درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الحج/مقدمات سفر حج/انتخاب کاروان/

 

عن رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم : آفةُ الجمال الخُیلاء [1]

رسول مکرم اسلام فرمودند: آفت زیبایی خودبینی و تکبر است.

در بحث مقدمات سفرحج و انتخاب کاروان دو مقام کلی ذکر شد:

مقام اول :کاروانها در یک زمان حرکت میکنند.

مقام دوم :کاروانها از حیث زمان حرکت مختلفند.

مقام اول خود دو صورت داشت:

صورت اول: شک در رافع

صورت دوم : شک در مقتضی

صورت اول نیز دو وجه داشت:

وجه اول : کاروانها یکی موثوق است و یکی محتمل

وجه دوم : هر دو محتمل هستند ولی یکی اقوی و دیگری اضعف است .

صورت اول از مقام اول که شک در رافع بود مورد بحث قرار گرفت و تمام شد.

صورت دوم از مقام اول شک در مقتضی که خود دو نوع دارد :

نوع اول : کاروانها با هم راه میافتند یک کاروان رفع مانعش موثوق به است و کاروان دیگر محتمل است.

نوع دوم : یک کاروان رفع مانعش محتمل اقوی است و دیگری محتمل اضعف.

دو کاروان میخواهند به مکه بروند در یک کاروان احتمال میرود که نتواند ویزا بگیرد و یک کاروان ویزا گرفتنش موثوق به است. این ویزا گرفتن جزو مقدمات حج بوده و مقتضی است جزو تخلیة السرب است که در هر زمان شأنی دارد در این زمان به اینگونه است که بتوان ویزا گرفت و در صورت عدم آن ، راه بسته است.

در اینجا اخذ ویزا در یک کاروان موثوق به است و در دیگری محتمل.

در نوع اول گرفتن ویزا در کاروان اول موثوق به است و در کاروان دوم محتمل است یقینا در این صورت تصور شده مکلف موظف است موثوق به را انتخاب کند زیرا تمام شرایط استطاعت برای او حاصل است و اصل تخلیة السرب برای او محرز است و فقط نیاز به گرفتن ویزا است پس مانند بقیه کارها باید انجام دهد.

در اینجا نمیتواند با کاروان دوم برود که محتمل است و معلوم نیست با آن بتواند ویزا تهیه کند زیرا استطاعت او فعلیه است استطاعت سال اول محرز است و وظیفه دارد تکلیف را انجام دهد اگر با کاروان دوم رفت و ویزا نگرفت معصیت نکرده است بلکه فقط با حکم عقل مخالفت کرده است .

اما نوع دوم: که گرفتن ویزا در هر دو کاروان محتمل است در اینجا اصلا مکلف به حج نیست زیرا استطاعت محرز نیست با یک احتمال اقوی و یک احتمال اضعف استطاعت محرز نیست چه استطاعت شرعی (که 4 شرط داشت) و چه استطاعت عرفی (زیرا در عرف تخلیه السرب باید محرز باشد) لذا اگر کاروانها متعدد هستند و در بین آنها احتمال ویزا گرفتن در یکی 70 درصد در دیگری 80 درصد و .. حج واجب نیست بخاطر محرز نبودن استطاعت .

در باب حج طبق ایه شریفه ﴿لله علی الناس حج البیت من الستطاع الیه سبیلا﴾ استطاعت باید محرز باشد و در فرض مذکور هیچ دلیل شرعی و عقلی نداریم که واجب است حج را انجام دهد یا واجب است تفحص در مورد اینکه به او ویزا میدهند یا نه (البته تفحص کردن از این مساله که بفهمد مستطیع هست یا نه شاید واجب باشد) اما وقتی دید تمام کاروانها احتمالی هستند دیگر حج بر او واجب نیست.

هذا مقام الاول کاروانهای متعدد در یک زمان حرکت

مقام دوم : در جایی که کاروانها از جهت حرکت متقدم و متاخر هستند که این مقام دارای صوری است :

صورت اول : اگر مکلف مستطیع با کاروان اول برود یقین پیدا میکند که به حج میرسد و اگر با کاروان دوم برود موثوق به است

اکثر فقها فتوا داده اند ان المکلف مخیر فی الاختیار مکلف مخیر است بین انتخاب کاروانها دلیل آن اینست که اشتغال الیقینی یستدعی فراق الیقینی ذمه را باید فارغ کرد یا با یقین یا با نازل منزله یقین قطع دلیل ذاتی است و اطمینان دلیل عقلی (سیره عقلا) اما مرحوم محقق عراقی در حاشیه عروه ص 155میگوید الاحوط اختیار الاولی احتیاط واجب آنست که کاروان اول را انتخاب کند که قطعی است .

مثلا کاروانهای دیگر در شعبان راه میافتند باید با کاروانی برود که در ماه رجب راهی میشود زیرا یقین دارد که به موسم حج میرسد و میفرماید ما دلیل نداریم که اطمینان در همه جا حجت است خصوصا در موضوعات سلمنا که بناء عقلا بر تمامیت اعتبار اطمینان باشد در موضوعات دلیل داریم که شارع جلوی این سیره را منع کرده است دلیل روایت مسعدة بن صدقه قال الصادق علیه السلام کل شیء هو لک حلال حتی تعلم انه حرام بعینه فتدعه من قبل نفسک و ذلک مثل الثوب یکون قد اشتریته و هو سرقه او المملوک عندک و لعله حر قد باع نفسه او خدع فبیع او قهر اوامرأةٍ تحتک و هی اختک او رضیعتک و الاشیاء کلها علی هذا حتی یستبین لک غیر ذلک او تقوم به البینه [2] اشیاء خارجی که شک میکنید کل لک حلال تا اینکه یقین پیدا کنید او تقوم به البینه باید بینه حکم و قضاوت کند شارع در موضوعات علم و بینه را مهم میداند محقق عراقی استدلال به این روایت را دلیل قرار داده است که اگر دو کاروان یکی مقطوع به است و دیگری مورد اطمینان نباید قائل به تخییر بود بلکه تعیین است در اینجا محقق جمع کرده است بین دو موضوع و احوط میداند ما میگوئیم این احوط نیز وجهی ندارد زیرا اولا استدلال شده به روایتی که از جهت سند ضعف دارد مسعده بن صدقه ازجهت وثاقت محل کلام است.

سلمنا که این روایت معتبر باشد کلمه یستبین بمعنای علم نیست بلکه بیان است و بیان حجت است و ما خبر واحد را بیان میدانیم (سیره عقلا) در مورد تقوم به البینه گاهی که بخواهیم اثبات کنیم بینه جای سیره عقلا مینشیند علم ،سیره عقلا ،بینه شاید تقوم به البینه معادل علم و اطمینان است .

لذا این استدلال نمیتواند احتیاط واجب را اثبات کند.


[1] 1. بحار الانوار ج3 ص77.
[2] 1.کافی ج5 ص313.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo