درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1402/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع:کتاب الحج/مقدمات حج/استطاعت/

خلاصه جلسه گذشته: در فقه رسیدیم به اینجا که اگر شرایط انجام دادن حج فراهم باشد و کسی شک در ترو و عارض شدن مانع بنماید استصحاب استطاعت جاری است و استصحاب استطاعت به دو شکل مطرح شد یکی استطاعت شرعی و دیگری استطاعت عرفی که بحث آن گذشت و به این نتیجه رسیدیم که فرقی بین استطاعت شرعی و عرفی نیست و اینها اشتغالات ظاهری به الفاظ است.

دو مطلب را بیان کردیم در جهت اینکه کسی که مستطیع است و شرایط انجام حج را دارد اما شک میکند که مانعی اتفاق میافتد یا نه از مجرای احتیاط باید برود به طرف انجام دادن حج به تعبیری دو مطلب برای تقویت استقرار حج:

مطلب اول را گذراندیم که از مرحوم حکیم بود:

مطلب دوم : جناب محقق خوئی رضوان الله تعالی علیه میفرماید قدرت به دو صورت تصور میشود :

1. قدرتی که دخالت در ملاک تکلیف دارد ، هر کجا قدرتمندی و تمکن مکلف نسبت به ملاک تکلیف موثر بود جای برائت است مثلا فرض کنید در جایی که شخص نمیداند الان توان دارد حج انجام دهد یا نه ، مانعی اتفاق میافتد یا نه برمیگردد به اینکه در کل توان دارد حج انجام دهد یانه برمیگردد به شک در مقتضی که اصلا استطاعت برای این شخص وجود دارد یا وجود ندارد از آنطرف میداند آیه شریفه میگوید ﴿لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا﴾ استطاعت شرط تکلیف است و اکثر ملاک وجوب حج را قدرت و توان تشکیل داده است در اینجا که شخص شک کرد و این شک برگشت کرد به اینکه آیا اصلا مقتضی برای وجوب موجود هست یا نه مشخص است شک در اصل تکلیف است و محل برائت است در این جا مرحوم خوئی استثنا میزد به اینکه مگر جایی که شارع مقدس به هیچ وجه راضی نیست تکلیف ترک شود و اهتمام ویژه دارد که قدر متیقن آن دماء فروج است (شبحی از دور میآید نمیدانیم انسان است یا موجود دیگری در اینجا نمیتوان برائت جاری کرد بگوئیم برائت و قتل مرتکب شویم قتل نفس محترمه حرام است زیرا شارع مقدس در هیج شرایطی راضی نیست حرمت نفس محترمه ترک شود) بعد میاید در بحث صلاة که ظاهرا همینطور است الصلاة عمود الدین و حج نیز همین گونه است و از ارکان اسلام است و در هیچ شرایطی شارع مقدس بدون عذر یا حتی با عذرهای غیر قابل توجیه راضی به ترک حج نیست که این را از ادله میفهمیم بنابراین در بحث ما نحن فیه میشود قائل به احتیاط شد اگر جایی شک کردیم که حج مستقر شده است یا نه به هر شکلی شده باید احتیاط کنیم و به سمت حج برویم.

این فرمایش یک اصل کلی است که قابل قبول است کبرای کلی را به این شکل میپذیریم که در مواردی شریعت و شارع به هیچ وجه راضی نیست تکلیف خاصی را ترک کنیم الا اینکه مصداق های این کبرای کلی محل کلام است در بحث دماء فروج لا منکره الا مکابر که بنای شارع بر این است که به هر شکلی این حریم حفظ شود و بحث قتل نفس اتفاق نیفتد انما الکلام در بحث ما نحن فیه است که بگوئیم احتیاط واجب است و باید به طرف حج رفت یا در بحث صلاة و زکات؛ درخود بحث زکات اگر قرار بود زکات به هیچ وجه ترک نشود شارع میگفت برو سراغ اینکه مالت کامل شده و به حد نصاب رسیده یا نه اما چنین امری نکرده تفحص از مقدار مال واجب نیست حتی در خصوص حج هیچ جا نداریم که کسی فتوا دهد واجب است اموالت را شمارش کنی و رصد کنی که مستطیع شده ای یا نه و حتی در نماز گاهی بخاطر بعضی مسائل مانند عسر و حرج میتوان ترک کرد.

بنابراین آنچه مرحوم خوئی بعنوان کبرای کلی فرمود تنها موردش دماء فروج است یا اینکه اسلام در خطر باشد و الا در فروع فقهیه صلاة و زکات و حج و امثالهم دلیلی نداریم که شارع مقدس بگوید در هر شرایطی باید این تکلیف را انجام دهید و مبنا احتیاط است لذا با این مطلب دومی که مرحوم خوئی فرمودند نمیتوانیم در بحث ما نحن فیه بر این شخصی که بالفعل اوضاع و احوال استطاعت را دارد از باب احتیاط ورود پیدا کنیم وبگوئیم احتیاطا انجام بده .

2. سلمنا چنین چیزی را گفتیم و پذیرفتیم که در اینصورت احتیاط نیست بلکه خود استصحاب است الان شرایط استطاعت موجود است و عقلا و عقل و عرف میگویند مکلف مستطیع است و باید حج را انجام دهد و شک جایگاهی ندارد ،این استصحاب است .

تحصل مما ذکرنا انه لو کان الانسان لا مالٍ و صحةٍ و تخلیة السربٍ یتمکن معهااداء الحج فی العام الحاضر لابد من العمل بمقدمات الحج و الخروج الیه ولیس ذلک الا لان احتمال ترو المانع لایأبع به هذا کله بالنسبة الی الشک فیه

تا اینجا به شکل قاعده کلی خواستیم بگوئیم اگر کسی مستطیع بود و شک در ترو مانع کرد باید به طرف حج برود یا نه

اما در بحث خودمان مرکز نزاع این بود که با کاروان دوم رفت و به حج نرسید و شک کرد اگر با کاروان اول میرفت شاید میرسید

با مطالبی که گفته شد حکم این مورد چه میشود ؟

الان لازم داریم که سال بعد حج را به گردن این شخص بگذاریم بخاطر اینکه حج بر او مستقر شده بخاطر استصحاب و احتیاط زیرا مستطیع بوده است و حج را انجام نداده و شک کرده با کاروان اول میرسید یا نه پس استصحاب میگوید مستطیع است و حج بر او مستقر است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo