درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوب حج

 

قال علی علیه السلام : کیفیةُ العمل تدل علی کمیّةِ العقل [1]

شکل رفتاری و کاری انسان دلالت میکند بر مقدار و کمیت خرج کردن و بکار بستن عقل

سه نکته از وجود مبارک حضرت زینب سلام الله علیها در ذیل این حدیث شریف از حضرت امیر، تذکری است وتذکار و ذکرایی است برای آنانیکه طالب فضیلت گرایی و حقیقت گرایی میباشند .

یکی عقل حضرت زینب عقیله العرب یکی علم ایشان عالمة غیر معلمه و دیگر صبر حضرت. این مثلث کمال آفرین حضرت را به جایی برده است که در آن شرایط سختی که در تاریخ نظیر آن را ندیدیم از بندگی خدا

بیرون نرود و علاوه بر آن به یزید توصیه کند کد کیدک واسع سعیک فانک لا تمحو ذکرنا [2] در کجای تاریخ میتوان پیدا کرد که چنین صحنه هایی برای یک خانم پیش بیاید و در شرایط سخت وپرفشاری که امام معصوم میگوید الشام الشام در شام به یزید چنین بگوید.

این نگاه و مثلث را ما طلبه ها باید در زندگی خودمان اجرایی کرده و در وجومان عقل وعلم و صبر را شکوفا کنیم. آنانیکه در تاریخ حوزه در این وادی ایستاده اند تبدیل به انسانهایی زینبی و علوی شدند .

 

در بحث فقه رسیدیم به اینکه مکلف در مساله تسویف حج سه حالت دارد و یک حالت از این سه حالت از حریم بحث تسویف بیرون است آنجاییکه مکلف میداند و یقین دارد سال آینده نمیتواند حج را انجام دهد.چنین شخصی در اولین سال استطاعت که همه شرایط مهیاست حج را انجام نمیدهد در اینجا تسویف صادق نیست عنوان تسویف نسبت به چنین شخصی سالبه بانتفاء موضوع است. تسویف در عالم اثبات اینست که مکلف بگوید سوف افعل که این سوف افعل مقوّم ماهیت تسویف است ماهیت تسویف در عالم ثبوت و اثبات یکی است در عالم ثبوت و فکر میگوید سوف افعل و درعالم اثبات به زبان هم که میآید میگوید سوف افعل. حال اگر یقین دارد که دیگر نمیتواند انجام دهد نه در ثبوت و نه در اثبات نمیتواند ادعای سوف افعل داشته باشد. این حالت را کنار گذاشتیم.

دوحالت دیگر باقی میماند یکی اینکه مکلف امسال حج را انجام نمیدهد و سال آینده را نمیداند که میتواند

یا خیر. این مهمترین حالتی است که میشود تسویف را در او تصور کرد و تحقق بخشید یعنی حالت شک در سال آینده . و حالت سوم آن بود که میداند و یقین دارد سال آینده میتواند انجام دهد که گفتیم این حالت نادر است و اینکه تحقق آن در عالم خارج غیر عقلائی است با توجه به تاریخ حج و اوضاع و احوال حج در تمام قرون متقدمه و متاخره و عصر فعلی خودمان کسی علم داشته باشد که سال دیگر حج را میتواند انجام دهد، خود این حالت علم داشتن خلاف نگاه عقلائی است در طول تاریخ نگاه عقلائی این بوده که سال آینده معلوم نیست شرایط انجام حج باشد تصور اینکه کسی یقین و علم وجدانی پیدا کند بر انجام در سال آینده تحقق خارجی ندارد طبق نگاه و مبنای عقلائی نمیتوانید چنین فرضی را پیداکنید لذا این حالت نیز کنار میرود و یک حالت باقی میماند یعنی حالت شک در انجام حج سال آینده و بهترین مورد برای انطباق بحث تسویف فرض شک است .

تا بحث شک پیش آمد و محور تسویف شد شک مکلف نمیداند و شک دارد که سال آینده میتواند یا خیر خودبخود حکم تسویف نیز مشخص میشود که تسویف ممنوع است سوف سوف نکنید و زود انجام دهید برای پاسبانی از حج است یعنی عنوان تالی و عالی است و عنوان استقلانی ندارد.

نتیجتا فتوا میدهیم فوریت حج واجب است ولی واجب غیری و طریقی و ارشادی است واجب نفسی شرعی نیست.

ان قلت : ما در علم اصول خواندیم که همیشه باید وجوب را حمل بر مولویت و نفسی بودن کرد یعنی جایی شک داریم که این وجوب مولوی است یا نه میگوئیم الاصل هو المولویة دون الارشادیة الاصل هو النفسیه

دون الغیریة اینجا هم طبق روایات نتوانستیم یکطرف را انتخاب کنیم اگر شک کردیم که فوریت حج مولوی است یا ارشادی اصل آن است که مولوی است و اگر شک کردیم که غیری است یا نفسی حمل میشود بر نفسی بودن.

در پاسخ به این اشکال میگوئیم درست است که عند الشک وجوب حمل بر مولویت میشود چون وجوب طلب از طرف عالی است که امر میکند و اصل اینست که چیزی از مکلف میخواهد و در باب نفسیت نیز همین است چون خواندیم اثبات غیریت مئونه زائد میخواهد اما نفسی بودن قلیل المئونه است واجب نفسی یعنی مصلحت در خود فعل است و در اینجا بگوئیم مصلحت در خود فوریت است که همه اینها درست لیکن در بعضی از موارد بر اساس قرائن نمیتوانیم وجوب را حمل بر نفسیت و مولویت کنیم در قران وایات بکار برده شده است مثلا ﴿فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون﴾ [3] آیا فسئلوا را بنا بر قاعده باید حمل بر مولویت و نفسی بودن کنیم ؟ سوال کردن واجب است اما طبق قرینه میگوید اگر علم ندارید بپرسید پس میشود واجب غیری علاوه بر اینکه غیری است ارشادی نیز هست زیرا خود عقل میفهمد وقتی علم ندارد باید سوال کند و نظائر این موارد زیاد است در قران. در مانحن فیه نیز چنین است بعلت قرائن فراوان مانند تاریخ حج جهات کاربردی حج و یا ازجهت سفر قرینه میبارد که امام وقتی میفرماید تسویف نه یعنی اگر گرفتار تسویف شوید باعث میشود که تترک شریعة من شرائع الاسلام

تحصل مما ذکرناه در اطراف دو صحیحه حلبی و معاویة بن عمار که یکی میگفت لاعذر له یسوف الحج

و در صحیحه معاویه بن عمار میگفت ان کان سوفه للتجاره لا یسعه با این عبارات وارد شده اند در مقام مکلفینی که نمیتوانند احراز کنند که سال آینده میتوانند حج را انجام دهند یا نمیتوانند که نوع مکلفین نیز چنین هستند منع کرده اند تسویف را حداقل چیزی که میتوانیم از این روایات برداشت کنیم اینست که یگوئیم تسویف مثلا حرام است زیرا حرمتش حرمت غیری است و از درونش وجوب فوریت شرعی بیرون میآید اما غیری و ارشادی نه تاسیسی و مولوی که حالا باید برویم سراغ اینکه امر ارشادی و غیری به فوریت اگر مکلف مخالفت کرد در سال اول استطاعت و حج را انجام نداد سال دیگر دو حالت دارد اگر مُرد بخاطر ترک شریعة من شرائع الاسلام مؤاخذه میشود اما اگر حج را انجام داد فقط تجری کرده است زیرا امر فوری ارشادی بود پس مخالفت کرده از دستوری که از طرف شارع آمده برای مقدمه عقابی ندارد و باید برویم در بحث تجری و ببینیم حکمش چیست.

تا اینجا سه اشکال به این روایات وارد شد و با این سه نگاه نتوانستیم توسط این دو صحیحه فوریت حج را واجب نفسی شرعی بسازیم و بازهم نتیجه این شد که فوریت وجوب غیری دارد.


[1] 1. عیون الحکم ج1 ص395.
[2] 1. بحار الانوار ج45 ص132.
[3] 1. سوره نحل ایه 43.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo