< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن ملکی

99/01/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الصید و الذباحة/شرائط الذباحة /کیفیت ذبح

خلاصه جلسه قبل

کلام در مسئله‌ی ذَبح بود. گفتیم ذبح ارکانی دارد؛ رکن اوّل، کیفیّت ذبح بود؛ کیفیّت ذبح نیز جهاتی دارد: قطع اوداج اربعه، قصد ذبح، استقبال و تسمیه؛ جهت اوّل تمام شد و عرض شد تقریباً بین شیعه و سنّی اتّفاقی است که باید اوداج اربعه قطع شود.

 

جهت دوم: قصد ذبح

ذبح کردن باید با قصد و نیّت انجام شود؛ مثلاً اگر تصوّر شود که حیوانی به طور تصادفی به دست انسان سرش جدا شود گرچه تمام شرائط را داشته باشد و اوداج اربعه هم قطع شود ولی بدون قصد ذبح باشد، آن حیوان میته و خوردنش حرام است.

ادلّه این شرط

دلیل اوّل روایات مربوط به افعال صبی و مجنون می‌باشد:

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ رَوَاهُ عَنْهُمَا: أَنَّ ذَبِيحَةَ الْمَرْأَةِ إِذَا أَجَادَتِ الذَّبْحَ وَ سَمَّتْ فَلَا بَأْسَ بِأَكْلِهِ وَ كَذَلِكَ الصَّبِيُّ وَ كَذَلِكَ الْأَعْمَى إِذَا سُدِّدَ.[1]

از این روایات برداشت می‌شود که ذبح صبیِّ ممیِّز قابل‌قبول است چون توجّه و التفات دارد.

دلیل دوّم روایات باب تسمیه است؛ وقتی ذبح بدون تسمیه صحیح نیست و تسمیه لازم است، پس قصد هم لازم است؛ معنی ندارد بدون قصد ذبح خدا را برای ذبح نام به زبان بیاورد؛ از لوازم تسمیه، قصد می‌باشد.

شهید در مسالک بحث میکند که اگر مجنون ذبح انجام داد آیا صحیح است یا نه؛ و قائل به‌تفصیل می‌شود و می‌فرماید: بعضی از مجنون‌ها قدرت تشخیص دارند و می‌توانند قصد کنند در این صورت ذبیحه‌ی او صحیح و حلال است. [2]

دلیل سوّم روایات و کلمات علماست که میفرمایند: ذبح صبیِّ غیرممیِّز صحیح نیست و میته است چون قصد از او متمشّی نمی‌شود.

صاحب جواهر میفرماید:چـون فعل مجــنون و صبی غیـر ممیّز بر اساس اراده و قصـد نیست، ذبح آنهـا صحیح و حلال نیست. [3] [4]

مقصود از قصد در اینجا به معنای نیّت شرعی و قصد قربت نیست بلکه به معنای التفات و توجّه است. این از مسائل واضح و اتّفاقی بینن شیعه و سنّی می‌باشد؛ و به نظر بنده مهم‌ترین دلیل بر این مطلب، شرط بودن تسمیه است البتّه بسم‌الله گفتن برای ذبح کردن؛ قصد، لازم لاینفک تسمیه است و گویا لزوم بین به معنی الاخص است. در نتیجه قصد ذبح برای صحّت ذبح و حلّیّت ذبیحه لازم است.

 

جهت سوّم: استقبال الی القبلة

شرط بعدی از شرائط ذبح این است که حیوان هنگام ذبح باید روبه‌قبله باشد.

روایت حسنه (کال صحیحه) محمد بن مسلم

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الذَّبِيحَةِ فَقَالَ اسْتَقْبِلْ بِذَبِيحَتِكَ الْقِبْلَةَ وَ لَا تَنْخَعْهَا حَتَّى تَمُوتَ وَ لَا تَأْكُلْ مِنْ ذَبِيحَةٍ لَمْ تُذْبَحْ مِنْ مَذْبَحِهَا. [5]

در این روایت حضرت امر می‌کنند به اینکه ذبیحه را رو به قبله کن؛ صیغه‌ی امر دلالت بر وجوب دارد.

صحیحهی حلبی

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سُئِلَ عَنِ الذَّبِيحَةِ تُذْبَحُ لِغَيْرِ الْقِبْلَةِ فَقَالَ لَا بَأْسَ إِذَا لَمْ يَتَعَمَّدْ الْحَدِيث[6]

صحیحهی محمد بن مسلم

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَنْ رَجُلٍ ذَبَحَ ذَبِيحَةً فَجَهِلَ أَنْ يُوَجِّهَهَا إِلَى الْقِبْلَةِ قَالَ كُلْ مِنْهَا فَقُلْتُ‌ لَهُ فَإِنَّهُ لَمْ يُوَجِّهْهَا فَقَالَ فَلَا تَأْكُلْ مِنْهَا وَ لَا تَأْكُلْ مِنْ ذَبِيحَةٍ مَا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهَا وَ قَالَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَذْبَحَ فَاسْتَقْبِلْ بِذَبِيحَتِكَ الْقِبْلَةَ.[7]

از مجموع روایات استفاده می‌شود که استقبال الی القبله، اوّلّا و بالذات یکی از شروط ذبح است لکن ثانیاً و بالعرض گاهی این شرط معفو است مانند جهل یا نسیان.

محقّق در شرایع و صاحب جواهر در شرح آن میفرمایند: ذبیحه در صورت امکان باید روبه‌قبله باشد؛ اگر عمدی این شرط را رعایت نکند میته [و حرام] است ولی اگر فراموش کند حلال است؛ بنابراین اگر به‌خاطر جهل بدون تعمّد روبه‌قبله ذبح نشود، میته نیست؛ و این مطلق است هم جهل به موضوع و جهل به‌حکم را شامل میشود زیرا روایت محمد بن مسلم اطلاق دارد:

روای می‌گوید: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَنْ رَجُلٍ ذَبَحَ ذَبِيحَةً فَجَهِلَ أَنْ يُوَجِّهَهَا إِلَى الْقِبْلَةِ قَالَ كُلْ مِنْهَا» یا نمی‌داند باید روبه‌قبله ذبح کند یا نمی‌داند قبله کدام طرف است؛ حضرت می‌فرمایند: حلال است

امّا در ادامه می‌گوید: «فَقُلْتُ لَهُ فَإِنَّهُ لَمْ يُوَجِّهْهَا فَقَالَ فَلَا تَأْكُلْ مِنْهَا»؛ در اینجا منظور عمدی است یعنی حکم را می‌داند ولی روبه‌قبله نمی‌کند. حضرت می‌فرمایند: حرام است.

بنابراین استقبال الی القبله در صورت علم و توجّه، واجب است ولی در صورت جهل یا نسیان، واجب نیست زیرا حلال است و میته نیست.

امّا مقدار استقبال، قدر مسلم از آن این است که باید مقادیم بدن حیوان از جمله مَذبَح یعنی گلوی حیوان روبه‌قبله باشد و این عرفی است؛ اصل استقبال، تعبّدی است ولی کیفیّت آن عرفی است که با روبه‌قبله بودن شکم، سینه و حلقوم، تحقّق می‌یابد.

نکته

استقبال در صورت امکان، شرط است؛ امّا هرگاه ممکن نباشد، شرط نیست؛ مثلاً در جایی که روبه‌قبله کردن حیوان، طول می‌کشد و حیوان تلف می‌شود، در این صورت واجب نیست. ملاک میته و حرام شدن ذبیحه، تعمّد در ترک استقبال است. اگر عمدی نباشد اشکال ندارد حال چه نسیاناً ترک شود یا خطأ یا جهلاً یا امکان نباشد.

برای این مسئله در بین اهل‌سنت چهار نظریّه وجود دارد:

    1. واجب است.

    2. مستحب است.

    3. جایز است.

    4. ترک آن مکروه است. [8]

 

جهت چهارم: تسمیه

یکی از شروط صحّت ذبح و حلّیّت ذبیحه، آن است که ذابح باید نام خدا را به زبان بیاورد.

﴿وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ﴾ [9] صیغه‌ی نهی ظهور در حرمت دارد بنابراین حیوانی که برای ذبحش نام خدا برده نشود أکل آن حرام و فسق است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ لَا تَأْكُلْ مِنْ ذَبِيحَةٍ مَا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهَا.[10]

در این روایت نیز نهی آمده است که دلالت بر حرمت دارد.

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَنِ الرَّجُلِ يَذْبَحُ وَ لَا يُسَمِّي قَالَ إِنْ كَانَ نَاسِياً فَلَا بَأْسَ إِذَا كَانَ مُسْلِماً وَ كَانَ يُحْسِنُ أَنْ يَذْبَحَ وَ لَا يَنْخَعُ وَ لَا يَقْطَعُ الرَّقَبَةَ بَعْدَ مَا يَذْبَحُ.[11]

یعنی اگر مسلمان است و ذبح کردن را بلد است می‌گوید و اتّفاقاً فراموش کرد اشکال ندارد.

این شرط نیز همانند استقبال اگر عمداً ترک شود، ذبیحه میته و حرام است ولی اگر نسیاناً ترک شود، اشکال ندارد.

نکته

باتوجه‌به این مطالب، مسئله‌ی تسمیه با مسئله‌ی استقبال کمی تفاوت دارد؛ در استقبال هم صورت نسیان و هم صورت جهل، استثناء شد ولی در تسمیه تنها موردی که استثنا می‌شود، صورت نسیان است و جهل، تحت عام باقی می‌ماند چه جهل به موضوع و چه جهل به‌حکم، ذبیحه‌ در صورت ترک تسمیه جهلا، محلّ شبهه است و اصالة عدم التذکیه جاری می‌شود؛

در این مسئله اهل‌سنت چهار نظریه دارند:

    1. تسمیه شرط لازم است مطلقاً (فرقه‌های ظاهریّه، ابن عمر، شعبی و ابن سیرین)

    2. واجب است ولی در صورت نسیان ساقط است (ابوحنیفه و نوری)

    3. مستحب است (شافعی ابن عباس و ابوهریره) [12]


[4] و قد ظهر لك من ذلك كله من تحل ذبيحته و من لا تحل ذبيحته، و منه الصبي غير المميز و المجنون حين الذبح و إن اجتمعت صورة الشرائط فيهما، لعدم العبرة بفعلهما شرعا.
[8] بداية المجتهد و نهايه المقتصد، ابن رشد، ج3، ص439.
[9] . وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى‌ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ (121) انعام.
[12] بداية المجتهد و نهايه المقتصد، ابن رشد، ج3، ص437.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo