درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الحج/وجوب حج/

عن علی علیه السلام : من باع نفسه بغیر نعم الجنه فقد ظلمها [1]

انسانیکه وجود خود و زندگی خود را بفروشد و در مقابلش غیر بهشت بگیرد به خودش ظلم کرده است

این یک واقعیت اعتقادی ماست و مقصود از نعم جنت چیزی جز اعتقاد پاک اخلاق پاک و رفتار پاک در این عالم نیست.کسی سرمایه عمر را هزینه کند برای بدست آوردن عاقبت جاوید و پر از نعمت با انجام دادن کارهای نیک و ترک محرمات.

کلام در نظریه شیخ صدوق بود البته نظریه ای که نسبت داده شده به شیخ صدوق که ایشان قائل هست شخص مستطیع در هر سال باید حج انجام دهد و نتیجه این شد که ملاک فتوای شیخ صدوق من لایحضره فقیه است و در این کتاب فتوایی به این شکل وجود ندارد بنابراین اگر قبلا هم بوده عدول کرده

و بعد هم روایاتی که خواسته اند از آنها استفاده کنند و یا زمینه استفاده بوده برای فتوا به وجوب حج فی کل عام لمستطیع اینها بر محاملی حمل شده است و قران و روایات طائفه اول به قوت خودشان باقی میمانند که الحج واجب علی کل مستطیع فی مدة عمره مرة واحدة.

محامل ذکر شد یکی استحباب بود و دوم که در کلام سید هم آمده بود حمل بر وجوب علی البدل بود و ماهیتش میشود واجب تخییری که اگر امسال انجام نداد سال بعد و اگر نشد باز سال بعد و هکذا.

مرحوم حر عاملی این دو احتمال ( استحباب و حمل علی الوجوب البدلی) را نسبت میدهد به مرحوم شیخ طوسی .عبارت مرحوم حر عاملی چنین است : حمل الشیخ( طوسی )هذه الاحادیث علی الاستحباب و جوّز حملها علی ارادة الوجوب علی طریق البدل و انّ من وجب علیه الحج فی السنة الاولی فلم یفعل وجب فی الثانیه و ان لم یفعل وجب فی الثالثه و هکذا.در ادامه میفرماید والاقرب ما قلناه من الوجوب الکفائی و یاتی ما یدل علیه فی عدم جواز تعطیل الکعبه و فی وجوب اجبار الناس بالحج وان لم یکن لهم مال[2]

نزدیکتر به واقع نظریه ماست یعنی وجوب کفائی که بسیار روایت داریم جائز نیست تعطیل کعبه و خالی شدن کعبه از حاجی و حج اینکه میگوید یاتی مایدل علیه یعنی روایات و بعد هم مشخص میکند چه روایاتی ، یک طائفه عدم جواز تعطیل کعبه و یک طائفه وجوب اجبار ناس که حاکم اسلامی باید مردم را وادارکند

 

که حج انجام دهند و طائفه سوم یعنی اگر نتوانستند حاکم باید از بیت المال هزینه کند و مردم را بصورت حج بذلی بفرستد برای حج.

این مطلب همان مطلبی هست که سید ادامه میدهد که میفرماید : او الوجوب علی البدل بمعنی انه یجب علیه فی عامه و اذا ترکه ففی العام الثانی و هکذا و یمکن حملها علی الوجوب الکفائی و انه لایبعد وجوب الحج کفایتاً علی کل احد فی کل عامٍ اذا کان متمکناً بحیث لا تبغی مکةُ خالیةً من الحجاج لجملة من الاخبار الدّاله علی انه لا یجوز تعطیل الکعبه عن الحج که این یک طائفه اند

والاخبار الداله علی ان علی الامام کما بعضها وعلی الوالی کما فی بعض الاخر عن یجبر الناس علی الحج و المقامِ فی مکه و زیارة الرسول و المقامِ عند رسول الله و انه ان لم یکن مالٌ اَنفقَ علیهم من بیت الله این طائفه دوم در کلام و عبارت سید که دیگر بحثی ندارد.

نکته: برای تکمیل بحث نکته ای اصولی را عرض کنم وآن فرق بین واجب کفائی و واجب عینی است که چگونه برمردم حج واجب میشود بصورت کفایت . فرق اینست که در واجب عینی مصلحت در صدور فعل دارای مصلحت است از همه مکلفین یعنی مصلحت وجود تعبیه شده است درون فعل بصورتیکه از تک تک مکلفین صادر شود و مستقلا هرمکلفی باید این مصلحت را دریافت کند در قالب وجوب از باب حکم الزامیِ شارع . اگر اینگونه باشد تمام افراد بالغ روی کره زمین باید مصلحت نماز صبح را دریافت کنند .تکلیف واجب میشد برتک تک مکلفین علی وجه یجب صدوره من کل مکلف علی حدةٍ یعنی واجب عینی.

نتیجتا باید بگوئیم ایجاد طبیعت مأموربه بر هر مکلفی واجب است مانند نماز.

اما در واجب کفائی مصلحت در تحقق طبیعت است در خارج که نهایتا برای اینکه مهم است و باید تحقق پیدا کند شارع مقدس الزام را بر ذمه همه مکلفین وارد میکند در وهله اول در عالم جعل ایجاد طبیعت در خارج بر همه مکلفین واجب است ولی نه مانند قسم اول که صدور این واجب از هر مکلفی مصلحت دارد بلکه تحقق طبیعت در خارج مصلحت دارد نتیجتاً واجب کفائی عبارتست از ایجاب ایجاد طبیعت در خارج مقدمه تحقق خارجی است یعنی گویا تحقق طبیعت ذی المقدمه است و ایجاب بر جمیع مقدمه است زیرا اگر بر جمیع واجب نشود تحقق این طبیعت در خارج حتمی و قطعی نیست همه کنار میگذارند پس واجب کفائی قبل از تحقق طبیعت در خارج ، واجب عینی است اما نه با ملاک واجب عینی بلکه با ملاک وجوب غیری. در حقیقت در واجب کفائی دو وجوب داریم 1. وجوب غیری یعنی تکلیف بر دوش همه مکلفین بالفعل موجود است تا واجب نفسی تحقق یابد 2. وجوب نفسی یعنی تحقق طبیعت در خارج. در مانحن فیه هم بقول مرحوم حر عاملی بهترین محمل برای این روایاتی که میگوید علی کل مستطیع ان یأتی بالحج فی کل سنة وجوب کفائی است و شاهد فراوانی هم دارد و با این محمل قانون اولیه حج به قوت خود باقی میماند که ان الحج یجب علی کل مستطیع فی تمام عمره مرة واحدة و کل ما قیل او یمکن عن یقال و کل ما سمع من الروایاة الداله علی وجوب لکل مکلف فی کل سنة یحمل علی واجب الکفائی.

این محمل از بین محامل مرحوم حر عاملی بهترین محمل است تا اینها را بدهه بستان کنیم چون طائفه ای که میگویند هر کس صاحب توان وقدرت هست در هر سال حج واجب است کنار همان روایاتی است که میگوید حج نباید تعطیل شود وقتی کنارهم قرار میدهیم یک تجمیع قرائن میشود بر واجب کفائی یا واجب استحبابی.


[1] 1.غررالحکم ج5 ص458 .
[2] 1. وسایل الشیعه ج8 ص12 باب2 ابواب وجوب حج ذیل حدیث 7.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo