درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوب حج

 

عن الصادق علیه السلام : یابن جندب ! سلم علی من سبَّک و انصف علی من خاصمک و اعف عمن ظلمک [1]

ای جندب به کسی که به تو ناسزا میگوید سلام کن و با کسی که با تو دشمنی میکند منصف باش و از کسی که به تو ظلم کرده است بگذر.

روایت صحیحه حلبی و معاویه بن عمار نقل شد تا اینجا مشخص شد که در روایات معتبره ، محور بحث تسویف در حج است همان تسویفی که در مسائل اخلاقی نیز خیلی باید مورد توجه و تأمل قرار بگیرد نسبت به کار و فعالیت و زندگی اگر چنین است پس باید تسویف را مورد نقد و بررسی قرار دهیم و

خوب بشناسیم که این تسویف چیست؟ در فقه موضوع شناسی حرف اول است زیرا شناساییِ علت احکام است وقتی موضوع شناسی میکنیم یعنی علت حکم را تبیین میکینم تا بعد از آن حکم خدا روی یک موضوع مبیّنی بنشیند که علت خودش است.

همانطور که جلسه گذشته اشاره شد در تسویف دو نظریه در عرف و محاورات و لغت موجود است

معنای اول : تسویف عبارت بود از مطلق تأخیر که مقید به عددی نشده است

معنای دوم : تسویف عبارت بود از تأخیر بیشتر از یکمرتبه مرتبه اول انجام نداد مرتبه دوم میشود تأخیر.

و بیان شد که اقوی نظریه و معنای دوم است . دلیل بر اینکه در تسویف معنای دوم قویتر است دو قرینه و دلیل میباشد

دلیل اول : قرینه لغوی ،تسویف مصدر باب تفعیل است از ماده سوف باب تفعیل هم وُضِع للتکثیر وضع برای تکثیر است و تکثیر هم از مرتبه دوم شروع میشود یعنی یکمرتبه که کار را انجام دادیم مرتبه دوم پایه تکثیر است. بنابراین تسویف با این سازگار است که بعد از یک مرتبه باشد تأخیری که با انجام ندادن مرتبه اول در مرحله دوم میشود تسویف.

دلیل دوم : در بعضی از روایات همین معنا کاملا مشهود است . روایت محمد بن فضیل سألت ابالحسن امام کاظم عن قول الله من کان فی هذه اعمی نزلت فی من سوّف الحج و عنده ما یحُجُّ به فقال العام احُج العام احُج حتی یموت قبل ان یحج [2] این آیه در رابطه باکسی نازل شده است که تسویف حج میکند با اینکه توانایی انجام حج را دارد اما مرتب میگوید امسال انجام میدهم امسال انجام میدهم تا میمیرد. بنابراین العام یحج که امام بیان میکند تفسیر تسویف است اول فرمود من سوّف الحج بعد برای توضیح و تفسیر آن فرمودند العام یحج العام یحج یعنی مرّةً بعد مرّةً صدق تسویف آنست که کاری را در مرحله اول انجام ندهی و در مرتبه دوم انجام دهی تسویف مقید به کف است که همان مرتبه دوم است.

بنابراین ماهستیم و این لغت که در روایت آمده تا بر معنای اول یا بر معنای دوم حمل کنیم.

اگر بر معنای اول حمل کنیم این دو صحیحه دلالت دارند بر فوریت حج در سال اول استطاعت زیرا میگوید به هیچ وجه تآخیر نباشد لکن حمل این تسویف بر روایت اول اضعف است و معنای دوم قویتر است یا حداقل کار به اینجا میرسد که نمیدانیم معنای تسویف چیست و بین دو معنا مردد شده ایم . وقتی واژه ای در منابع وحیانی از جهت مفهومی مردد شد دیگر قابل استفاده نیست وقتی قابل استفاده نبود میرویم سراغ قدر متیقن و قدر متیقن در باب فوریت حج اینست که فوریتٌ عقلیه با این دو صحیحه نمیتوان فوریت شرعی را اثبات کرد زیرا سازو کارش فراهم نیست و سازو کار الفاظی است که در وحی بکار برده شده است و کلمه تسویف ما را گمراه کرده است نمیدانیم کدام معنا را باید بگیریم

اقوی معنای دوم است که اگر چنین باشد روایات دلالت بر فوریت در سال اول ندارند سال دوم هم انجام

دهد طبق این روایت کافیست.

روایت میگوید مماطله کردن جائز نیست یعنی مکلف حج را به تأخیر بیندازد باعث میشود نتواند آن را انجام دهد که اینجا میرود سراغ مباحث غیری یعنی در حج اشکال ایجاد میکند اما اگر بگوئیم مطلق تأخیر جائز نیست میشود فوریت که حالت استقلالی پیدا میکند و حالت عالی ندارد العام احج العام احج دارد کاهلی میکند و میشود عنوان عالی نه استقلالی ؛ کاهلی بی احتیاطی و بی پروا بودن نسبت به حج است اما اگر گفتیم معنای اول است یعنی مطلق تأخیر جائز نیست بنابراین تأخیر موضوعیت دارد این میرود سراغ استقلالی و نفسی بودن تأخیر زیرا فوریتی که دنبالش هستیم شرعی نفسی است اگر معنای دوم را بگیریم میرود سراغ غیری و در مرحله آخر اگر نتوانستیم تشخیص دهیم میرویم به سمت قدر متیقی که در اینجا قدر متیقن به طرف عقلی و در شرعی بطرف شرعی غیری میرود.

ان قلت به صحیحه حلبی که اینگونه بود : أَرایت الرجل التاجر ذا المال حین یسوف الحج کل عامٍ در این روایت کل عام قرینه است برای اینکه تسویف در معنای اول بکار رفته است زیرا راوی میگوید کل عام یعنی یک تاخیر استمراری که مطلق تأخیر است زیرا اگر مقصود از تسویف معنای دوم بود که اکثر از یکمرتبه است قول راوی که میگوید کل عام میشد قید توضیحی برای بیشتر از یکبار و اصل در باب قیود اینست که احتراز کند نه توضیح دهد. بنابراین برای حفظ این قاعده که اصل در باب قیود احترازی است این کل عام را باید بمعنای مطلق التأخیر بگیریم یعنی تأخیر استمراری که میشود معنای اول که دوباره این صحیحه ها دلالت میکنند بر اینکه فوریت واجب نفسی است و موضوعیت دارد .

شاید اشکالی بر ان قلت گرفته شود به این مضمون که این کل عام در کلام راوی است و امام در پاسخ

لفظ کل عام را نیاوردند پاسخ اینست که بین کلام امام و کلام راوی باید تناسب باشد و هر چه او پرسیده امام جواب میدهد بنابراین امام مطابق با سوال جواب داده است. سائل و روای مطلق التأخیر را سوال کرده است و امام هم مطلق التأخیر را جواب میدهد.

این ان قلت باعث شد ما تسویف را بمعنای اول بگیریم یعنی مطلق التأخیر و فوریت واجب نفسی است. جواب اول بر ان قلت : قاعده حمل قیود بر احترازیت معنایش این نیست که ما لفظی را که دارای معنایی است بر خلاف معنای حقیقی خودش وضع کنیم این قاعده منجر نمیشود که دست از معنای حقیقی یک لفظ برداریم ؛ به تعبیر دیگر اصالة الحقیقه مقدم است بر اصالة الاحتراز یعنی حقیقت را میگیریم ولو منجر شود به اینکه قاعده احترازیه را بشکنیم . مساله تسویف در لغت بر اساس گزارشی که آمد و گفته شد، مشخص شد که برای اکثر من مرةٍ است در عرف نیز چنین است که اگر کسی کار امروز را به فردا بیندازد میشود تسویف. صرف اکثر من مرةٍ تسویف است . شما میخواهید بگوئید اصالة الاحتراز معنای لفظ را مشخص میکند یعنی حمل کنیم لفظ را بر معنای مجازی که معنای اول است.


[1] 1. بحار الانوار ج75 ص279.
[2] 1. من لا یحضر ج2 ص273.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo