درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1400/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /احکام مسافر مسأله 6

 

امام سجاد علیه السلام:

الْمُؤْمِنُ مِنْ دُعَائِهِ عَلَى ثَلَاثٍ إِمَّا أَنْ يُدَّخَرَ لَهُ وَ إِمَّا أَنْ يُعَجَّلَ لَهُ وَ إِمَّا أَنْ يُدْفَعَ عَنْهُ بَلَاءٌ يُرِيدُ أَنْ يُصِيبَهُ.[1]

دعا برای انسان مؤمن هدر نمی‌رود بلکه یا ذخیره می‌شود (برای آینده‌ی دنیا یا آخرت) یا حاجتش فوری برآورده می‌شود و یا بجای آن حاجت، بلایی که قرار است به او برسد دفع می‌شود.

 

خلاصه جلسه قبل

مسأله‌ی پنجم بررسی شد قبل از ورود به مسأله‌ی ششم یک نکته عرض می‌شود.

شخص حاضر و مقیم قواعد اولیه‌ی صلاة در حقشان جاری می‌شود؛ در مسائل قبلی بحث از احکام مسافر بود و اینکه گفتیم قصر، شرط علمی است از فرآورده‌های روایات باب صلاة مسافر بود؛ ولی مسأله‌ی پنجم درباره‌ی حاضر و مقیم است و توجّه به این نکته اقتضاء می‌کند که بر اساس همان ادله‌ی اولیه عمل کنیم و نماز تمام را برای شخص حاضر حفظ کنیم و همچنین مقیم که در حکم حاضر است؛ لذا آن احتیاط را آوردیم و نتوانستیم فتوای سیّد را در استثناء بپذیریم.

 

مسألة 6 عروه

إذا كان جاهلا بأصل الحكم و لكن لم يصل في الوقت‌ وجب عليه القصر في القضاء بعد العلم به و إن كان لو أتم في الوقت كان صحيحا فصحة التمام منه ليس لأجل أنه تكليفه بل من باب الاغتفار فلا ينافي ما ذكرنا قوله: اقض ما فات كما فات ففي الحقيقة الفائت منه هو القصر لا التمام و كذا الكلام في الناسي للسفر أو لحكمه فإنه لو لم يصل أصلا عصيانا أو لعذر وجب عليه القضاء قصرا.[2]

در این مسأله چند فرع بیان شده است:

فرع اوّل

اگر مسافری که جاهل به اصل حکم است، نماز را نخواند تا قضاء شود، بعد از وقت باید نماز را تمام بخواند یا قصر؟ این شخص اگر می‌خواست نماز را در وقت بخواند بخاطر جهل به حکم، نماز را تمام می‌خواند آیا می‌توان گفت نماز او بصورت تمام قضاء شده است؟ خیر! بلکه باید بصورت قصر قضاء کند چون وظیفه‌ی واقعی او قصر بوده است طبق ادله‌ی صلاة مسافر: لکلّ مسافر أن یقصّر فی صلاته.

 

فرع دوّم

اگر مسافر بخاطر جهل به حکم، نمازش را تمام بخواند قبلاً هم گفته شد که نمازش صحیح است بخاطر ادلّه‌ای که می‌فرمود اگر آیه‌ی قصر را نشنیده یعنی حکم را نمی‌دانسته اعاده و قضاء ندارد.

 

فرع سوّم

صحّت نماز تمام برای مسافر جاهل، از این باب نیست که وظیفه‌اش تمام خواندن است و الّا اگر در وقت نخواند بعد از وقت باید بصورت تمام قضاء کند؛ بلکه بخاطر ادله‌ای است که دلالت بر اغتفار دارند؛ از این ادله فقط مجزی بودن برداشت می‌شود و علّتش هم معلوم نیست؛ البتّه در تحلیل آن گفتیم گویا واجب تخییری است لکن اگر واجب تخییری هم باشد واجب تخییری ظاهری است؛ و ادله فقط می‌گویند اعاده و قضاء بر او واجب نیست؛ این یک امر تعبّدی توقیفی است بخاطر اغتفار.

 

فرع چهارم

این فرع در واقع تکمیل فرع اوّل است؛ اگر مسافر جاهل، نماز نخواند تا قضاء شود عصیانا یا نسیانا، آیا بعد از وقت باید قصر بخواند چون وظیفه‌ی اصلی‌اش قصر بوده یا باید تمام بخواند چون اگر در همان حالت جهل می‌خواست نماز بخواند تمام می‌خواند پس گویا بصورت تمام قضاء شده است و «إقض ما فات کما فات».

جواب: این فرع دو صورت دارد:

اوّل: جهلش قبل از قضاء برطرف می‌شود.

دوّم: بعد از قضاء برطرف می‌شود.

در صورت دوّم یقینا نمازش را تمام می خواند و صحیح است؛ زیرا نماز جاهل به حکم صحیح است و نه اعاده دارد و نه قضاء.

انما الکلام فی الصورة الاولی؛ در اینصورت چون عالم می‌شود باید به وظیفه‌ی عالم عمل کند؛ دلیل «اقض ما فات کما فات» باید دقیق معنی شود؛ در وقت اگر عالم می‌بود قصر می‌خواند لذا الان هم باید قصر بخواند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo