کار را راحت تر می کند؟

با ویژگی های ذکر شده، معمولا «گروه فکری» قابل دفاع نیست. اما با یک شرائطی می توان به «گروه فکری» مجوز داد و از آن دفاع کرد و آن را درست دانست.

استثنائات

ما در روانشناسی، مفهومی داریم به نام «تصورات قالبی»؛ مثلا من می خواهم آقای «الف» را به شما معرفی کنم؛ می گویم او «معلم مدرسه راهنمایی» است. ممکن است با گفتن همین این جمله، بسیاری از احتمالات را از ذهن شما دور کنم؛ ممکن است همین که من گفتم او یک معلم است، شما بتوانید به صورت قطعی، چند مطلب را به او نسبت بدهید؛ مثلا بگوئید که «پس هنر حرف زدن را فی الجمله دارد»؛ «به لحاظ اخلاقی، انسان منزوی و گوشه گیر نیست»؛ «احتمالا در محل خودشان، شناخته شده است و مردم او را می شناسند»؛ این جملات را به صورت قطعی به او نسبت می دهید؛ در حالی که او را نمی شناسید. چرا اینطور شد؟ چون شما یک تصور قالبی از «معلم» در ذهن تان دارید؛ در اینجا هم از مفهوم «معلم»، به عنوان یک تصور قالبی استفاده کردید و این مطالب را تداعی کردید؛ «تصور قالبی» به معنای چهار چوبِ بسته و پیش فرض هایی است که قبلا به وجود آمده است. این مفهوم، تصور «غالبی» هم ممکن است بشود. یعنی در طول زمان، اگر تصور قالبیِ همه‌ی مردم یک چیز باشد، تصور غالبی می شود.

تصور قالبی و غالبی، یک مجوزِ اجتماعی می دهد که گروهِ خودی اصل باشد و گروه های دیگر چه بسا از طرف افراد، تحقیر و تضعیف شوند.

گاهی نیز، تصور قالبی، یک مجوز فکری و اعتقادی می دهد. اعتقاد افراد حکم می کند که باید از گروه دفاع کنند. مانند حمایت از گروه «مدافعین حرم»؛ ما دفاع از حرم را و فعالیت رزمندگان بدون مرز را لازم و ضروری و منطقی می دانیم؛ به لحاظ اعتقادی نیز آن را صحیح و لازم می دانیم؛ بنابر این از کسانی که از روی غرض ورزی و از روی دشمنی با ج.ا.ا. با «مدافعان حرم» مخالفت می کنند، متنفریم؛ ما معتقدیم کسانی که بر اساس عمق استراتژیک ج.ا.ا. تلاش می کنند و دفاع از اسلام و ایران را در بیرون مرزها انجام می دهند، دقیقا بر اساس اعتقادات اسلامی عمل می کنند؛ آنها که شهید می شوند، از مظلوم ترین شهدا هستند؛ خوب پس ما به عنوان توده مردم، به صورت آگاهانه، نسبت به گروه «مدافعان حرم» یک «گروه فکریِ» اعلام شده داریم؛ بله البته اگر در موقعت تصمیم گیری و برنامه ریزی باشیم، آنگاه در درونِ گروهِ خودی، به اشکالات و آسیب های آن هم توجه می کنیم. اما «تصور قالبی» مان از مدافعین حرم، این است که کسی حق ندارد به آنها بی احترامی کند؛ ما در صورت مواجه شدن با تذکر اشتباهات از جانب دیگری، سعی می کنیم که آن اشتباه را بشناسیم و در تصمیم سازی و برنامه ریزی دخالت دهیم، اما مایل نیستیم که «تصور قالبیِ» ایجاد شده در جامعه، آسیب ببیند.

نتیجه: اگر چه گاهی این تصورات قالبِ مثبت، گاهی، به ظاهر مجوزی برای دفاع از «گروه فکری» ارائه می کند؛ اما واقعیت این است که اگر این گونه مجوزها حاصل شد، آنگاه دیگر «گروه فکری» نیست، ماهیت آن عوض می شود؛ چون می گفتیم که ماهیت «گروه فکری» این است که پذیرش بدون فکر و چشم و گوش بسته است؛ اما اگر افرادی به صورت محاسبه شده، و همراه با آگاهی و با منطق و استدلال، نسبت به یک گروه، تعصب پیدا کردند، آن دیگر گروه فکری نیست؛ اگر چه از جهاتی، شباهت به آن دارد.

گروه فکری ها با یک مجوزهایی و یک شرائطی، گویا به ظاهر مجاز می شود. اما اینها در واقع گروه فکری نیست؛ گروه هایی مانند مدافعین حرم، سپاه قدس و... در سیر کلی مثبت و به نفع جامعه است؛ و می دانیم که مثلا مورد تایید مقام معظم رهبری، امام خامنه ای است؛ بنابر این در برابر تصمیمات این گروه ها، اگر چه از جزئیاتش خبر نداریم، اما حمایت می کنیم. تصمیمات جدیدشان را عطف به سابقه‌ی مفیدشان در تصمیمات قبلی می کنیم؛ و به تصمیم گیرنده ها نگاه مثبت داریم؛ و در مقابل شبهات می ایستیم.

کار تشکیلاتی و گروه فکری (تفاوت «تصمیمِ گروهی» با «گروه فکری»

«گروه فکری» یک آسیب جدی برای کار تشکیلاتی است. کار تشکیلاتی یک بُعد کارکردی و یک بعد ساختاری و سازمان یافتگی (شبکه های مختلف سازمانی) دارد. کارکرد، باید مبتنی بر تصمیماتِ گروهی باشد. یک جا ممکن است تصمیم گیری با هیئت امنا و هیئت مدیره باشد. در کنار آن، مجمع عمومی وجود دارد که اصل هیئت مدیره را مشخص می کند. افراد تسلیم نفع گروهی هستند؛ هیچ عضوی از فکر کردن، فرار نمی کند؛ همه افراد تکلیف خود را درست انجام می دهند.

«گروه فکری» بزرگنمایی دارد و باعث می شود که احتیاطاتِ لازم در تصمیم گیری و ملاحظاتِ منطقی وجود نداشته باشد، یا کمرنگ شود. گروه، واحدِ اصلیِ تصمیم گیری می شود و «تصمیم گروهی» و «اقدام گروهی» خوب است، اما «گروه فکری» خوب نیست.

«تصمیم گروهی» مربوط به تشکیلات است، و مشکلی در آن نیست؛ همچنین استثنائاتِ ظاهریِ «گروه فکری» که مثال زده شد، خوب است؛ زیرا این گروه فکریِ واقعی نیست. در قرآن، گروه فکریِ به معنای خوب و قابل قبولِ آن را داریم؛ (گروه خودی و غیرخودی) زیاد داریم. امکان دارد در این فضای اجتماعی، به ما برچسب «گروه فکری» به معنای بدِ آن بزنند. اما با این بیاناتی که داشتیم (در مورد تصورات قالبی)، اشکالی در آن نیست. آیاتی مانند ﴿وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ﴾ و ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾ مجوز حمایت از گروه های تایید شده را داده است. اما مجوزِ سکوت در مقابل خلاف را نداده است. گروه مومنان، از گروهشان دفاع می کنند، اما اگر خطائی در گروهشان باشد، نسبت به آن تعصب نمی ورزند، بلکه می پذیرند و آن را اصلاح می کنند؛ اصولا اقتضای ایمان شان، همین است؛ خیلی از موارد در تصمیماتِ گروهِ مورد ِاعتماد، خلاف مشاهده نمی شود؛ ولی اینگونه هم نیست که همه اعضاء در تمام رده ها، همه اطلاعات ریز و درشت را داشته باشند؛ اعتماد دارند و می پذیرند؛ در اینجا از تصمیمات گروه حمایت می کنیم و در صورت مشاهده خلاف، درون گروه انتقاد می کنیم.

اعتماد در «تصمیمات گروهی» که با ادله جانبیِ مختلفی صورت گرفته است، به دلیلِ منافع گروهی نیست، بلکه به جهت فراهم شدن زمینه های اعتماد به گروه از قبل است؛ و حالت آمادگی برای فکر کردن و تصمیم گیری با چشم باز و انتقاد وجود دارد.

نشانه های «گروه فکری» در تصمیمات.

گروه فکری، فرصت فکری به شخص نمی دهد. اگر در جمعی که تصمیم به اقدامی گرفته شده است، یک شخص، منتقد باشد و اشاره به جوانب کار می کند، اگر به آن شخص اعتناء شود گروه فکری انجام نشده است؛ اما اگر حرف را گوش نکنند و بدون منطق، از مخالفت ها و انتقادها و تذکرها، گذر کنند «گروه فکری» شده است. جمع بندی اطلاعات را سوگیرانه انجام می دهند. و بر اساس اطلاعاتِ مورد نظر و مطلوبِ خودشان، تصمیم گیری می کنند. بنابراین تصمیم گروهی و اقدام گروهی خوب است، اما گروه فکری خوب نیست.

مصادیق «گروه فکری» در آیات قرآن.

مورد اول (جریان حضرت یوسف«ع»)

جریان برادران حضرت یوسف(ع)، نمونه نسبتا آشکاری برای گروه فکری است.

از ابتدای سوره که رویای حضرت یوسف(ع) مطرح می شود، نشان های گروه فکری، خودش را نشان می دهد؛ گویا از مدت ها قبل «گروه فکری» شکل گرفته بوده است؛ که هنگام خبر دادن رویای یوسف به پدر، ایشان دستور به پنهان کردن رویا می دهند.

﴿قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾

رویای خود را به برادرانت نگو؛ گویا پدر حضرت یوسف می داند که برادرها یک گروه واحدی هستند و ممکن است به صورت جمعی، توطئه ای را بر علیه حضرت یوسف طراحی کنند.

﴿وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ لَقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ﴾

تا اینجا مقدمه ای برای بحث ما بود؛ از اینجا وارد گفتار و رفتار گروه برادران می شویم؛ این گفتارها و رفتارها، از روی «گروه فکری» شکل گرفته است.

﴿إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾

ویژگی های «گروه فکری» در این آیات به خوبی خودش را نشان می دهد. برادران به صورت جمعی و گروهی گفته اند که یوسف و بنیامین در نزد پدر ما، محبوب تر از ما هستند و ما یک جمع قویِ منسجمِ استواری هستیم و پدر ما در گمراهی آشکار است. عصبه به معنای سختی و انسجام در یک اعتقاد است، که همان معنای تعصب است. ﴿وَقَالَ هَٰذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ﴾ یعنی روز سخت.

بر اساس «گروه فکری»، هم خودشان و هم پدرشان را تفسیر می کنند و بر این اساس تصمیم می گیرند:

﴿اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ﴾

یوسف را بکشید یا در یک سرزمین دوری رهایش کنید تا پدر فقط برای ما باشد. از آنجایی که منظور نفع گروه است و همین نفع گروه مد نظر است و نمی خواهند با خدا یا با پدر مخالفت کنند، می گویند بعد از آن توبه می کنیم و کارهای خوب انجام می دهیم.

تا اینجا گروه فکری در حال غالب شدن است. کسی مخالفتی نمی کند؛ کسی از اشکالات این نوع سخن گفتن و این نوع فکر کردن و عمل کردن در مورد پدر و برادر، سخنی بر زبان نمی آورد؛ اما در آیه بعدی می فرماید:

﴿قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ﴾

یک نفر مخالفت می کند؛ اگر این یک نفر مخالفت نمی کرد، چه بسا یوسف را می کشتند. در این داستان «نفع گروهی» اصل است و «گروه فکری» ادامه دارد. مخالفت یک نفر هم، با اصلِ مطلب نبود؛ او هم منافع گروه را می خواست و توجه داشت؛ اما در کیفیتِ کار، گویا تخفیف داد؛ او گفت برای منافع گروهیِ ما، فرقی نمی کند که یوسف را بکشیم یا او را از پیش چشم پدر دور کنیم.

مورد دیگر در جایی بود که برای دومین بار برای گندم گرفت، به مصر رفتند و حضرت یوسف تصمیم به نگه داری بنیامین داشت؛ برادرش را با عنوان جرم ظاهری، پیش خود نگه داشت؛ گروه یادشان آمد که نزد پدر قسم خورده بودیم:

﴿فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ارْجِعُوا إِلَى أَبِيكُمْ فَقُولُوا يَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا كُنَّا لِلْغَيْبِ حَافِظِينَ ﴾

گروه برای تصمیم گیری در یک گوشه ای جمع شدند. یکی از آن ها گفت آیا پدر از شما عهد نگرفت و قبلا در مورد یوسف کوتاهی کردید. و حاضر به همراهی با گروه فکری نشد. گفت از اینجا فاصله نمی گیرم تا اینکه یا پدر اذن بدهد و یا اینکه خداوند حکم کند. آن یک نفر، راه را برای یک «گروه فکری» دیگر که ممکن بود رخ بدهد، بست؛ خودش از ابتدا، نظر صحیح داد و منتظر گروه نماند؛ ممکن بود آنان باز خطای دیگری را رقم بزنند.

در این مورد، یک گروه فکری نسبتا تلخ و شدیدی شکل گرفته است. در تمام جریان حضرت یوسف، ویژگی های منفی گروه فکری مشهود است. تحریف اطلاعات، تفسیر سوگیرانه اطلاعات، نسبت غلط و غیر واقعی به پدر دادن، ترجیح نفع گروهی، موضوعیت نداشتن درست و غلط، اینها همه از جمله مواردی است که در جریان حضرت یوسف علیه السلام پیدا می شود.

ما به دنبال «جامعه سازی قرآنی» و اسلامی هستیم. و روانشناسی اجتماعی و نگاه قرآن را به شکلی خواهیم دید که روانشناسی قرآن بنیان، در جامعه شناسی قرآنی و اسلامی ایفاء نقش می کند.

ما می توانیم جریان حضرت یوسف (ع) را با تفصیل بیشتری بخوانیم و بیشتر به جامعه نگاه کنیم.

مورد دوم گروه فکری در قرآن

جریان لیلة المبیت

مشرکین، کفار و اهل کتاب، هر کدام یک گروه جدا هستند و به دو دسته‌ی قبل اسلام و بعد از اسلام تقسیم می شوند. اما در بیشتر موارد، همدیگر را یافته اند. مانند تصمیم گیری لیلة المبیت که مشابه تصمیم گیری در مورد حضرت یوسف(ع) است. آنها تصمیم گرفتند و عمل هم کردند؛ اما از آنجا که مشیت الهی بر این قرار گرفته بود که پیامبر زنده بماند، آنان با امام علی، امیر المومنین (ع)، در رختخواب پیامبر مواجه شدند و به هدف خودشان نرسیدند؛ پس گروه فکریِ آنها انجام شد، همه شرایط گروه فکری را هم داشت. اگر دقت کنیم، در جامعه فعلیِ خودمان نیز، گروه های مشابه تصمیم کفار در لیلة المبیت را داریم.

در جریان امام علی علیه السلام و فتنه معاویه نیز، معاویه درخواست محاکمه قاتلین عثمان که سران قبائل بوده اند را داده بود. این هم «گروه فکری» است؛ آنان که منافع گروهی دارند، اطلاعات جانبی را ندیدند، احتیاطات را نادیده گرفتند و تصمیم به اقدام گرفتند. اقدامات متعدد دیگری هم دارند که بعض آیات را آورده ام که چون وقت نیست آن ها را نمی خوانم.

این دو جریان فکری را در جلسه بعد بیشتر خواهیم پرداخت.

بعد از گروه فکری، در مورد «گروه خودی و غیر خودی» صحبت می کنیم. این تعبیر از طرف حضرت آقا مطرح شد و برخی هم مخالفت هایی کردند. اما مطالعات قرآنی به اندازه کافی ارائه نشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo