درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوب حج

 

قال اباعبدالله علیه السلام : لا ینال ما عندالله الا بطاعته ان شاءلله [1]

آنچه که نزد خدا هست مورد دسترس انسان قرار نمیگیرد مگر با طاعت و تسلیم آن هم در فرضی که او بخواهد ان شاءلله .

در بحث عبادت توحیدی، انسان موحد معتقد است که کمالی را که خداوند برای انسان در نظر گرفته است لا یتحقق الا بتوفیقه و مشیته فانه لایشاء الا ما اذا یشاء العبد چه زمان خدا میخواهد من به کمال برسم؟ وقتی من خودم بخواهم .

باز هم برگردیم به جریان طلبگی خودمان آن جایی که آماده و تهیه و تنظیم شده برای خواستنِ حقیقی ،حوزه های علمیه و این پست رفیع طلبگی است که انسان بخواهد که به تسلیم و اطاعت پروردگار برسد

اگر بخواهد آنگاه خداوند متعال هم میخواهد زیرا خواستن و مشیت پروردگار متوقف است بر خواستن انسان

بحث در روایاتی است که برای هر مکلفی یک مرتبه وجوب حج در عمر را دلالت دارد.

روایات متعددی است که یکی از آنها صحیحه احمد بن محمد بن خالق برقی است عن علی بن حکم عن هشام بن سالم عن الصادق علیه السلام ما کلف الله العباد الا مایطیقون انما کلفهم فی الیوم و اللیلة خمس صلوة و کلفهم من کل مئاة درهم خمس دراهم و کلفهم صیام شهر رمضان فی السنه و کلفهم حجة واحده و هم یطیقون اکثر من ذلک [2] خدا بندگان را تکلیف نکرده است مگر به اندازه طاقتشان، در یک شبانه روز پنج نماز و از دویست درهم پنج درهم خمس و در سال یک ماه روزه و در کل عمر یکمرتبه حج در حالیکه بیشتر از اینها را توان دارند.

این روایت واضحترین روایت و از جهت سند هم معتبرترین روایت است . نهایتا یک طعنی نسبت به احمد بن محمد بن خالد برقی وارد است توسط مرحوم نجاشی و شیخ طوسی و خود ابن غضائری و همچنین احمد بن محمدبن عیسای اشعری او را از قم بیرون کرد زیرا مطعون بود به غلو اما بعد فهمید اشتباه کرده است و بعد از فوت احمدبن محمدبن خالد برقی در مراسم او با پای برهنه شرکت کرد و استغفار میکرد از آن تهمتی که به او زده شده بود که اینها را ابن غضائری در رجال ص 39 آورده است و در کتاب خلاصة الاقوال مرحوم علامه هم این بحث آمده است . بنابراین از جهت سندی این روایت هیچ مشکلی ندارد و موثقه صحیحه است و متنش هم خیلی واضح است.

یک طائفه همین روایت حجة واحده هستند البته این را بگذاریم کنار آیه شریفه ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾.

روایت دیگری که در این مورد داریم روایت صدوق عن اسماعیل بن مهران عن الصادق علیه السلام : قال والله ما کلف الله العباد الا دون ما یطیقون و کلفهم حجة واحده و هم یطیقون اکثر من ذلک [3]

و یا روایت دائم الاسلام از امام صادق علیه السلام : قال اما مایجب علی العباد فی اعمارهم مرة واحده فهو الحج فرض علیهم مرة واحده [4]

این روایات از جهت دلالت خیلی واضح هستند فقط سند آنها مانند روایت اول نیست.

نکته :این روایاتی که ذکر شد روایاتی هستند که دلالتشان دلالت مطابقی است بر وجوب مرة واحده لکل مسلمٍ مستطیعٍ و یک سری روایات داریم که سند آنها نیز معتبر است اما دلالتشان التزامی است که یکی از آنها روایت صحیحه برید بن معاویه عجلی قال سألت اباعبدالله عن رجل حج و هو لایعرف هذا الامر از امام پرسیدند مردی حج انجام داده است اما معرفتی به ولایت نداشته (سنی بوده) ثم منّ الله علیه بمعرفته والدینونة به بعد خدا به او منت گذاشت و تدین پیدا کرد به ولایت علیه حجة الاسلام او قد قضی فریضته؟ قال ولو حج لکان احب الیّ آیا باید دوباره حج انجام دهد یا همان قبلی مکفی است؟ امام فرمود اگر بجابیاورد بهتر است . این دلالت مطابقی ندارد ولی لازمه اینکه محبوبتر و بهتر است حج را انجام دهد.

 

قال و سألته رجل حج و هو فی بعض هذه الاصناف من اهل القبله ناصب متدیّن سؤال کرد از مردی که حج بجا آورد اما در بعضی اصناف ناصبی است اما یک ناصبی متدین ثم منّ الله علیه فعرف هذا الامر بعد با منت حضرت حق مستبصر شد و ولایت را پذیرفت یقضی حجة الاسلام؟ آیا حج خود را دوباره انجام دهد؟ فقال ان یقضی احب الیّ [5] امام فرمود اگر قضا نماید نزد من محبوبتر است سپس امام یک کبرای کلی فرمودند کل عمل عمله و هو فی حال نصب ثم منّ الله علیه و عرفه الولایه هر کاری را در حال ناصبی انجام داده و بعد خدا منت بر او گذاشت و مستبصر شد و خدا به او ولایت را داد فانه یأجر الا الزکات فانه یعیدها لانه وضعها فی غیر مواضعها لانها لاهل الولایة و اما الصلوة والحج و الصیام فلیس علیه قضائه تمام اعمال عبادی او قبول است بجز زکات که باید اعاده کند زیرا زکات برای اهل ولایت است و در مسیر غیر خودش هزینه کرده است و در نماز و حج و روزه قضائی بر عهده او نیست.

مانند این روایت هم زیاد است که به دلالت مطابقی بر حجة واحده دلالت ندارد اما به دلالت التزامی کاملا مشهود است که حج در طول عمر برای مستطیع یک مرتبه واجب است.

این طائفه از روایات وقتی در کنار قران قرار میگیرد همان چیزی از آنها برداشت میشود که در طول تاریخ متشرعین به آن قائل شده اند و در کل عمر یک مرتبه حج را بر خود واجب میدانستند.

یک جهت بحث که ته بندی و سنگ اول ساختمان حجة الاسلام است خود قران است لله علی الناس حج البیت این آیه شریفه را چه به صیغه امر تبدیل کنیم و بگوئیم ایها الناس حجّوا بیت الله و چه به همین صورت جمله اسمیه خبریه معنا کنیم علی کل حال یک متعلق داریم و یک حکم و آن متعلق یا موضوع

حج است و حکم هم وجوب است الحج واجب لکل مستطیع

برگردیم به مباحث اصول که چه صیغه امر داشتیم که میگفت حجوا و چه همین جمله خبریه که معادل همان امر است طبیعت حج مورد طلب قرار گرفته است و اگر بخواهد این طلب امتثال بشود با یکمرتیه انجام میگیرد زیرا در باب اوامر اینگونه بود که امر و طلب خورده به طبیعت و طبیعت با تحقق یک مصداقش متحقق میشود و آنجا رسیدیم به اینکه صیغه امر نه به مرة دلالت میکند و نه به تکرار بلکه دلالت میکند بر صرف طلب طبیعت که نهایتا طلب طبیعت در خارج با یک مرتبه یک مصداق و یا یک فرد از طبیعت تحقق پیدا میکند و این یک قاعده عقلی است.

بر پایه این اصل عقلائی که در الفاظ و باب طلب طبیعت مطرح است این طائفه روایات را هم که بگذاریم کنارش تمام این طائفه با قران موافق است چه با دلالت مطابقی و چه با دلالت التزامی و همین باعث شده است این امر بیّن و روشن را در تاریخ فقاهت بر افق نگاه اکثر قریب به اتفاق مراجع قرار دهد و همه فتوایشان همین بشود.

الا اینکه در مقایل این طائفه ، طائفه دومی است از روایات صحیح و غیر صحیحی مانند مرحوم صدوق و مرحوم کلینی فی الجمله که میگویند حج هر سال بر مستطیعین واجب است .

روایات فراوان طائفه دوم که الان هست و در مقابل روایات قبل طائفه اول قرار میگیرد مخالفتش در باب استطاعت است یعنی این روایات میگوید شخص مستطیع در هر سال باید یک حج انجام دهد.

نکته ای درباره کلمه جَدَّه و جِدَه هست وآن اینکه جِدَه از وِجد است وَجَدَ یَجِدُ جِدَه وجدان . فرق جِدَه با استطاعت اگر این دو باهم استعمال شوند اتحدا و اگر جدا استعمال شود افترقا.

بعضی از واژه ها اینطور هستند مانند تقوا و ورع که اگر باهم استعمال شوند معنایشان متفاوت است اما اگر جدا استعمال شوند معنایشان یکی است جِدَه و استطاعت نیز اینگونه اند.

بنابراین احادیث طائفه دوم شاخ به شاخ طائفه اول ایستاده اند

طائفه اول میگویند یکمرتبه در طول عمر بر مستطیع واجب است

و طائفه دوم میگویند در هر سال برمستطیع واجب است.

صحیحه علی بن جعفر عن موسی بن جعفر قال ان الله فرض الحج علی اهل الجِدَه فی کل عامٍ و ذلک قول الله و لله علی الناس حج البیت [6]

امام علیه السلام میفرماید خدا حج را بر مستطیع واجب کرده است در هر سال ....

روایات بعدی هم همینطور هستند روایت معتبره ابی جریر قمی الحج فُرض علی اهل الجده فی کل عام [7] روایات مرفوعه ای نیز داریم مانند مرفوعه علی بن مهزیار و روایت مرفوعه حذیفة بن منصور.

حالا چه باید کرد تا داستان مرحوم صدوق و کلینی را حل کنیم؟ بین این دو طائفه تعارض است

وجوهی برای جمع بین این دو طائفه از روایات ذکر شده است

وجه اول اینست که مرحوم سید در عروه میفرماید لایجب فی الصل الشرع الا مرة واحده فی تمام العمر و هو المسمی بحجة الاسلام ای حج الذی بنی علیه الاسلام مثل الصوم و الصلوة و الخمس والزکوة و ما نُقل

عن الصدوق فی العلل من وجوبه عن اهل الجِدَه کل عام علی فرض ثبوته شاذٌ مخالف للاجماع و الخبار لابد من حملها علی بعض المحامل کالاخبار الوارده بهذا المضمون من ارادت الاستحباب المؤکد

سید میفرماید این طائفه دوم حمل بر استحباب میشود .

چرا؟ من عرض میکنم چون مخالف با قران است قران دلالتش همین یک مرتبه بود و چون این روایات طائفه دوم مخالف با قران است باید بگوییم مرادشان استحباب است .

ادامه بحث سیاتی ان شاالله

 


[1] 1. بحار الانوار ج3 ص78.
[2] 2. محاسن برقی ج1 ص296.
[3] 3.خصال ص131.
[4] 4. دعائم الاسلام مرحوم قاضی مغربی متوفی363 ج1 ص285.
[5] 5. تهذیب ج5 ص23.
[6] 6. وسائل الشیعه ج11 ص16.
[7] 7. وسائل الشیعه باب2 از ابواب وجوب حج .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo