درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب حج

 

عن الحسین علیه السلام عن النبی صلی الله علیه واله:جاء الرجل الی النبی صلی الله علیه واله قال انی جبان و انی ضعیف فقال هلم الی الجهاد لا شوکة فیه ، الحج[1]

شخصی آمد خدمت رسول اکرم صلی الله علیه واله و گفت من ترسو وضعیف هستم حضرت فرمودند بیا به سمت جهادی که در او سختی و شدت نیست و آن حج است

با استمداداز حضرت باریتعالی بواسطه حضرت بقیة الله امروز بحث حج را آغاز میکنیم تا مقداری از ساختارهای مفصل استنباطی را تجربه کنیم.

برای ورود به بحث حج ابتدا شیوه ورود بزرگان را در طول تاریخ مرور میکنیم که در بُعد یاد دادن ماهیگیری مهم است. برای این ورود عنوان مقدماتی لازم است.

مقدمه اول : از مطالبی که خوب است دیده شود برای یک فقیه در مباحث فقهی روش یا سبک ورود علمای قُدما در مباحث فقهی است. در مبحث حج این ورودها متفاوت است من در اینجا حدود18 مورد از انواع ورود شخصیت های بزرگ فقه به بحث حج را یادداشت کرده ام که با هم مرور میکنیم.

مورد اول : مرحوم شیخ مفید در مقنعه که به این شکل وارد میشود کتاب المناسک باب وجوب الحج قال الله تبارک و تعالی و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا"[2]

سبک روش مرحوم اینگونه است که از ایجاب شروع میکند " باب وجوب الحج " و بدون هیچ مقدمه ای میگوید کتاب المناسک و مناسک هم تقریبأ علم بالغلبه شده است برای اعمال حج ، با اینکه صوم ونماز هم یک منسک است امامناسک در مصطلحات فقها به معنای اعمال حج می آید.

مورد دوم :مرحوم صدوق در مقنع اینچنین آغازمیکند "کتاب الحج اعلم ان الحج علی ثلاثة اوجب قارن ومفرد للحج ومستطع بالعمره الی الحج."

سبک مرحوم صدوق اینست که از تقسیم شروع میکند یعنی گویا تعریف حج را به تقسیم انجام میدهد و باز هم بدون مقدمه.

مورد سوم : شیخ طوسی در تهذیب که شرح مقنع شیخ مفید است. ایشان در تهذیب میگوید "کتاب الحج باب وجوب الحج الحج فریضةعلی کل حر بالغ مستطیع الیه السبیل." در نهایه هم شیخ طوسی همین روال را آورده است و در سبک و روش مانند شیخ مفید عمل کرده و بحث را با ایجاب شروع میکند.

مورد چهارم : مرحوم سید مرتضی در کتاب انتصار. مرحوم میگوید "کتاب الحج مسألة الوقوف بالمشعر" دراینجا شکل ورود به بحث حج اینگونه است که از وقوف در مشعر شروع میکند و علتش هم اینست که کتاب انتصار کتابی است که تقریبا فقه مقارَن است و میخواهد خلافی های حج را بگویدلذا میگوید

"مما انفردت الامامیه به القول بوجوب الوقوف بالمشعرالحرام و انه رکن من ارکان الحج جار مجری الوقوف به عرفه فی الوجوب وخالف باق الفقها فی ذلک و لم یوجده واحد منهم."

امامیه میگوید وقوف به مشعر مانند وقوف به عرفات است و وقوف به عرفات رکن حج است پس وقوف به مشعر نیز رکن است. لذا سید مرتضی نگاهش به حج این بوده که در آن زمان خلافی حج را بگوید.

مورد پنجم : تقی الدین ابو سلاح حلی متوفی در سال447 که از شاگردان سید مرتضی بوده در کتاب الکافی فی الفقه که یکی از کتابهای معروف بین علما و فقهای معاصر است که به آن دقت دارند ، ایشان میگوید "کتاب الحج باب حقیقت الحج و احکامه و شروطه یجب العلم من هذا التکلیف بأمور ستّه".سبک ورود ایشان اینست که با توجه به علمِ مکلف حقیقت حج را معرفی میکند و میگوید مکلف در باب حج باید به 6 مطلب علم پیدا کند.

مورد ششم : سلّار بن عبدالعزیز متوفی درسال 448 در کتاب المراسم العلویه فی الاحکام النبویه ( یعنی از دریچه ولایت اهل بیت برو سراغ فقه پیامبر ). برخی برداشت دیگری از این نامگذاری دارند و میگویند این عِلویه است بمعنای رسم ها ،عادات ، قوانین و مقررات والا در احکام پیامبر. ایشان در ورود به حج میگوید "کتاب الحج الحج واجب علی کل حر"در اینجا هم سبک مانند سبک شیخ مفیدو شیخ طوسی است که از

ایجاب حج شروع کرده اند.

مورد هفتم : ابن براج ترابلسی متوفی درسال481 در کتاب المهذب میگوید "کتاب الحج قال الله تبارک تعالی و لله علی الناس.... " یعنی مستقیم با قران شروع میکند.

مورد هشتم : حمزة بن علی بن زهره متوفی درسال 585 در کتاب غنیة النزوع الی علمی الاصول والفروع غنیه به معنای بی نیازی و توانمندی و نزوع بمعنای آرزومندی یعنی توانمندی در آرزوهای علمی. ایشان اینگونه ورود پیدا میکند "کتاب الحج الحج قصد فی اللغة "، بصورت تعقیب مفاهیم وارد میشود مفهوم حج در لغت و اصطلاح.

مورد نهم : ابن حمزه طوسی متوفی در سال560 عماد الدین محمدبن علی معروف به ابن حمزه در کتاب الوسیله الی نیل الفضیله میگوید "کتاب الحج الحج قصد فی اللغه یا خُصّ بالشرع بالقصد الی الله"

که ورود در اینجا مفهومی است یعنی اول مفهوم واژه که در لغت چه معنا دارد و در اصطلاح چه معنا دارد.

مورد دهم : ابن ادریس حلی محمدبن منصور بن احمد بن ادریس متوفی در سال598 در کتاب السرائر میگوید " کتاب الحج باب حقیقة الحج والعمره وشرایط وجوبها " که این سبک ورود مفهوم گرایی است اول رفتن به طرف تجزیه و تحلیل مفاهیم معنای لغوی و اصطلاحی وبعد حرکت به سمت حکم وشرایط.

مورد یازدهم : مرحوم محقق اول حلی نجم الدین جعفربن حسن متوفی در سال676 در کتاب شرایع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام عنوان میدارد "کتاب الحج و هو یعتمد علی ثلاثة ارکان الاول فی المقدمات "مرحوم محقق اول با مقدمه شروع میکند و اولین مقدمه ایشان هم واژه شناسی است.

مورد دوازدهم : علامه حلی حسن بن یوسف بن مطهر حلی متوفی در سال726 در کتاب قواعد الاحکام میگوید " کتاب الحج و فیه مقاصد الاول المقدمات "یعنی هرچه جلوتر می آییم سبک مقدماتی رایج تر میشود و اولین مقدمه را در حقیقت یعنی لغت و اصطلاح میگویند.

مورد سیزدهم : شهید اول شمس الدین محمدبن مکی عاملی متوفی در سال786 در کتاب الدروس الشرعیه آورده است که "کتاب الحج و هو لغة القصد" ایشان هم به سبک مقدماتی شروع کرده حقیقت شناسی مفهوم شناسی و لغت شناسی. شهید اول درلمعه هم همین روال را کار کرده است. اما شهید ثانی کتاب مستقل فقهی ندارد و تمام کتابهایش شرح بر کتب قُدما است مانند الروضة البهیه شرح بر لمعة الدمشقیه، ارشاد الاذهان شرح بر کتاب محقق و مسالک الافهام شرح بر شرایع الاسلام

مورد چهاردهم : محقق اردبیلی متوفی درسال 993 در کتاب مجمع الفائدة والبرهان فی شرح ارشاد الاذهان

مورد پانزدهم : محمدبن محمد باقر سبزواری معروف به محقق سبزواری متوفی در سال 1090 در کتاب کفایة الاحکام که کتاب مستقلی است میگوید "کتاب الحج والنظر فی امور اربعه الاول فی انواعه " که ایشان هم از باب تقسیم وارد شده است.

مورد شانزدهم : محمدبن حسن معروف به فاضل هندی در کتاب کشف اللسان آورده است "کتاب الحج و تتبعه العمره و فیه مقاصد ثلاثة الاول فی المقدمات " که سبک ایشان هم مقدماتی ورود به مفاهیم و واژه شناسی است.

مورد هفدهم:محقق نراقی متوفی درسال 1245درکتاب مستند الشریعه میگوید "کتاب الحج و تتبعه العمره

 

او تدخل فیه". که بازهم به شکل تقسیم ورود پیداشده است.

مورد هجدهم : میرسیم به صاحب جواهر که میگوید "کتاب الحج الذی هو من اعظم شعائر الاسلام."

از زمان این دو بزرگوار یعنی مرحوم صاحب جواهر وسید صاحب عروه روش عوض میشود و سبک آنها اینگونه است که اول فضیلت حج را ذکر میکنند وبعد میروند سراغ مفاهیم و احکام و بقیه موارد.

بنظر من بهترین شکلی که انتخاب شده در باب ورود به بحث حج از جهت کیفیت بیان، سبک و سیاق صاحب جواهر است که ابتداء نکاتی را در فضیلت حج گفته است که بعد از آن هرکس حرفی زده از ایشان نقل کرده است.

 


[1] 1مجمع الزوائد و منبع الفوائد جلد3 صفحه206.
[2] 2 سوره ال عمران آیه 97.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo