درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات حج

 

عن الهادی علیه السلام : فی معنی الحوقله لاحول عن معاصی الله الی بعصمة الله و لا قوة لنا الی طاعة الله الی بعون الله [1]

توحید در عبارت و ترک معصیت و انجام فرائض و طاعات با توفیق خالق متعال به سامان میرسد و به نتیجه رسیدن همت انسان در توحید نسبت به عبادت مبتنی است بر عبادت خدا

کلام در مقدمات بود و بحث اینکه اسلام ناسخ همه شرایع گذشته است و شرایع گذشته را نسخ کرده است و اسلام یاتی و اتی بدین جدید این مبنا از بعضی معاصرین ذکر شد و به دو دلیل و روایت استدلال شد و

هیچکدام از این دو روایت نتوانست مثبِت مدعا باشد .

روایت اول اعتبار سندی نداشت و روایت دوم قضیة فی الواقعه در رابطه با ابوذر بود که حضرت بخاطر جهاتی مطالب مفصلی را به او نگفتند و یا قبلا گفته بودند یا او میدانست، به روایت این شکلی نمیتوانیم استدلال کنیم بر اینکه اسلام همه شرایع گذشته را نسخ کرده است اقوی آنست که اسلام ناسخ مطلق نیست بعضی از احکام شرایع گذشته نسخ شده است و خیلی از احکام شرایع گذشته تثبیت و تنفیض گردیده است بنابراین جایگاه اسلام نسبت به شرایع سابقه جایگاه اکمال و تتمیم است و این قاعده و جایگاه در اسلام نسبت به مناسک معروفه از جمله حج کاملا واضح و روشن است و تشهد لذلک روایات بر این مدعا روایات شهادت میدهند از جمله معتبره قیاس بن ابراهیم عن الصادق علیه السللام : لم یحج عن النبی بعد قدومة المدینه الی واحد و قد حجّ بمکة مع قوم حجاج [2] پیامبر بعد از ورود به مدینه دیگر حجی انجام ندادند اما قبل از هجرت بسیار حج انجام دادند

روایت بعدی معتبره عمربن یزید عن الصادق علیه السلام : قال حج رسول الله عشرین حجاً جمع بین این روایات به آنست که پیامبر عزیز اسلام قبل از بعثت حج انجام میداده اند و این حج طبق شرایع گذشته بالاخص ابراهیم بوده است و این طائفه از روایات دلالت دارد براینکه شریعتی همچون حج در گذشته جاری و ساری بوده است و پیامبر اسلام قبل از بعثت بر طبق امتهای سابقه حج انجام میداده است نهایتا در حجة الابلاغ (حجة الوداع) حج کامل و تمام توسط ایشان برای مسلمانان بیان گردید.

تتمه این مقدمه اخیر آنست که به یک سؤال پاسخ داده شود و آن سوال اینست که : تاریخ ایجاب حج در اسلام چه زمانی است ؟ قبل از پاسخ به این سوال سزاوار است این مساله مورد تحقیق قرار بگیرد که نتیجه این تحقیق هم اینست که قبل از اسلام حج بعنوان واجب در تاریخ شرایع ثابت نیست بلکه بعنوان یکی از سنت های الهی در بین شرایع گذشته مطرح است لیکن بعضی قائلند که میشود با قرائنی وجوب حج را در شرایع گذشته اثبات کرد اما اثبات وجوب یا عدم وجوب حج در شرایع گذشته ثمره عملی در بحث فقه مانحن فیه ندارد لذا به سوالی که ذکر شد پاسخ میدهیم که لازمه این سوال و جواب ورود به بحث وجوب حج و ادله این وجوب است که خواهیم رسید .

همانطور که پیامبر اسلام خاتم الانبیاء است، حج نبوی هم خاتم همه حج هاست که در امم سابقه انجام میگرفته است . حج واجب یا وجوب حج کامل و تمام خاتم حجج میباشد با سه قول معروف همراه است

قول اول : در سال ششم هجرت واجب شده است یعنی بعد از آنکه پیامبر مکرر خواب دید که وارد مسجد الحرام میشود و مسلمانان را دعوت به عمره مینماید و نهایتا با صلح حدیبیه بدون انجام عمره به مدینه برگشت دستور انجام حج واجب صادر شد، همانطور که ابن حجر اسقلانی در کتاب فتح الباری فی شرح صحیح بخاری جلد 3 صفحه 300 ذکر کرده است لیکن این قول در بین اصحاب امامیه و شیعه شاهد مستحکمی ندارد .

قول دوم : حج در سال نهم هجرت واجب شد چون آیه شریفه ﴿لله علی الناس حج البیت من الستطاع سبیلا﴾ در این سال نازل شده است که این آیه را در آینده بعنوان دلیل وجوب حج ذکر خواهیم کرد.

این نظریه از علامه حلی در تذکرة الفقها جلد 7 صفحه 19 ذکر شده است و ابن حزم اندلسی ابو محمد علی بن احمد اندلسی فقیهی محدث و فیلسوف که ابتدءً شافعی مذهب بود بعد مالکی شد و بعد شد فرقه ظاهریه و بعد خودش مکتبی را درست کرد بنام مکتب یا فرقه حزمیه متوفی 456 کتابهای علمی فراوانی دارد و ابن قیم محمد بن ابی بکر ابن ایوب ابن سعد بن حریز حنبلی است و معروف به جوزیه متوفی 751 به این نظر قائل هستند .

قول سوم : حج در سال دهم هجری واجب شده است همان حجة البلاغ (حجة الواع) بعضی از محققین در اصول اعتقادات شیعی این اواخر به این نتیجه ریده اند که نگوئید حجة الوداع بلکه بگوئید حجة البلاغ زیرا اصل بلاغ بوده و قرار بوده مسأله امامت و غدیر خم مطرح گردد اما این را دیگران به طرف وداع برده اند همانطور که در مسجد کوفه باب الفیل قبلا باب ثعبان بوده است و چون تبلیغ ولایت حضرت علی علیه السلام میشده معاویه آن را به باب الفیل تغییرش داد .

حجة البلاغ سال دهم بوده و دلیلش آنست که آیه سال دهم نازل شده است این نظریه را جساس در احکام القران جلد 3 صفحه 302 آورده در احکام القران آیات فقهی در رابطه با فروع دین است که اهل سنت برای جمع آنها زودتر به سراغ این کتاب رفته اند بعد فاضل مقداد در قرن شش یا هفت کنزالعرفان را نوشت این سه قول ذکر شده معروف است لیکن هیچکدام از این سه قول دلیل معتبر و مستندی ندارند و نه در روایات ما و نه در روایات اهل سنت نمیشود به شکل معتبر و یا حتی بطور ظنی به آن اقامه کرد که زمان ایجاب حج چه زمانی بوده است شاید از جهتی بدانیم چه زمانی بوده اما زیاد ثمری ندارد و فقط کاری علمی است .

نکته ای در پایان عرض کنم وبعد وارد بحث شویم و آن نکته اینست که حجی که در امم سابقه مطرح بوده حج اِفراد و قِران گزارش داده میشود یعنی حج منحصر بوده در این دو و آن هم غالبا اِفراد بوده ؛ اِفراد هم یک لفظ کاربردی حج است . اِفراد بمعنای تنها و حجِ تنها هم مشخص است که حج است اما وقتی قیدی به آن اضافه میشود به حج قِران تبدیل میگردد مثلا میگویند قربانی را همراه خود ببر میشود قرون به قربانی که این هم در امم سابقه زمینه دارد لیکن آنچه بیشتر مطرح است وقتی میگویند حج در امم سابقه منظور حج اِفراد است اما حج ما پیروان مکتب اهل بیت حج تمتع است یعنی غالبا افراد از مکه دورند و حج تمتع انجام میدهند . حج اصیل در مکتب اهل بیت حج تمتع است حالا این حج چه زمان واجب شده است؟ در سال دهم و همان حجة البلاغ که پیامبر آن را مطرح کردند و ما از ائمه علیهم السلام از صحیحه حلبی و صحیحه معاویه بن عمار روایت معتبری داریم که پیامبر حج تمتع را در سال دهم تبلیغ کردند در همان سالی که ولایت حضرت امیر تبلیغ شد این حج تمتع معادل ولایت است یعنی اگر بُعد عملیاتی ولایت اهل بیت عصمت و طهارت را در یک منسک عبادی معرفی کنیم حج است روی همین جهت هم میگویند حج ملاقات با امام است.

بعد از این مقدمات یک سری مبادی تصوریه و تصدیقیه فی الجمله ذکر شد مانند جایگاه حج و موقعیت و فضایل حج و بعد از این وارد مفهوم لغوی و اصطلاحی حج شدیم و حالا مناسب است که وارد این بحث شویم که حج بعنوان فرع دین به چه دلیل واجب است و وجوبش از چه سنخ است

ضرورت یا غیر ضرورت که سیاتی ان شاالله......


[1] 1.بحار الانوار ج93 ص186 حدیث 4.
[2] 1.کافی ج4 ص244.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo