درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/10/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث مستحدثه/روابط بین الملل/قدرت و حکومت/

 

عن الکاظم علیه السلام: یا هشام ان کل نعمة اجزت عن شکرها بمنزلة سیئة تواخذ بها

هر نعمتی که مورد ناشکری قرار گیرد مانند گناهی است که انسان بخاطرش مواخذه میگردد.

بحث در تعامل بین حکومت اسلامی با جهان بود یعنی اسلام در نظام برون گرایی چگونه است وحقوقی را که اسلام در نظام برون گرا تعقیب میکند کجا موضوع سازند و در کجا موضوعات فقهی هستند و نیاز به احکام دارند .

مطلبی که امروز آماده کرده ام بحث اقتدار و قدرت حکومت اسلامی در جایگاه ارتباط با دیگر ممالک است ؛مؤلفه قدرت و اقتدار یکی از موضوعاتی است که حوزویان باید در تحقیقات فقهی همراه خود داشته باشند.

وقتی قدرت و اقتدار در حکومت اسلامی مطرح میگردد که قرار است شاخصه باشد در عصر حاضر خصوصا سده اخیر نظام سلطه و سلطه طلبی قدرتهای بزرگ در کنار نظام مقتدر اسلامی از جمع بین این دو که یکی نظام سلطه گری و ماده گراست و دیگری نظام معنویت گرا و عدالت محور با جلوه عدالت خواهی و بر پایه اخلاق مداری و کنار هم قرار دادن این دو و از درون این مقایسه سوالات و مطالب زیادی پدید میآید و کاری است واقعا مشکل و پیچیده که حاکمان اسلامی باید با تسلط بر اوضاع سیاسی جهان تعامل خودشان را با جهان بر محور ارزشهای اسلامی سامان داده و مدیریت کنند آنهم در این میدان تاخت وتاز قدرت طلبی مادی .

ارتباط حکومت اسلامی با نظام بین المللی سلطه گر در چهار ساحت مورد توجه است

    1. فرهنگی 2. اقتصادی 3. سیاسی 4. علمی

این چهار مورد اساس کار حکومت اسلامی با دنیاست یعنی اقتدار و قدرت در چهار موضوع فرهنگ اقتصاد سیاست و علم ما بدنبال فرضیه هایی هستیم که در بستر حکومت اسلامی و نظام حکومت اسلامی باید بررسی شوند .

طالبین و محققین و پژوهشگران حوزوی در این زمینه ها کم هستند با رعایت قواعد و قوانین اولیه و ثانویه اسلام و حفظ اقتدار حکومت اسلامی نیاز به آن است که فقیهان حوزوی جامع نگر باشند .

یکی از مصادیق جامع نگری حوزویان در مقام فقه و اجتهاد اینست که احکام الهی در حکومت اسلامی به دو قسم تقسیم میشود : 1. اصلی 2. فرعی

بعنوان مثال حفظ کیان اسلام و ارکان دین از اصول است حکومت اسلامی در ارتباط با دنیا باید این ها را اصل قرار دهد اصل و شیرازه دین مقدم بر فروع هستند به این معنا که اگر در جایی اصول و شیرازه دین طرفی قرار گرفت و فروع طرف دیگر بتواند و جرات داشته باشد فرع دین را کمرنگ ببیند مثلا در بحث حجاب که یک از فروع دین است در روابط بین الملل که ما هستیم و دنیای امروز حال حجاب را چطور ببینیم ؟ یعنی یک فقیه در حکومت اسلامی میخواهد فتوا دهد که حجابی که در دین آمده و متعصبین و متدنین بر آن دقیق هستند و میخواهند به گونه ای باشد که خود میخواهند آیا میشود با جهان امروز و رعایت شئون و اساس دین در ابعاد مختلف فتوا داد یا خیر ؟

گاهی از این مباحث برداشت های اشتباه میشود بالاخص افرادی که تعصب دینی دارند ممکن است برداشت دیگری داشته باشند . در دنیای امروز مثلا وهابیون که دم از اسلام میزنند در این اواخر در بحث حجابشان تغییر داده اند زنانشان بیرون نمیامدن و روبند میزدند اما اخیرا به میدان آمده اند و رانندگی میکنند لباس نظامی میپوشند اینجا دو نگاه است:

نگاه اول اینها دین را از بین میبرند و اسرائیلی میشوند

نگاه دوم نگاه سازمانی میشود،مراد توجیه نیست ممکن است این باشد مکه در نظام سیاست مداری با دنیا اصول را حفظ کرده وفروع را کمرنگ میکند.

جلوه ای از این نگاه در حاکمیت جمهوری اسلامی است حاکمان درجه یک مملکت به این مساله توجه دارند اما مردم متعصب و متدین بر نمیتابند شخصیت های درجه یک این مملکت در مساله حجاب رفتارها و عملکردهای دارند و در کنار آن حساسیت بچه های حزب اللهی متدین را ندارند و این امروزه سوال است که برای آن دو پاسخ وجود دارد :

پاسخ درونی و پاسخ بیرونی

درقسمت بیرونی این رفتارها را انکار نکیند و روی آن فکر کنید که این نگاه دنیا به مسائلی از این دست در فروع دین نگاه متفاوتی است و با این نگاه متفاوت حکومت اسلامی چه باید بکند؟ گرچه جرات نمیکنند چیزی بگویند که حجاب در چه مرحله ای لازم است و چه مقدر حساسیت نیاز دارد چه اندازه ارتباطمان با دنیا به این ساله فقهی ربط دارد ؟

حجاب را درحوزه های علمیه برای حکومت اسلامی نسبت به ارتباطش با دنیا چطور معنا کرده و چگونه قضاوت کنیم ؟ بگوئیم حجاب حکمٌ شخصیٌ و اجتماعی نیست یا اگر اجتماعی معنا میکنیم در چه ساحت و مرحله ای باشد ؟ در یک موضوع روابط بین الملل میبینید ساختار فقه ما نسبت به فروع دین از نظام ارتباطی با دنیا مورد تاثیر و تاثر قرا میگیرد مثلاسفیری خارجی به ایران میآید پوشش او در مقابل رئیس جمهور چطور باید باشد؟ اگر دین است در تمام مراحل باید رعایت شود چرا به این مقدار اکتفا میشود؟ یا در بحث جهانگردی جهانگردانی که به ایران میآیند در فرودگاه بعضی مکشوف هستند در اینجا چه باید کرد؟ اگر قرار است دین در تمام زوایای زندگی یک حکومت اسلامی دین باشد نمیشود بگوئیم در جایی هست و در جایی نیست .

حالا در روابط بین الملل و مسائل ارتباطی ما با دنیا چه باید کرد در مطالعاتم به این جمله رسیدم از امیر المومنین علیه السلام که فرمودند در رفتارتان احتیاج و بی نیازی را درهم آمیزید و میان حسن معاشرت ونرمی در گفتار با عزت و نزهت پیوند زنید این حکایت میکند از جمع بین اضداد یعنی حضرت امیر درنامه ای به سران حکومتشان سفارش کرده اند به تجمیع بین امور متضاده احتیاج و بی نیازی حسن معاشرت و نرمی در گفتار با عزت ؛حال ما میخواهیم عزت را در حکومت اسلامی داشته باشیم و در آن واحد با این دنیای قلدر هم ارتباط بگیریم که در خیلی مواقع نیاز به نرمش است در صحیفه نور در سیاست بین الملل حضرت امام میفرماید: "سیاست دولت اسلامی با جهان حفظ استقلال آزادی ملت و دولت و کشور و احترام متقابل است" [1] در قسمت احترام متقابل بررسی کنیم زمانی دو کشور مسالمان با هم زندگی میکنند راحت کنار میآییند و احترام متقابل دارند یک زمان یکطرف ماهستیم و طرف دیگر چین روسیه یا آمریکا در اینجا نوع نگاه متفاوت است در اینجا تغییر موضوعات تحول در موضوعات فقهی پیش میآورد در خصوص بحث حجاب و روابط بین الملل اگر کار بجایی رسید که با تغییر و تحولات به اینجا رسیدیم که مثلا سفیری از ایران میرود به کشوری که باید با مردی مصافحه کند و الا آسیبی که از این مصافحه نکردن به درون مملکت منتقل میشود یا مشکلات دیپلماسی هزینه اش برای ایران زیاد است چه باید کرد؟چرا نمیشود فتوا داد خانمهای دیپلمات با دستکش با مردان سفیر کشورهای دیگر مصافحه کنید؟ همه چیز بهم میریزد اینها مسائلی است که محل دقت است و نیاز دارد یک محقق حوزوی علیرقم اینکه در دینش تعصب دارد در مواردی نرمش نشان دهد این نرمشها در مسائل صدر اسلام و روابط ائمه در بحث تقیه بوده است التقیه دینی و دین ابائی اما فعلا این بسترها باز نیست فعلا درون حوزه ما در مسائل علمی نگاه علمی نیست علم مبتنی بر تدین یا سیاست غلط آن را خراب کرده است یا با خشونت به دین نگاه کردن و دیدن مسائل مثلا اگر کسی گناهی مرتکب شد او را خارج شده از دین میدانیم حوزه ما سعه صدر ندارد ولی برای مردم میگوئیم که اصحاب پیامبر همیشه میخواستند طرف خاطی را بزنند الان نظام آخوندی ما نیز همینطور است اگر کسی حرفی زد و دیدیم با ذائقه ما نمیسازد حوزه دراولین قدم میگوید بی دین است بجای اینکه برود در کرسی آزاد اندیشی صحبت کند و اثبات کندکه حرف اشتباه است.


[1] صحیفه نور ج4 ص411.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo