درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه /کتاب الحج/

 

تا اینجا مبحث حج با یک فرع فقهی کلان بسته شد و آن عبارت بود از وجوب ضروری حج یکمرتبه در طول عمر برای شخص مستطیع و مدرک و مستند این فتوا برای این فرع فقه

اولا : ایه شریفه ﴿لله علی الناس حج البیت﴾ [1] بود و

ثانیا : روایات متظافره و سیره متشرعه و اجماع همه مسلمین که گذراندیم.

فرع دوم کلام : در عبارات سید محقق یزدی رضوان الله تعالی علیه شروع میشود با دومسأله

مسأله اول : لا خلاف فی ان وجوب الحج بعد تحقق شرائط فوریٌ بمعنی انه یجب المبادرة الیه فی العام الاول من الاستطاعة و لایجوز تأخیره عنه وان ترکه فیه ففی العام الثانی و هکذا

لذا فرع دوم عبارتست از فوریت وجوب حج . بین علمای اسلام از اهل تسنن و شیعه اختلاف است یعنی اختلافٌ بین العامة والخاصّة قبل از آنکه به دلیل بپردازیم اشاره ای به مذهب و مرام چهار فرقه اهل تسنن داشته باشیم. اهل تسنن بین خودشان اختلاف دارند ابوحنیفه معروف و مشهور قائل است به فوریت

گرچه بعضی از علمای حنفی قائل به تراخی هستند ، شافعی هم قائل است به تراخی ، مالکی و همچنین شافعی هم معروف به تراخی است یعنی اگر بخواهیم محاسبه کنیم اکثر این چهار فرقه اهل تسنن با نگاه به امامانشان میگویند وجوب حج فوری نیست و متراخی میباشد لکن بین همین چهار فرقه داریم علمایی را که مثلا مالکی است اما قائل به فوریت است.

اما در بین شیعه همانطور که مرحوم سید فرمود لاخلاف بین الامامیه اجماع هست به شکل کامل که همه علمای امامیه قائلند به فوریت و الدلیل علی ذلک اولا کتاب الله العزیز لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا مکلفی که دارای شرایط باشد باید حج انجام دهد ؛ این جمله اسمیه برقوه طلب است حقیقتا یعنی طلب الفعل ،گویا دارد داد میزند ایها الناس حجوا طبیعت و ماده حج رفته است زیر بار طلب حجوا یعنی اوجدوا الحج این بر اساس صنعت ادبیات عرب قواعد اولیه مورد اتفاق همه بنی البشر در وادی ادبیات عرب اینست که وقتی طلبی از حکیم بر یک طبیعت قرار گرفت و آن طبیعت مأمور بها واقع شد باید در اولین فرصت مأمور و مکلف انجام دهد و این مطابق با عقل است اگر بخواهیم بگوئیم فرصت داریم و بعد انجام میدهیم نیاز به دلیل دارد نهایتا اهل تسنن یک سری روایات از پیامبر آورده اند اما ما بر اساس قران حتی مطابق با اهل ادبی که خودشان اهل تسنن هستند و خیلی از ادبیات عرب را خودشان دقیق و مرتب کرده اند مانند سیوطی و مغنی معتقدیم که از نظر عقلی وقتی طبیعت مامور بها و مطلوب قرار میگیرد عقل میگوید مولای حکیم به عبد میگوید این کار را انجام بده که همه عقلای عالم متفق القولند در اولین فرصت امکان باید صورت پذیرد و این اولین فرصت امکان میشود فوریت ممکن است دوسال طول بکشد اما در اولین فرصتی که ممکن است این طبیعت را ایجاد کرد باید اقدام نمود به این ایجاد .نهایتا اگر این کار را انجام نداد فوریت خودش مطلوب است به تعبیر دیگر امر وقتی به طبیعت تعلق میگیرد علاوه بر اینکه میگوید طبیعت را بیاور میگوید فوری باید بیاید اگر فوریت تحقق نگرفت معصیت شده در باب فوریت یعنی فوریت مطلوبٌ عقلیٌ و طبیعةُ مطلوبٌ شرعیٌّ در امری که تعلق میگیرد به طبیعت با تحلیل عقلی دو مطلوبیت دیده میشود 1. مطلوبیت شرعی که به طبیعت میخورد 2. مطلوبیت عقلی که به فوریت میخورد

اتفاق فرقه امامیه که اجماع است و در این ناحیه در کتب میبینیم کاری تفننی است و حرف علمی دقیق نیست.


[1] 1. سوره ال عمران ایه 97.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo