درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الحج/مقدمات حج / انتخاب کاروان

 

قیل للحسن علیه السلام: ما الجود قال بذل المجهود [1]

از امام مجتبی پرسیده شد جود و بخشش چیست؟ حضرت فرمودند بخشیدن دسترنج و چیزی که با تلاش بدست آورده اید

 

کلام در صورت دوم از مقام دوم بود که کاروانهای حج متقدم و متاخر به سوی حج حرکت میکنند کاروان اول مقطوع الادراک بود و کاروان دوم مظنون الادراک مرحوم سید حکیم رضوان الله تعالی علیه قائل است به جواز تاخیر به این صورت که تاخیر باعث تفریط نیست عبارت مرحوم حکیم اینست : یجوز التاخیر بان التاخیرَ مع الوثوق لا یُعدُ التفریطا فی اداء الواجب و لا یبعد ان یکون الامر کذلک مع الظن زمانی که یک طرف قطع بود و یکطرف وثوق، تخییر جاری میشد ومکلف مخیر بود با کاروانی برود که موثوق است در اینجا نیز لایبعد

به چه دلیل لا یبعد جناب سید حکیم ؟

کما یشهد به بناءهم علی جواز التاخیر الصلاة عن اول الوقت اذا کم تکن أمارةٌ علی الموت مکلفی که اول نماز ظهر نشانه های مرگ در او نیست و احتمال میدهد که تا آخر وقت بیدار (زنده) است و کذا تاخیر قضاءها در نماز با اینکه یقین ندارد زنده است و فقط گمان دارد جواز تاخیر است در مانحن فیه نیز اینگونه است رفتن با کاروان دوم گمان به رسیدن دارد پس اشکالی ندارد.

سوال : آیا همانطور که مرحوم حکیم میگوید ظن جای اطمینان مینشیند ؟ این بر فرضی است که ظن قامَ مقام الوثوق آیا گمان نازل منزله وثوق میشود یا نمیشود؟

جواب : گمان بما هو گمان حجت نیست که بتواند جای وثوقی بنشیند که در سیره عقلا حجت است بنابراین اگر کاروان دوم را انتخاب کند تنها چیزی که دارد گمان است و گمان مؤَمِّن شرعی و عقلی نیست بنابراین در نگاه ابتدائی حرف مرحوم حکیم درست نیست لکن مرحوم حکیم نظرش اینست که در باب صلاة یعنی واجبات غیر موقته و موسعه با عدم ظن به فوت معنای آن اینست که ظن نازل منزله اطمینان است نگاه مرحوم حکیم در باب واجبات موسعه مانند نماز و قضای نماز اینست که چون گمان به بقا دارید کانه ظن نوعی از اطمینان است .

سوال : آیا مطلبی که سید حکیم در ارتکازیات فقه به آن رسیده است دلیل شرعی نیز دارد؟

جواب : تنها دلیلی که اقامه شده و خود ایشان تصریح میکند اجماع است ما اجماع قولی و فعلی داریم بر اینکه در باب واجبات موسعه مانند نماز و قضای آن خود عدم ظن به فوت لازم دارد گمان به بقا را و این گمان به بقا را علما حجت میدانند .

مرحوم آقای خوئی وجود چنین اجماعی را انکار میکند اما انصافا نسبت به نماز و قضای آن این اتفاق قولی و فعلی و سیره متشرعه است تا زمان معصومین به این صورت که اول وقت نماز نمیخواندند و خود ادله ما میگوید نماز اول وقت مستحب است نه واجب بنابراین این اجماع قولا و فعلا موجود است در بحث صلاة و قضای آن در فقه به شکل محرز نداریم که فقیهی فتوا داده باشد نماز در اول وقت واجب است بلکه سیره چنین بوده که اول وقت یا وسط وقت یا آخر وقت میخواندند و این اجماع است .

اشکال مرحوم آقای خوئی به مرحوم حکیم بر اینکه این اجماع ثابت نیست در خصوص بحث واجبات موسعه بویژه نماز و قضای آن ثابت است اما آیا در رابطه با حج این اشکال وارد است ؟

مرحوم حکیم مساله ای که در واجبات موسعه داریم بالاخص در نماز توسعه داده است به بحث حج یعنی در مانحن فیه امسال قرار است حج انجام دهد و این حج بر او مستقر شده و مقدمات وجود را باید عملی کند یعنی حرکت بسوی مکه که دو راه دارد یک راه قطعی الوصول است به حج و دیگری مظنون الوصول است و ظن هم در مانحن فیه فی نفسه حجت نیست اجماع هم در خصوص نماز هست چه کنیم؟

لقائل ان یقول استصحاب میکنیم این را که تمکن موجود است ان شاالله انجام میدهیم

این استصحاب مزاحم و دلیل بر خلاف دارد و آن صحیحه ذریح محاربی است، این صحیحه منع میکند و استصحاب را عذر نمیشمارد بنابراین اگر کسی این کار را انجام داد و کاروان مظنون الوصول را انتخاب کرد و بعد گرفتار شد و حج را انجام نداد به او میگویند گرفتار عذاب الهی شدی نه با بد انتخاب کردن مقدمه زیرا وجوب مقدمه عقلی بود و فقط مذمت و ملامت داشت کسیکه مقدمه وجود را انجام ندهد و واجب ترک شود تنها چیزی که از نظر شرعی اتفاق میافتد ترک ذی المقدمه است و عقلا او را مذمت میکنند که با دست خود خودش را گرفتار عذاب الهی در ذی المقدمه کرده است

بنابراین به این نتیجه میرسیم که حرف سید حکیم در باب نماز قدر متیق درست است اما در خصوص بحث حج با شرایط و روایات و زوایایی که دارد شامل نمیشود و بر مکلف در صورت دوم واجب است کاروانی را انتخاب کند که یقینا با او به حج میرسد اگر این کار را نکرد عقلا او را ملامت میکنند و اگر باعث ترک حج شود گرفتار عذاب میشود.

صورت سوم : کاروان اول قطعی الوصول است و کاروان دوم محتمل الوصول حکم در اینجا واضح است که اشتغال یقینی یستدعی فراق یقینی و فراق یقینی دو نوع است فراق بالقطع او فراق بالاطمینان بحث ما جایگاهش امتثالی است یعنی حج بر ما مستقر شده و ما مقدمه وجود بجا میآوریم یعنی مکلف در مقام امتثال است در مقام فراق یقینی زیرا اشتغال و استطاعت یقینی است و حاصل شده است این حرکت کردن امتثال کردن وتحصیل فراق ذمه است در این مقدمات فارق ذمه باید مقدمه ای را انتخاب کنیم که فراق یقینی شود دراین صورت سوم فراق نه یقین وجدانی است نه یقین برهانی بلکه صرف احتمال است و صرف احتمال دلیل نیست بنابراین عقل میگوید واجب است کاروان اول را انتخاب کنید.

لقائل ان یقول استصحاب بقاء تمکن اینکه با کاروان دوم برود ان شاالله تمکن هست

در اینجا نیز استصحاب جاری نمیشود بخاطر صحیحه ذریح محاربی .

نکته ای اضافه کنم که میشود گفت در مورد قبل و این مورد استصحاب جاری نمیشود زیرا شبهه شک در مقتضی است نه شک در رافع اگر کاروان دوم را انتخاب کند اصلا شک میکند استطاعتش باقی میماند یاخیر این تضعیفی است برای استصحاب.

صورت چهارم : کاروان اول محتمل الادراک است و کاروان دوم موثوق الادراک یقینا در چنین موردی جواز تاخیر ثابت است کاروان ماه رجب با اینکه زودتر میرود اما از جهات مختلف ممکن است به حج نرسد ولی کاروان ماه شعبان با اینکه دیرتر میرود اما اطمینان دارد که به حج میرسد یقینا میتواند صبر کند و با شعبان برود .

انما الکلام در تعین است اینکه واجب است صبر کند یا میتواند با کاروان احتمالی در ماه رجب برود در اینجا دو احتمال وجود دارد:

احتمال اول : چون امکان احراز حج وجود ندارد قاعده اشتغال یقینی یستدعی فراق یقینی اجرا نخواهد شد اما با کاروان دوم برود احراز میکند فراق ذمه را در نتیجه طبق این مبنا باید صبر کند .

احتمال دوم : احتمال است نتواند انجام دهد واحتمال هم هست که بتواند استصحاب استقبالی جاری میکند میگوید الان متیقن هست و شک لاحق استصحاب میگوید حالت گذشته را برای آینده ببر بنابراین احتمالی که در کاروان اول هست تقویت و مستند میشود پس فتوا به تخییر است و باز هم در اینجا مشکل صحیحه ذریح محاربی را دارد .

صورت پنجم : کاروان دوم مقطوع است و کاروان اول محتمل است این حکم قبلا مشخص شد.

صورت ششم : کاروان اول مقطوع است و کاروان دوم موثوق که بحثش گذشت.

نکته پایانی بحث جهت یاد آوری اینکه بحث انتخاب کاروانهای حرکت کننده بسوی حج همانطور که عرض شد بحث اشتغال در مقدمات وجود است یعنی تعیین تکلیف مکلف در مقدمات وجود در این مقدمات مبنای ما و مشهور اینست که وجوبی که تصور میشود فقط عقلی است بخاطر اینکه مقدمات وجود چیزی جز وجود ذی المقدمه نیست خودشان چیزی نیستند مقدمات وجود همانطور که از اسمشان پیداست یعنی مقدمات وعلتها برای تحقق واجب خودشان جایگاه توقیفی ندارند شارع مقدس در جایی میگوید باید یا نباید که عقل قبلا نگفته باشد ؛در آنجا که عقل باید و نباید دارد معنا ندارد شارع حکم دهد وانگهی مقدمات وجود یعنی شمعهای روشن شونده ای که میسوزند و آب میشوند تا حج حاصل شود بنابراین انتخاب این مقدمات وجودیه اگر هم قائل به کاروان اول یا دوم باشد شرع نمیگوید بلکه عقل میگوید تمام این صور در انتخاب کاروان بر مبنای عقل است البته صحیحه ذریح محاربی هم در مواضعی در کنار عقل ارشاد میکند و یا ممکن است قیدی را شارع مقدس بیاورد که قابل فهم نباشد و الا بالجمله جُلِّ مطالبی که در مقدمات وجود بیان میشود همه گزاره ها و احکام عقلیه هستند و اگر مکلف خطا کرد مثلا محتمل را گرفت که یا به حج میرسد یا نمیرسد اگر نرسید او را عقلاملامت میکنند و علت گرفتار شدنش ترک ذی المقدمه است و ربطی به مقدمه ندارد.


[1] 1تحف العقول ص226.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo