درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفهوم شناسی حج

 

قال رسول الله صلی الله علیه وسلم :خیر الناس من ینفع الناس و شر الناس من یضر الناس [1]

بهترین آدمیان در این زندگی کسانی هستند که آدمیان دیگر از او بهره میگیرند و بدترین فرزندان آدم کسانی هستند که دیگران از آنها اذیت میبینند. ما طلبه ها پرچم دار اینطور حقایقی هستیم که خود را تبدیل به موجوداتی پرنفع و خیر کنیم ومراقبت کنیم که از وجود و زندگی ما دیگران آزرده نشوند و بعد مردم را دعوت کنیم بر این حقایق مبتنی بر علم و معرفت .

مقدماتی در باب حج قرار شد گفته شود ، دو مقدمه ذکر شد مقدمه سوم آنست که بعد از ذکر فضائل حج بهترین نکته ای که خوب است قبل از ورود به مبحث حج ذکر شود مفهوم شناسی است و معنای واژه حج همانطور که اعاظم از محققین در طول تاریخ این مبحث به این نکته ورود پیدا کرده اند الحج فی اللغة و الاصطلاح. ابتداءً حج را در لغت واکاوی کردند سپس در اصطلاح فقهی . اما در لغت حجَّ یحُجُّ گرچه بصورت غلط مشهور حجَّ یحِجُّ استعمال میشود لکن در مرکز ثقل لغت یحُجُّ بر وزن یفعُلُ است همانند

معنای ظاهریش قصَدَ یقصُدُ . حجَّ یحُجُّ حجاً قصَدَ یقصُدُ قصداً ، نهایتا بین حج و قصد تفاوتهایی است

1.حج به معنای قصد موکد است قصد جدی و توام با جهد و جد اما قصد مطلق است لذا قصد و حج عموم خصوص مطلق باشد

2.حج در مورد قصدی به کار برده میشود که مقصود مقدس و مهم باشد اما قصد مطلق است .

3.حج معادلی دارد که در تجارت بکار برده میشود و هماهنگ با خود حج است و آن عبارتست از دجَّ یدُجُّ دجّا. دج یعنی قصد التجاره قصدا موکدا اما قصد چنین معادلی ندارد

4.حج در مقصودی بکار برده میشود که توام با تکرار تصور گردد اما قصد مطلق است بنابراین حج ایَّ قصداً موکداً مکرراً مهماً مع جهدٍ و جدٍ. علی کل حال حج از جهت لفظی با این تفاوتی که با قصد پیدا کرد مصدر است و گاهی هم حِجَّ خوانده میشود الا اینکه بعضی از اهل لغت گفته اند حَج تعیّن در مصدر دارد اماحِج اسم مصدر هم بکار برده شده است علاوه بر اینکه اسم مصدر بکار برده شده بمعنای مرَّ هم آمده. لکن در همین باب اگر بخواهد مرّ را هم بفهاند ة میگیرد حِجة الاسلام که در اینصورت خلاف قاعده بکار برده شده است چون مصدر مرّ بر وزن فعَلَ است و این به کسر استعمال شده در بین اهل لغت هم پذیرفته شده که خلاف قیاس حِجَّ یعنی یکمرتبه اگر بگوئیم حِجَّة الاسلام یعنی یکمرتبه در طول عمر از خود این کلمه فهمیده میشود.

در ایه شریفه ﴿لله علی الناس حِج البیت﴾ [2] وقتی افتاده در دست لغویین گفته اند باید حَجُّ البیت باشد . در قرائت عاصم حِج است و آخرین نکته مهم در این واژه از نظر ظاهری اینکه حَج گاهی اسم کار قرار گرفته است یعنی معنای مصدر از او گرفته شده و به مجموعه ای اسم گزاری شده است .این در رابطه با لغت اما در مورد اصطلاح ، کلمه حج عبارتست از قصد خاصی که در آن مقصود بیت الله است ومناسک زیارتش . یعنی حاجی یا قاصد قصد کند زیارت بیت الله را و مناسکی که در مورد خانه خدا و مشاعر مشرفه وجود دارد توام با یک سری شرایطی که در شریعت اسامی ذکر شده و از طرف پروردگار جعل گردیده است.

مرحوم محقق سبزواری در ذخیرة المعاد میگوید : "قال ابن الاثیر فی النهایه الحج فی اللغه القصد الی کل شیء و خَصَّه الشرع بقصدٍ معینٍ ذی شروط معلومه و فیه لغتان الفتح والکسر (حَج و حِج ) الفتح المصدر و الکسر الاسم وذکر فی تفسیر الحج معانی منها القصد و الکف والقدوم وکثرة الاختلاف والتردد قصد مکه للنسک[3] " یکی دیگر از معانی حج ،کف یعنی نگهداشتن نفس است محقق سبزواری میگوید " اختلف کلمات الاصحاب فی تفسیره بحسب معنی الشرعی لکن الفائده فی ایرادها ما یتعلق به قلیلة فالاعراض عنه اولی " بهتر است خیلی وقت خود را در اینجا نگذاریم فقط خواستیم بگوئیم گاهی حج بمعنای کف نفس و گاهی بمعنای غلبه آمده مانند حَجَّ ادم موسی ای غلبة بالحُجّة. یک نکته هم در پایان این بحث لغوی و اصطلاحی عرض کنم که آیا حج مقوله حقیقت شرعیه هست یا نیست؟یعنی حج دراصطلاح استعمال شده است در قصد بیت الله و انجام دادن مناسک این حقیقت شرعیه به وضع تعیینی است یا به وضع تعیُّنی؟

در این رابطه هم بین اعاظم اختلاف است آنچه میشود بعنوان خلاصه گفت اگر بخواهیم لفظ حج را در مناسک معلومه به شکل حقیقت شرعیه به وضع تعیینی معرفی کنیم دون اثباته خرط القتاة این اثبات شده نیست و مدرک و دلیلی نداریم اما به وضع تعیُّنی که شارع لفظ حج را در این ارکان مخصوصه و اعمال و قصد بیت الله بکار برده است بعد بخاطر کثرت استعمال تعیُّن پیداکرده اینجا محل خلاف است، عده ای از اعاظم میگویندحقیقت شرعیه در حج اثبات نمیشود بجهت اینکه حج در امم سابقه وجود داشته است (منظور ما حقیقت شرعیه اسلامیه است) . بعضی از معاصرین بزرگوار در این وادی ورود پیدا کرده اند و به سراغ تورات و انجیل رفته اند که اثبات کنند در گذشته هم حج انجام میگرفته حتی اگر کعبه هم نبوده مردم جای مقدسی را برای خودشان درست میکردند و میرفتند آنجا و آنهایی که دور بودند بارو بنه وزاد و توشه فراهم میکردند و به سراغ آن مکان مقدس میرفتند . از این باب اثبات اینکه حقیقت شرعیه حج در اسلام محرز باشد محل کلام است لکن محقق خوئی رضوان الله تعالی علیه فرموده است اینکه در امم سابقه حج وجود داشته اما بشکلهای مختلف مثلا موسی چند مرتبه به حج آمده هارون به حج آمده در پشت کوههای احد در مدینه منوره کوهی هست به نام کوه ثور محل قبر هارون است که در مسیرحج فوت کرده و همانجا دفن گردیده و امثال اینها را میشود گفت اما صرف اینکه در امم گذشته حج وجود داشته به این معنا نیست که ما در اسلام نتوانیم حج را حقیقت شرعیه بدانیم در اعمال مخصوصه با وضع تعینی به جهت اینکه ما وقتی حقیقت شرعیه را در اسلام میخواهیم معرفی کنیم یعنی مثلا عملی مثل نماز و حج در عصر پیامبر همانطور که پیامبر به مردم میفرمود صلوا کما رأیتمونی اُصلی نماز بخوانید همانطور که من نماز میخوانم خب نماز دوره اسلام که با نمازهای دوره های قبل خیلی متفاوت بوده اجزاء و شرایط

و کیفیتش تغییر کرده بود حج هم همینطور است حجة الوداع یک بعدش اموزش حج نبوی و اسلامی بود که مردم یاد بگیرند حج کمال یافته و خاتم را. یقینا حج یا نمازی که پیامبر آورده و معرفی کرده متفاوت است با حج و نماز امتهای قبل لذا میشود ادعاکرد وقتی پیامبر در حجة الوداع میفرماید نگاه کنید که من چکار میکنم تایاد بگیرید این حج است و این حج با این چهارچوب و قاعد و احکام میشود حج اسلامی بعد در همین مورد استعمال شده تا رسیده به وضع تعیُّنی و مشکلی ندارد به این شکل وضع تعینی پیدا کند.

بنابراین اگر ما محدوده شریعت اسلامی را در باب فروع دین محدود به حدودی بدانیم که در امم سابقه نبوده مفهوم ومعنای عبادات از جمله حج چهارچوبی پیدا میکند که وقتی لفظ در آن مکررا استعمال میشود وضع تعیُّنی پیدا میکند و مشکلی ندارد هذا تمام الکلام در مقدمه سوم

اما مقدمه چهارم با توجه به اینکه در مقدمه دوم فضائل حج بیان شد از باب استدراک عرض میکنم یکی از فوائد مهمه ای که در طول تاریخ فقاهت فقها به آن نپرداخته اند وتمام آن 18 موردی که از فضیلت حج صاحب جواهر گفته بود همه چیزهایی بود که در زندگی فردی و شخصی مطرح بوده ، این فضیلت است فضیلت اجتماعی یا سیاسی حج که متاسفانه کلمه سیاسی اینقدر مورد سوءاستفاده قرار گرفته است که انسان یک حالت پلشتی و اشمئزاز نفس دارد از این کلمه ، بافرض اینکه کلمه سیاست یکی از القاب ائمه است انتم ساسة العباد خیلی از الفاظ اینگونه میشوند وقتی از آنها سوءاستفاده میشود حالت زشتی به کلمه میدهد. مساله فضیلت سیاسی حج در تاریخ مغفول عنه واقع شده است شرایطی نبوده که مطرح شوند ما هم از باب یک محقق آزاد و یک کرسی آزاد اندیش به آن میپردازیم . آیا حج فقط منحصر در همان چیزهایی است که صاحب جواهر وعلما گفتند و به آن پرداختند وهیچ بویی و طعمی از اجتماع

در آن نیست واقعا همینطور است؟ یعنی این فراخوان عظیم خداوند فقط برای مبارزه بانفس و به سختی انداختن بدن و این موارد ذکر شده است؟ انصافا و وجدانا هرمحقق آزادی مراجعه کند به حقایی که در قران و حدیث هست این را می یابد که بُعد اجتماعی حج قویتر از مسائل فردی آن است. تا گفتیم اجتماعی میشود سیاسی چون سیاست یعنی دخالت در امور مردم . یعنی در امور مردم دخالت کنی و کار داشته باشی به کار آنها و نهایتا وقتی میخواهد این دخالت تاثیر گذار و قدرتمند باشد نیاز پیدا میکند به حکومت و تشکیلات . حالا الان بخاطر این اوضاع و احوال واقع در مملکت و خطای بعضی مسئولین شما این مسائل را بخواهید به مردم بگویید حالت بدنامی و شک و شبهه دارد .

در این بحث شاید اهم مسائل حج مسائل اجتماعی حج است و ادله ای را میتوان اقامه کرد از ایات و روایت بر این مدعا که اهم مسائلی که قران دارد به آن اشاره میکند اجتماعی و مسائل جامعه است. قوت و قدرت بخشیدن به مسلمانها است مثلا ایه ﴿جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاما للناس﴾ [4] حالا قیام را طبق خود قران معنا کنیم ﴿اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنی و فرادی﴾[5] قیام لله مثنی یعنی جماعتی بدون سیاست ومدیریت وبدون انسجام و بدون اتحاد وبدون تعاونوا علی البر والتقوی میشود؟ اصلا میشود کسی به حکومت فکرنکند و یک جامعه را آباد کند؟ حکومت دست ظلمه باشد بعد شما جامعه را آباد کنید این امکان ندارد . در ایه ای دیگر میفرماید " ﴿و اذن فی الناس بالحج یاتوک رجالا وعلی کل ضامرییاتین من کل فج عمیق لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم الله فی ایام معدودات علی ما رزقهم من بهیمة الانعام﴾ [6] "

 

ادامه بحث در بعد سیاسی حج در جلسه آینده ان شاءالله


[1] 1 من لایحضره الفقیه ج4 ص396.
[2] 2 سوره ال عمران ایه 97.
[3] 3 ذخیرة المعارج ج3 ص546.
[4] 4 سوره مائده ایه 97.
[5] 5 سوره سبا ایه .46
[6] 6 سوره حج ایه 27.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo