درس خارج فقه استاد محسن ملکی
1400/09/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /اماکن تخییر
امام سجاد علیه السلام: نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِي وَجْهِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَ الْمَحَبَّةِ لَهُ عِبَادَةٌ.[1]
نگاه مؤمن به مؤمن یا انسان به انسان در طریق تعبّد و بندگی خدا، عبادت محسوب میشود.
خلاصه جلسه قبل
کلام در مسأله 11 بود؛[2] گفتیم در مورد امکنهی تخییر سه نظریّه وجود دارد؛ دو مورد بیان شد: حکم به قصر و حکم به تمام؛ امّا مشهور بین فقهاء تخییر است؛ حلّ این اختلاف تنها یک راه دارد و آن روایات است؛ عرض شد روایات باب سه طائفهاند؛ دو طائفه ذکر شد: الأخبار الدالة علی الإتمام و الأخبار الدالة علی القصر؛ امّا طائفهی سوّم روایاتی است که دلالت بر تخییر دارند.
صحیحهی علی بن یقطین
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ فِي الصَّلَاةِ بِمَكَّةَ؛ قَالَ: مَنْ شَاءَ أَتَمَّ وَ مَنْ شَاءَ قَصَّرَ.[3]
صحیحهی حسین بن مختار
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ (امام جواد علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّا إِذَا دَخَلْنَا مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةَ نُتِمُّ أَوْ نَقْصُرُ؛ قَالَ: إِنْ قَصَرْتَ فَذَلِكَ وَ إِنْ أَتْمَمْتَ فَهُوَ خَيْرٌ تَزْدَادُ.[4]
دومین صحیحهی علی بن یقطین
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ عَنِ التَّقْصِيرِ بِمَكَّةَ فَقَالَ أَتِمَّ وَ لَيْسَ بِوَاجِبٍ إِلَّا أَنِّي أُحِبُّ لَكَ مَا أُحِبُّ لِنَفْسِي.[5]
البتّه در سند این روایت اسماعیل بن مرار هست که در کتب رجالی مجهول است لکن در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم آمده که همانند اسناد کامل الزیارات میباشد؛ توثیق این دو نفر را بعضی مثل مرحوم آقای خوئی رحمة الله علیه از توثیق خیلی از رجالیون بهتر میدانند.
حسنهی عمران بن حمران
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ حَمَّادِ بْنِ عُدَيْسٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ أَقْصُرُ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَوْ أُتِمُّ؟ قَالَ: إِنْ قَصَرْتَ فَلَكَ وَ إِنْ أَتْمَمْتَ فَهُوَ خَيْرٌ وَ زِيَادَةُ الْخَيْرِ خَيْرٌ. [6]
این طائفه در مجموع دلالت بر تخییر دارد؛ امّا این تخییر چه تخییری است؟ در اینجا توهّمی وجود دارد که تخییر در اینجا تخییر در موضوع است یعنی تخییر در ایجاد موضوع تمام؛ این روایات میگویند در مکّه و مدینه میتوانی قصد اقامت کنی و نماز را تمام بخوانی یا قصد نکنی و شکسته بخوانی؛ لکن این توهّم باطل است به دو دلیل:
اوّلاً تخییر موضوعی مشترک بین همهی امکنه است؛ در اینصورت این همه روایات دربارهی مکه و مدینه لغو میشود.
ثانیا بعضی از روایات صریح در این است که تمام بخوان ولو یک نماز بخوانی مثلاً از آنجا ردّ میشوی و میخواهی نماز بخوانی؛ این صراحت دارد در اینکه تخییر در متعلّق حکم است نه موضوع حکم.
علی کلّ حال این روایات مناسب با تخییر در حکم هستند نه تخییر در موضوع.
برای جمع بین این روایات باید بگوییم:
اوّلاً روایات دالّ بر اتمام، با تخییر منافاتی ندارند زیرا اصل در باب سفر، قصر است؛ حال این روایات که جواز اتمام را بیان میکنند، محقّق تخییر هستند؛ حدّاقلّ تنافی مطلق ندارند و میتوان گفت رفع حظر است زیرا امر اوّلی برای مسافر، قصر است.
ثانیاً روایات دالّ بر قصر، با تخییر منافات دارند؛ روایاتی که میگویند یجب التقصیر، جواز اتمام را نفی میکنند؛ قصِّر یعنی چون مسافر هستی باید طبق اصل اوّلی نماز را شکسته بخوانی.
باید تعارض بین این دو طائفه از روایات را حلّ کرد؛ برای اثبات تخییر طبق روایات دال بر آن، مقتضی موجود است لکن مانع مفقود نیست؛ روایات دال بر وجوب قصر مانع هستند؛ تعیین قصر با تخییر سازگار نیست.
امّا روایات
صحیحهی ابی ولاد
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي وَلَّادٍ الْحَنَّاطِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ نَوَيْتُ حِينَ دَخَلْتُ الْمَدِينَةَ أَنْ أُقِيمَ بِهَا عَشَرَةَ أَيَّامٍ وَ أُتِمَّ الصَّلَاةَ ثُمَّ بَدَا لِي بَعْدَ أَنْ أُقِيمَ بِهَا فَمَا تَرَى لِي أُتِمُّ أَمْ أُقَصِّرُ؛ فَقَالَ: إِنْ كُنْتَ دَخَلْتَ الْمَدِينَةَ وَ صَلَّيْتَ بِهَا فَرِيضَةً وَاحِدَةً بِتَمَامٍ فَلَيْسَ لَكَ أَنْ تُقَصِّرَ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْهَا وَ إِنْ كُنْتَ حِينَ دَخَلْتَهَا عَلَى نِيَّتِكَ التَّمَامِ فَلَمْ تُصَلِّ فِيهَا صَلَاةً فَرِيضَةً وَاحِدَةً بِتَمَامٍ حَتَّى بَدَا لَكَ أَنْ لَاتُقِيمَ فَأَنْتَ فِي تِلْكَ الْحَالِ بِالْخِيَارِ إِنْ شِئْتَ فَانْوِ الْمُقَامَ عَشْراً وَ أَتِمَّ وَ إِنْ لَمْ تَنْوِ الْمُقَامَ فَقَصِّرْ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ شَهْرٍ فَإِذَا مَضَى لَكَ شَهْرٌ فَأَتِمَّ الصَّلَاةَ.[7]
یک توجیه این است که بگویم این روایت در مقام بیان تخییر در موضوع است نه متعلّق؛ و ذکر مکّه بعنوان ذکر مصداق است و الّا موضوعیت ندارد؛ هرکجا مسافر باشی مخیّر هستی که قصد اقامت کنی یا قصد نکنی؛ لکن این وجه ضعیفی است با فرض نام بردن مکّه و مدینه در همهی این روایات.
صحیحهی معاویة بن عمار
وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ رَجُلٍ قَدِمَ مَكَّةَ فَأَقَامَ عَلَى إِحْرَامِهِ قَالَ فَلْيَقْصُرِ الصَّلَاةَ مَا دَامَ مُحْرِماً.[8]
شیخ طوسی این روایت را بر جواز حمل کرده لذا قائل به تخییر شده است؛ لکن حمل بر جواز کار مشکلی است؛ اما نکته ای که هست این روایت از متشابهات است چون حضرت می فرماید تا وقتی محرم است نمازش شکسته است؛ در حالیکه یک فتوا در طول تاریخ وجود ندارد که احرام باعث قصر باشد؛ تعبیر محقق خوئی تعبیر خوبی است که می فرماید باید این روایت را به اهلش رد کنیم؛ و همچنین می توان این روایت را حمل بر تقیه کرد زیرا موافق با عامه است که در حال احرام نماز را شکسته می خوانند.
صحیحهی بزیع
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا عَنِ الصَّلَاةِ بِمَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ تَقْصِيرٌ أَوْ تَمَامٌ؛ فَقَالَ: قَصِّرْ مَا لَمْ تَعْزِمْ عَلَى مُقَامِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ.[9]
این متن مهمترین متن در مقابل روایات تخییر است؛ دلالت بر وجوب قصر دارد لذا معارض با روایات تخییر است؛ روایات دیگری نیز شبیه این وجود دارد؛ لذا شخصیّتهایی از اصحاب ائمه مثل محمد بن ابی عمیر و صفوان بن یحیی به بعضی از رفقایشان مانند علی بن مهزیار میگفتند تا وقتی در مکّه و مدینه هستی نماز را شکسته بخوانی؛ این روایت را هم باید بگوییم تقیهای است زیرا اهل سنّت تخییر ندارند و در مکّه و مدینه نماز را شکسته میخوانند.