درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اثبات وجوب حج

 

عن الحسین علیه السلام : بکاءالعیون و خشیة القلوب رحمة من الله [1]

چشمی که تربیت شود برای اشک در جایگاه خودش و قلبی که دغدغه مند باشد نسبت به باری تعالی و اوضاع و احوال زندگی دینی رحمتی هستند از طرف خداوند. از علائم رحمت خداوند به ما انسانها چشم آماده اشک با معرفت و دل مصفا به صفای خشیت و دغدغه مندی نسبت به عبودیت و بندگی خداست.

تحصل مما ذکرنا حول الایات التی استدل بها علی وجوب الحج ان اهم من تلک الایات هی ایه 97 من سورة الحج. مهمترین ایه 97 از حج بود و آن دو آیه دیگر دلالتش بر وجوب حج واضح نشد گرچه امروز ادامه میدهیم برای منقه تر شدن آن دوایه اما ایه 97 حج را عرض کردیم که در حکم نص در وجوب است . ممکن است کسی بگوید نص نیست چون در کلمه لله علی الناس حج البیت کلمه وجوب نیامده پس نص ن

نیست اماعرض شد مفردات و ترکیب در این ایه شریفه دلالت بر معنایی میکند که معادل کلمه وجوب است وشواهد فراوانی بر این مطلب وجود دارد روی همین جهت فقها و محققین فرموده اند لا خلاف فی دلالتها علی الوجوب که همین کلمه لا خلاف فی دلالتها حکایت از آن دارد که دلالت ظنی نیست و ظهور ندارد چون در ظهور احتمال خلاف است ونص دلالتی است که احتمال خلاف در او نیست بنابراین علی کل حال ولو کسی بخواهد کف استدلال را بگیرد این یک دلالت ظهوری قوی است آیه هم که مقطوع الصدور است دلالتش هم بالفرض سلمنا که ظنی باشد ظن قوی است و دلالتی است که همه عقلا و متشرعین بر آن اتفاق کرده اند.

ایه دیگر ایه شریفه سوره بقره ﴿واتموا الحج والعمرة لله﴾ [2] در این ایه شریفه تتمه ای باقی ماند که عرض میکنیم. گفتیم در این آیه شریفه در صورتیکه اتموا را بمعنای ادّوا بگیریم ظهور در وجوب پیدا میکند لکن استعمال اتموا بمعنای ادّوا اول الکلام الا اینکه مانند فخر رازی که تمسک به تحلیلاتی کرده است که یک مورد آن مهم است که اتموا دلالت بر وجوب دارد یک وجه آن اینست فخر رازی میگوید اتموا باید دلالت بر ادّوا داشته باشد چون اگر چنین چیزی را در این آیه لحاظ نکنیم یلزم التقدیر. تقدیر اینست که اگر اتموا را بمعنای ضم الاجزاء الباقیه الی الاجزاءالسابقه در نظر بگیریم که همان اتمام عرفی و لغوی است یعنی ایه بگوید ادامه حج را انجام بده واجزاء بعد را بیاور تا کامل شود این معنایش اینست که باید در تقدیر بگیریم ان الحج الذی شرعت فیه اتموا برای اینکه این معنا را در تقدیر نگیریم اتموا را بمعنای ادّوا میگیریم یعنی ح

 

حج را از اول ایجاد کن. این تحلیل یک تحلیل ذوقی است و الا اشکالی ندارد که از قرائن فراوان فهمیده شود نیاز به تقدیر نیست. جاهاییکه تقدیر خیلی بیّن است دیگر فنی نیست که بگوئیم در تقدیر بگیریم چون

خودش هست. وانگهی در بحث عمره قرائنی داریم که عمره واجب نیست اما وقتی مُحرم میشوی باید تمامش کنی لذا چنین وجهی لایعبأبه.

یا مثلا وجه دوم که شافعیه قائلند به وجوب عمره چون قائل به وجوب عمره هستند ایه را باید طوری معنا کنیم که مطاق با مذهب آنها باشد از جهت مسلک فقهی فخر راز شافعی است ما قائل به وجوب عمره نیستیم بنابراین دستمان خالی میماند و باید اتموا را بمعنای ادوا بگیریم عمره مستحب نیست که بگوئیم اگر شروع کردی مستحب است و باید تمامش کنی از این باب این دوتا کنار هم آمده حج و العمره. هیچکدام از این وجوب لیاقت ندارند که آیه را شفاف و واضح اختصاص دهند به ایجاد حج که اتموا یعنی ادّوا و اقیموا الا بعضی روایات که در این زمینه آمده که از جهت سند معتبر است مانند صحیحه معاویة بن عمار عن الصادق یا صحیحه زراره عن الباقر امام میفرماید" العمرة واجبة علی الخلق بمنزلة الحج لان الله تعالی یقول واتموا الحج والعمرة لله [3] "اینجا امام به آیه 196 بقره استدلال میکند برای وجوب نه اتمام لان الله یقول واتموا الحج والعمرة لله امام در واقع استناد میکند به آیه برای ایجاد حج و اداء و اقامه حج نه برای اتمام حج پس بنابراین این آیه شریفه دلالت دارد بر وجوب حج مانند ایه 97 ال عمران.

همچنین صحیحه عمربن عذینه " قال سالته عن قول الله و اتموا الحج والعمرة لله قال یعنی بتمامهما اداءهما و اتقاءما یتق المحرم فیهما [4] " حضرت میفرماید منظور این ایه یعنی انجام حج و عمره است

و پرهیز کردن محرِم از آنچه باید پرهیز کند. کلمه اداءَهما یعنی الله بتمامها باکلمه تمامهما اداءهما یعنی ایجاد حج و عمره. در این روایات سند صحیح و دلالت واضح است لکن در مقابل این روایات روایات دیگری هست که آنها هم صحیح هستند یکی از آنها روایت عبد الله بن سنان است " قال اتمامهما ان لا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج[5] " این اتمامی که در ایه شریفه آمده بمعنای ترک محرمات است یعنی وقتی محرم شدی تا آخر باید محرمات احرام را ترک کنی اگر ترک کردی حجت تمام است.

محصول این طایفه دوم اینست که در آیه شریفه کلمه اتموا در معنای لغوی خودش بکار رفته است یعنی باید حجی را که شروع کردی تا آخر تمام کنی. این روایت هم محکم است پس میشوند اخبار متعارضین. اگر نتوانیم یکی را ترجیح دهیم بر دیگری تساقط پیش میآید و نمیتوانیم به هیچکدام استدلال کنیم.

در روایت طائفه اول یک واو هست که امام فرمود یعنی بتمامهما اداءهما واتقاه این واو ممکن است بمعنای مع باشد که اگر چنین باشد این روایت عمربن عذینه از طائفه اول حذف میشود چون معنا این میشود یعنی مقصود از اتموا اینست که حج را بجا بیاورید با پرهیز از محرمات احرام که این ظهور پیدا میکند در معنای لغوی و از لیست روایات طائفه اول کسر میشود. علاوه بر اینها قرائنی داریم که مجبوریم طائفه دوم را مقدم کنیم بر طائفه اول . سلمنا که ترجیح هم نبود تعارض و تساقط بود و هردو از کار افتادند باز ما هستیم و لغت اتموا برگشتیم به

خانه اول لغت اتموا ظهور در چه دارد؟باید برویم سراغ متخصصین فن در لغت و آشنایان به محاورات لفظ عربی همه اینها را که بررسی کنیم که میبینیم اتموا یعنی کاری را که شروع کردی ناقص نگذار و حج چنین استعدادی دارد که شروع کنیم وبعد حوصله ادامه دادن نداشته باشیم. این شاکله حج با این اوضاعی که دارد زمینه اینکه خیلی از مکلفین وسط راه قطع کنند هست لذا آیه شریفه واضح میگوید اتموا الحج... ما در بحث قران نیاز به چند آیه درباره وجوب نداریم یک آیه کافیست در باب صیام هم همینگونه است کتب علیکم الصیام.

از این باب این بحث و توجیه که به طرف روایات رفتیم نتوانست کارساز باشد. نکته ای باقی ماند که بعد از تساقط روایات و ما ماندیم و آیه شریفه ، تمسک به این آیه جایز است از جهت علمی؟

این بحثی علمی دارد که سیاتی ان شاالله

 


[1] 1.جامع الاخبار ص97.
[2] 2. سوره بقره ایه 196.
[3] 3. تهذیب ج5 ص433.
[4] 4..کافی ج4 ص265.
[5] 5. کافی ج4 ص337و 338.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo