درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1400/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /مسأله 36 عروه

 

خلاصه جلسه قبل

کلام در قاطع سوّم سفر یعنی تردّد در بقاء بود؛ بعد از سی روز، در حکم مقیم و نمازش کامل است؛ امّا اگر ادامهی راهش کمتر از مسافت شرعی باشد آیا مسافر حساب میشود یا در حکم مقیم است؟ مشهور میگویند: مقیم است و تخصیص نیست بلکه تخصّصاً مسافر نیست؛ بعد از سی روز، عنوان مسافر بر او صادق نیست بلکه عنوان مقیم صادق است.

دلیل بر این سی روز مصحّحه‌ی ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ انصاری است:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ قَالَ: سَأَلَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (وَ أَنَا أَسْمَعُ) عَنِ الْمُسَافِرِ إِنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِإِقَامَةِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ؛ قَالَ: فَلْيُتِمَّ الصَّلَاةَ فَإِنْ لَمْ يَدْرِ مَا يُقِيمُ يَوْماً أَوْ أَكْثَرَ فَلْيَعُدَّ ثَلَاثِينَ يَوْماً ثُمَّ لْيُتِمَّ وَ إِنْ كَانَ أَقَامَ يَوْماً أَوْ صَلَاةً وَاحِدَةً.[1]

مسألة 36 عروه

يلحق بالتردد ما إذا عزم على الخروج غدا أو بعد غد‌ ثمَّ لم يخرج و هكذا إلى أن مضى ثلاثون يوما حتى إذا عزم على الإقامة تسعة أيام مثلا ثمَّ بعدها عزم على إقامة تسعة أخرى و هكذا فيقصر إلى ثلاثين يوما ثمَّ يتم و لو لم يبق إلا مقدار صلاة واحدة.[2]

در این مسأله دو صورت دیگر برای تردّد ذکر شده است:

اوّل: مردّد است و اصلاً بقاء عشره و حکم آن در ذهن او نیست.

دوّم: قصد دارد کمتر از ده روز بماند و بعد از اتمام روزها به دلیلی دوباره تصمیم می‌گیرد کمتر از ده روز بماند و همینطور تا سی روز می‌شود.

بنابراین این مسأله بیان یک قاعده‌ی کلّی است و آن اینکه: هر مسافری که بدون قصد اقامت در جایی مردّد بماند تا سی روز مسافر است و نمازش شکسته است و این مضمون روایات است.

صحیحه معاویة بن وهب

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: إِذَا دَخَلْتَ بَلَداً وَ أَنْتَ تُرِيدُ الْمُقَامَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ فَأَتِمَّ الصَّلَاةَ حِينَ تَقْدَمُ وَ إِنْ أَرَدْتَ الْمُقَامَ دُونَ الْعَشَرَةِ فَقَصِّرْ وَ إِنْ أَقَمْتَ تَقُولُ غَداً أَخْرُجُ أَوْ بَعْدَ غَدٍ وَ لَمْ تُجْمِعْ عَلَى عَشَرَةٍ فَقَصِّرْ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ شَهْرٍ فَإِذَا تَمَّ الشَّهْرُ فَأَتِمَّ الصَّلَاةَ.[3]

 

مسأله 37 عروه

في إلحاق الشهر الهلالي إذا كان ناقصا بثلاثين يوما‌ إذا كان تردد في أول الشهر وجه لا يخلو عن قوة و إن كان الأحوط عدم الاكتفاء به‌.[4]

در این مسأله یک فرع ذکر شده است که آیا ماه ناقص یعنی 29 روزه ملحق به سی روز است یا نه؟

در اکثر روایات کلمه‌ی شهر یعنی ماه آمده است و کلمه‌ی ثلاثین فقط در یک روایت آمده است.

اگر کسی از اوّل تا آخر ماه را در جایی مردّد بود ولی آن ماه 29 روزه بود، آیا از روز سی‌ام نمازش کامل است یا باز هم از روز سی و یکم کامل می‌شود؟

سیّد می‌فرماید: اگر تردّدش از اوّل ماه شروع شد، ملاک یک ماه است حتّی اگر 29 روزه باشد ولی اگر وسط ماه شروع شود باید سی روز حساب شود.

امّا این مطلب باعث دو قول شده است:

قول اوّل (مشهور): مسافر در حال تردّد تا سی روز مسافر و نمازش قصر است و بعد از سی روز مقیم و نمازش کامل است.

قول دوّم (صاحب مفتاح الکرامة): سی روز مورد اتّفاق است در صورتی که تردّد از اوّل ماه نباشد؛ امّا اگر از اوّل ماه باشد، مشهور سی روز است ولی محقّق اردبیلی می‌فرماید: یک ماه کافی است گرچه 29 روز باشد.

صاحب جواهر در توجیه این دو قول می‌فرماید: قول اوّل یعنی سی روز دو وجه دارد:

وجه اوّل: کلمه‌ی شهر وضع شده است برای ثلاثین و حقیقت در آن می باشد.

در اینصورت قول اول صحیح است و روایات شهر را حمل بر ثلاثین می‌شود؛ و معنایش این است که ماه 29 روزه ماه کامل نیست و ناقص است.

وجه دوّم سیأتی انشاءالله.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo