درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1400/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /نیت اشتباه در قصر و تمام

 

امام علی علیه السلام: عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْه‌.[1]

برادر مسلمانت را (اگر خطایی کرد و خواستی او را سرزنش کنی) با احسان به او سرزنش کن؛ و شرّ و بدی او را با نعمت دادن به او از خود دفع کن.

 

مسأله 7 عروه

إذا تذكر الناسي للسفر أو لحكمه في أثناء الصلاة‌ فإن كان قبل الدخول في ركوع الركعة الثالثة أتم الصلاة قصرا و اجتزأ بها و لا يضر كونه ناويا من الأول للتمام لأنه من باب الداعي و الاشتباه في المصداق لا التقييد فيكفي قصد الصلاة و القربة بها و إن تذكر بعد ذلك بطلت و وجب‌ عليه الإعادة مع سعة الوقت و لو بإدراك ركعة من الوقت بل و كذا لو تذكر بعد الصلاة تماما و قد بقي من الوقت مقدار ركعة فإنه يجب عليه إعادتها قصرا و كذا الحال في الجاهل بأن مقصده مسافة إذا شرع في الصلاة بنية التمام ثمَّ علم بذلك أو الجاهل بخصوصيات الحكم إذا نوى التمام ثمَّ علم في الأثناء أن حكمه القصر بل الظاهر أن حكم من كان وظيفته التمام إذا شرع في الصلاة بنية القصر جهلا ثمَّ تذكر في الأثناء العدول إلى التمام و لا يضره أنه نوى من الأول ركعتين مع أن الواجب عليه أربع ركعات لما ذكر من كفاية قصد الصلاة متقربا و إن تخيل أن الواجب هو القصر لأنه من باب الاشتباه في التطبيق و المصداق لا التقييد فالمقيم الجاهل بأن وظيفته التمام إذا قصد القصر ثمَّ علم في الأثناء يعدل إلى التمام و يجتزئ به لكن الأحوط الإتمام و الإعادة بل الأحوط في الفرض الأول أيضا الإعادة قصرا بعد الإتمام قصرا‌.[2]

قسمت اوّل و دوّم این مسأله بیان شد.

قسمت سوّم

قسمت سوّم این مسأله عکس قسمت اوّل آن می‌باشد؛ کسی که وظیفه‌اش تمام است ولی با نیّت قصر نماز را شروع می‌کند و در بین نماز یادش می‌آید، باید از نیّت قصر عدول کند به نیت تمام.

دلیل این فتوا از مطالب گذشته روشن است که صلاة قصر و تمام یک حقیقت واحدند مثلاً صلاة ظهر؛ خطای در تطبیق مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ با نیّت دو رکعتی، نماز، مقیّد به دورکعتی نمی‌شود؛ آنچه بر این شخص واجب است نماز ظهر است که می‌تواند دورکعتی باشد یا چهارکعتی؛ این شخص در تطبیق داعی و خصوصیت نماز خطا کرده است؛ و هر کجای نماز که متوجّه شود، زمینه‌ی تدارک هست؛ و گفتیم در صورت امکان تدارک، نماز صحیح است.

 

مسأله 8 عروه

لو قصر المسافر اتفاقا لا عن قصد فالظاهر صحة صلاته و إن كان الأحوط الإعادة بل و كذا لو كان جاهلا بأن وظيفته القصر فنوى التمام لكنه قصر سهوا و الاحتياط بالإعادة في هذه الصورة آكد و أشد‌. [3]

این مسأله دو قسمت دارد:

قسمت اوّل: مسافری که علم دارد به اینکه وظیفه‌اش قصر است و اشتباها چهاررکعتی نیّت می‌کند ولی بصورت اتّفاقی و بدون قصد، نمازش را دورکعتی می‌خواند؛ مثلاً به رکعت سوّم جماعت می‌رسد و اقتداء می‌کند و سهواً با امام سلام می‌دهد.

قسمت دوّم: همان با جهل به اینکه وظیفه‌اش قصر است.

معروف آن است که محقّق در هردو قسمت فتوا به بطلان داده است؛ کأنه نمازی که بصورت اتّفاقی مطابق وظیفه خوانده شود، باطل است؛ مثلاً چون نیّت صحیح نداشته است.

برای تحقیق در مطلب عرض می‌شود در این مسأله سه صورت تصوّر دارد:

اوّل: غفلت.

با غفلت از قصر و تمام، نیّت تمام می‌کند ولی اشتباهاً در رکعت دوم سلام می‌دهد.

لاشبهة که این نماز صحیح است زیرا نیّت وظیفه‌ی واقعی را داشته و در خارج هم نماز واقعی را اتیان کرده است؛ قابل قبول نیست که بگوییم محقّق برای این قسمت فتوا به بطلان داده باشد.

دوّم: ناسی حکم یا موضوع.

با نیت تمام وارد نماز می‌شود و در بین نماز گرفتار سهو و نسیان می‌شود و دورکعتی سلام می‌دهد.

این نیز صحیح است چون نیّت وظیفه‌ی اصلی را داشته و مأموربه واقعی را اتیان کرده ولی در تطبیق اشتباه کرده است.

سوّم: همان صورت دوّم با جهل به حکم.

حکم را نمی‌دانسته و نماز را دو رکعتی سلام داده است؛ سیّد فتوا می‌دهد به صحّت و اعاده احتیاطاً؛ زیرا وظیفه‌ی جاهل به حکم، تمام است واقعاً؛ و در روایات بود که کسی که با جهل به حکم، تمام بخواند نمازش صحیح است چون به وظیفه‌ی فعلی‌اش عمل کرده است؛ و گفتیم برای جاهل، شبیه واجب تخییری است که هرکدام را بخواند صحیح است.

تنها چیزی که هست روایاتی است که در باب جهل به حکم کأنه تدلّ علی أن وظیفته التمام؛ لذا مرحوم سیّد قائل به احتیاط شده است.

بعضی در اینجا قائل به انقلاب شده‌اند یعنی نماز منقلب به اتمام می‌شود؛ لذا مسافر جاهل که نیّت چهاررکعتی می‌کند وظیفه‌اش منقلب به تمام می‌شود لذا نمازش باطل است و باید اعاده کند؛ شاید منظور محقّق که فرموده باطل است بخاطر انقلاب باشد؛ مسافری که یقین دارد نمازش چهاررکعتی است و نیّت تمام می‌کند ولی اشتباها دو رکعتی می‌خواند، وظیفه‌ی این شخص بخاطر جهل، منقلب به تمام می‌شود؛ در نتیجه دو رکعت از وظیفه‌اش کمتر خوانده است؛ لذا اگر هم قضاء واجب نباشد ولی اعاده لازم است.

باتوجّه به مطالب گذشته که صلاة قصر و تمام یک حقیقتند، مسأله‌ی انقلاب را محقّقین نپذیرفته‌اند؛ بله! اگر تمام و قصر دو حقیقت بودند انقلاب معنا داشت ولی این دو یک حقیقت هستند و این شخص به وظیفه‌ی واقعی‌اش عمل کرده و در مصداق و تطبیق خطا کرده و نیّتش اشتباه بوده است؛ نیّتها جزء دواعی‌اند نه شروط؛ و از طرفی نیّتی که لازم بوده محقّق شده است لذا نمازش صحیح است؛ و احتیاط سیّد هم احتیاط مستحبّ است نه واجب.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo