درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الحج/وجوب فوریت حج /مقدمات مفوته

عن الصادق علیه السلام :یا جابر استجلب الزهادة بقصر العمل [[1] ]

ای جابر اگر میخواهی شیرینی زهد را در این دنیا بچشی آرزوهای طولانی را از وجودت دور کن.

 

خلاصه جلسه گذشته:

کلام در دو مقام بود از مقامات مبحث مقدمات سفر حج:

مقام اول کاروانهای متعددی هستند وهمه با هم حرکت میکنند .

مقام دوم کاروانهایی که متقدم و متاخر هستند در مسیر الی الحج.

در مقام اول دو وجه تصور شد

وجه اول دو کاروان بود یکی موثوق الادراک و دیگری محتمل الادراک

وجه دوم دو کاروان است کاروان اول اقوی احتمالا و کاروان دوم اضعف است از جهت درک حج و حضور در موسم.

در وجه اول به اینجا رسیدیم که بین استصحاب و صحیحه ذریح محاربی معارضه و تنازع است.

استصحاب میگوید اکنون مستطیع شدی اگر شک میکنی که با این کاروان محتمل بروی از استطاعت میافتی یا خیر یا به تعبیر دیگر شک میکنی که مانع پیش میآید برای انجام حج یا نه مخیری با هر کاروان که میخواهی بروی .

اما صحیحه محاربی میگوید اگر کسی استطاعت داشت دیگر هیچ عذری از او پذیرفته نیست در بین عذرها امام

 

استصحاب را نیاورد اگر حج را انجام نداد مات یهودیا اطلاق صحیحه محاربی استصحاب را نفی میکند و استصحاب دیگر عذر نیست.اگر این کاررا انجام داد و با کاروان محتمل رفت و حج را نتوانست انجام دهد و مُرد مات یهودیا .

عدم درک حج منسوب به برهان استصحاب نیست مستند به تسویف و تاخیر است بجهت اینکه میتوانست با کاروانی برود که به حج برسد بنابراین مشمول صحیحه است .

این مطلب برای روشن شدن در دو ساحت قابل تصور است :

ساحت اول : اینکه چند سال استصحاب کند بافرض اینکه کاروانها دو نوع است یکی موثوق و دیگری محتمل و مکلف چند سال انجام ندهد و بعد بمیرد و حج از او فوت شود که این ترک حج یا عدم درک حج منسوب به تسویف است نه استصحاب

ساحت دوم: امسال دو کاروان است و مکلف با محتمل میرود نه با موثوق که حج از دستش میرود و میمیرد مات یهودیا عدم ترک حج مستند به سهل انگاری اوست باید موثوق را انتخاب میکرد.

بنابراین در این وجه اول بین استصحاب و صحیحه ذریح محاربی تعارض است و یقینا الأمارة مقدمةٌ علی الاصل اماره یعنی صحیحه محاربی مقدم است بر اصل الاصل دلیلٌ حیثُ لا دلیل اینجا اطلاق دلیل است و میگوید توعذری نداری و استصحاب عذر نیست بلکه بهانه است .

نکته ای که در این صحیحه قابل دقت است مات یهودیا او نصرانیا است آیا این ماتَ بخاطر ترک حج است یا بخاطر تسویف؟ و آیابخاطر اینست که کاروان محتمل را انتخاب کرده است ؟

اگر بخاطر ترک محتمل باشد حرف درست است و نتیجه سخن این میشود که مکلف وظیفه دارد در این صورت و وجه اول موثوق را انتخاب کند حال که انتخاب نکرده است مات یهودیا به این بیان استصحاب لااعتبار فیه

اما اگر گفتیم مات یهودیا یعنی ترک حج ، نسبت به ترک موثوق یعنی انتخاب کاروان محتمل در مقابل کاروان موثوق فقط مخالفت عقلی کرده است و مخالفت شرعی نبوده بنا بر آنچه قبلا گفتیم فوریت واجب غیری و عقلی است تسویف و

تاخیر حرام عقلی است نه حرام شرعی ، در اینصورت در وجه اول کاری که اتفاق افتاده است اینست که عقل میگفته موثوق را انتخاب کن تا مطمئن باشی اما به هرجهت و دلیلی محتمل را انتخاب کرده است (اگر غرض داشته باشد مثلا با محتمل رفته تا نرسد و حج را ترک کند بحث تجری پیش میآید) بنابراین در این وجه اول مکلف شرعا مخیر است اما عقلا نه و باید موثوق را انتخاب کند

نتیجتا استصحاب در ساحت و ناحیه شرع است موثوق از نظر شرع بهتر است اما وجوب شرعی بر او بار نمیشود اما عقل میگوید چون بنا بر فوریت است و فوریت عقلی است باید با موثوق برود تا فوریت تحقق پیدا کند.

پس بنابراین مات یهودیا و نصرانیا بخاطر ترک حج است نه بخاطر انتخاب کاروان محتمل .

در این نوع نگاه با مبنایی که فوریت واجب عقلی است یک نوع سفسطه در او صورت میگیرد و درون این داستان اینست که یک جایگاه شرع داریم ویک جایگاه عقل با نگاه شریعت مکلف در وجه اول مخیر است بین انتخاب موثوق و محتمل زیرا از جهت شرعی دلیل داریم یعنی استصحاب و استصحاب باب بسته محتمل را باز میکند .

در وجه اول از نظر عقلی مشخص است اگر مکلف محتمل را انتخاب کند و موثوق را ترک کند و به حج نرسد مستند به سوء اختیار اوست یعنی تسویف و تاخیر

و اما وجه دوم: دو کاروان است کاروان اول 90 درصد به حج میرسد و کاروان دوم 80 درصد در اینجا بحث احتمالات است در این وجه دوم دو احتمال وجود دارد یکی اقوی و دیگری اضعف.

در اینجا برای استطاعت دو مبنا وجود دارد :

مبنای اول : استطاعت شرعی است و تعین دارد در زاد و راحله و تخلیه السرب و سلامت بدن حال این استطاعت هست در دو کاروان یکی 80 درصد و یکی 70 درصد شک میکند با کدام کاروان برود در اینجا تعینی از ناحیه عقل نداریم تنها چیزی که باقی میماند استصحاب است استصحاب عدم تروا مانع بنابراین استصحاب میشود عدم مانع با هر کاروان میشود رفت زیرا استطاعت خلاصه شده است در هان چهارتا و مانع هایی که احتمال میرود مانند دزد مانع شدن سلطان و.. اگر سلطانی مانع شد و به حج نرسید حال با هر کاروان، این عدم درک حج مستند به استصحاب و حجت شرعی است لذا مواخذه و عقاب ندارد ولو بیمرد و حج انجام ندهد.

مبنای دوم : استطاعت عرفی است یعنی علاوه بر چهارتای شرعی مطالب پیشینه و پسینه و چیزهایی که در اطراف انجام دادن حج است مانند احتمال دزد یا منع سلطان نیز هست اما با کاروان اول احتمال ضعیفتر است و با کاروان دوم احتمال قویتر.

در اینجا بحث استطاعت توسعه دارد یعنی یکی از چیزهایی که باید مستطیع شد اینست که مانعی پیش نیاید مثلا سلطان مانع نشود

سوال: آیا در اینجا میتوان استصحاب کرد؟

جواب: میفرمایند نه زیرا متیقن فقط چهار تا مورد استطاعت شرعی نیست بلکه باید کاری کرد تا به دست خود، خود را از استطاعت نیندازد پس باید احتمال اقوی را انتخاب کند تا استطاعت حفظ شود و به مقصد برسد به تعبیر دیگر اینجا شک در مقتضی میشود و در شک در مقتضی استصحاب جاری نمیشود طبق مبنای اول واقعا شک در رافع است و طبق مبنای دوم هر چیزی که احتمال بدهید نقش دارد در انجام حج میشود استطاعت عرفاً یعنی همان شک در مقتضی که استصحاب جاری نمیشود و احتمال اقوی باقی میماند.

سوال احتمال اقوی بر پایه دلیل عقلی انتخاب میشود یا دلیل عرفی؟

ان قلت :

آیا صحیحه ذریح محاربی که در وجه اول ذکر شد در اینجا هم عنوان میشود یا خیر؟

پاسخ اینکه: صحیحه در اینجا جاری نمیشود زیرا در مورد قبل وقتی به حج نمیرسید و حج ترک میشد عدم ترک مستند

میشد به سوء اراده ولی در اینجا منتسب میشود به منع سلطان و سوء اختیار نیست .

فقط دو احتمال است در وجه اول از جهت عقلی و عرفی مستند میگشت به سهل انگاری مکلف اما در اینجا صحیحه محاربی جاری نمیشود زیرا نتیجه صحیحه این بود که مات یهودیا و این زمانی مورد داشت که میتوانست مورد مناسب را انتخاب کند

نتیجتا مبنا اگر آنست که استطاعت شرعی است کماذهب الیه سیدنا الخوئی رضوان الله تعالی علیه همین چهار مورد است و از عرف نباید چیزی به آن اضافه کرد که ظاهرا کما هو الحق همین است در باب استطاعت روایات مشخص کرده اند که راه باز باشد و زاد و راحله و تخلة السرب و سلامت البدن اما اضافه کردن به اینها مانند منع سلطان جزء استطاعت نیست پس طبق مبنای اول استصحاب محکَّم است و مکلف مخیر است هر کدام از کاروانها را انتخاب کند.

ادامه بحث سیاتی ان شالله..


[1] 1تحف العقول ج1 ص285.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo