درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1400/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الطبابة/داروسازی /قاعده ی حفظ نظام

 

خلاصه جلسه قبل

در بحث فقه معاصر بحث داروسازی را شروع کردیم؛ فصل اوّل با عنوان «داروسازی چیست؟» بیان شد.

فصل دوّم: جایگاه دارو در نظام زندگی انسان

برای تبیین این مطلب ابتداء باید دو مسأله را بررسی کنیم:

اوّلاً نظام چیست و حفظ نظام به چیست؟

ثانیاً نقش دارو و داروسازی در حفظ نظام چیست؟

 

مسأله اوّل: نظام و حفظ آن

نظام از نظر لغوی مصدر ثلاثی مجرّد است از نظَم ینظِم نظما و نظاما؛ هر چیزی که بجای خودش قرار بگیرد عنوانی بر او قرار می‌گیرد که نظم نام دارد؛ معنای لغوی‌اش از واضحات است؛ در اصطلاح نیز همان معنای لغوی است نهایةً با کمی دخل و تصرّف؛ نظم عبارت است از آراستگی موجودات در عالم وجود؛ و درک آن توسّط فطرت و غریزه صورت می‌گیرد؛ امّا کلمه‌ی نظم و نظام در قرآن نیامده لکن معادل آن ذکر شده است مانند: قَدَر، احسن تقویم و احسن الخالقین.

﴿إِنَّا كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ﴾[1]

﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‌ أَحْسَنِ تَقْويمٍ﴾[2]

﴿فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ﴾[3]

در قرآن بحث نظم در نظام در هستی خصوصاً در بعد تکوین با این کلمات مطرح شده است؛

امّا در روایات کلمه ی نظم آمده است: حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُم‌.[4]

امّا در قرآن بحث نظم یک بحث لفظی و مفهومی نیست بلکه میدانی و مصداقی است؛ و این حاکی از آن است که نظم چیزی نیست که انسان در عالم مفهوم و لفظ و معنا و تصوّرات و تصدیقات محاوره‌ای آن را تعقیب کند بلکه نظم را باید در عالم وجود دید.

 

اقسام نظم

نظم و نظام بر دو قسم است: تکوینی و تشریعی؛

نظم تکوینی همان نظام احسنی است که با اراده‌ی قاهره‌ی حضرت حقّ در عالم وجود آفریده شده است؛ و اگر نمی‌بود این همه عظمت در هستی وجود نداشت؛ همه‌ی عظمتهای موجود در هستی بر پایه‌ی نظمی است که در تکوین با «کن فیکون» حضرت حق تحقّق پیدا کرده‌اند.

نظام تشریعی نیز بر دو قسم است:

نظام تشریعی الهی؛ یعنی مجموعه قوانینی که خداوند تبارک و تعالی برای هدایت و کمال انسان توسّط انبیاء ابلاغ کرده است.

نظام تشریعی انسانی توسّط عقل و عرف شکل می‌گیرد و نهایةً شرع آن را امضاء می‌کند و ارشاد می‌کند به همان چیزهایی که عقل و عرف می فهمند؛ اصولا عقل و عرف ارتباط تنگاتنگی دارند با شرع؛ اگر کسی بخواهد عرف و عقل را با بینش توحیدی تحلیل کند، آن دو را منفکّ از شرع نمی‌بیند؛ بحث ﴿فطرة الله التی فطر الناس علیها﴾[5] دو شاخه دارد: عرف و عقل؛ بیشترین چیزی که در مانحن‌فیه مورد توجّه می‌باشد نظام اجتماعی است؛ در این زمینه در فقه دو قاعده وجود دارد: «وجوب حفظ نظام» و «حرمت اخلال به نظام»؛ البتّه این دو قاعده در واقع یک چیزند با دو بیان یکی ایجابی است و یکی سلبی.

محل بحث

مقصود از نظام در این قاعده چیست؟ سه احتمال در اینجا وجود دارد: نظام اجتماعی، کیان اسلام و نظام سیاسی.

 

احتمال اوّل: نظام اجتماعی

نظامی که زندگی انسان با آن شکل می‌گیرد و اگر نباشد زندگی انسان مختلّ می‌شود و بشر نمی‌تواند در کره‌ی زمین راحت زندگی کند و در رفاه نسبی باشد؛ یک سبک و سیاق و نظمی است در چینش مسائل مختلف در کنار هم برای اینکه انسانها در این زندگی با یک رفاه قابل توجّهی زندگی کنند و گرفتار سختیهای آنچنانی نشوند؛ گرچه زندگی دنیا سختی دارد ولی بهم ریختگی و فشل شدن و ضرر و زیانهای قراوان دفع بشوند.

طبق این احتمال انسان موظّف است طوری زندگی کند که نه به وجود خود و نه به وجود دیگران اختلالی وارد نکند؛ این احتمال را انسان با قطع نظر از شریعت و بدون لحاظ مبدأ و معاد نیز بعنوان یک موجود عاقل می‌فهمد که برخی کارها را اگر انجام بدهد و برخی کارها را اگر انجام ندهد، زندگی خودش و دیگران گرفتار اختلال می‌شود؛ همه‌ی انسانهایی که در یک جامعه زندگی می‌کنند لازم است نظام آن جامعه را حفظ کنند و برای تحقّق و حفظ این نظام کار کنند؛ در یک زندگی اجتماعی بحکم غریزه و فطرت و عقل، حفظ این نظام لازم است؛ و وجود کارها و شغلهای مختلف در جامعه لازم است تا زندگی اجتماعی اداره شود که در شریعت بعنوان واجب کفائی مطرح است.

حفظ نظام در کلمات فقهاء

این احتمال اوّل در کلمات فقهاء در قسمتهای مختلف فقه آمده است؛ بحث حفظ نظام در کلمات شیخ انصاری، مرحوم آخوند و میرزای محقّق نائینی آمده است؛ محقّق نائینی واجبات را تقسیم می‌کند به واجبات نظامی و غیرنظامی؛ واجبات غیرنظامی را منحصر می‌کند در واجبات شخصی و مناسک؛ واجبات نظامی را در قسمت مکاسب مطرح می‌کند و قائل به واجب کفائی می‌شود؛ چرا واجب کفائی است؟ زیرا اگر تحقّق پیدا نکند اختلال نظام پیش می‌آید؛ چون حفظ نظام واجب است و اختلال در نظام حرام است، باید مردم شغلهای مختلف را انجام دهند؛ البتّه خداوند ذوق و سلیقه‌های مختلفی در بین انسانها آفریده است.

احتیاط

یکی دیگر از مباحثی که در همین زمینه مطرح می‌شود بحث احتیاط است؛ در باب احتیاط در باب دلیل انسداد اکثر محقّقین مانند مرحوم شیخ و مرحوم آخوند می‌فرمایند: اگر قائل به احتیاط شویم اختلال نظام لازم می‌آید؛ یکی از علل قائل شدن به حجّیّت مطلق ظنّ نیز همین است؛ بنابراین اوّلین معنای نظم و نظام و حفظ نظام همین ابعاد مختلفی است که در زندگی اجتماعی در بعد طبیعت مطرح است؛ ما با قطع نظر از شریعت معنا کردیم ولی برای دین نیز مهمّ است؛ لکن مسائل دینی در این زمینه ارشادی است.

 

احتمال دوّم: کیان دین اسلام با قطع نظر از زندگی مادی و معیشت

حفظ کیان اسلام، واجب است؛ کیان اسلام یعنی آنچه که اگر رعایت نشود دین از بین می‌رود و مسأله‌ی مبدأ و معاد از صفحه‌ی روزگار پاک می‌شود و منجرّ به ضررهای غیرقابل جبران می‌شود؛ که گاهی از آن تعبیر می‌شود به بیضه‌ی اسلام؛ یعنی رؤوسی که در حفظ اسلام مهمّ است؛ آیاتی که می‌گوید با جان و مال خود جهاد کنید، برای حفظ کیان اسلام است ﴿جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في‌ سَبيلِ اللَّهِ﴾[6]

 

احتمال سوّم: نظام سیاسی

نظام سیاسی یعنی تأسیس یک حکومت و حفظ آن؛ تأسیس حکومت به قاعده و قانون نیاز دارد؛ حفظ نظام سیاسی واجب است یعنی قوانینی را که بر مبنای اسلام تدوین و اجراء می‌شود، ارکان این قوانین نباید خدشه دار شود؛ البتّه این یک بحث مفصّل و پردامنه‌ای است؛ تأسیس حکومت بدست شارع است و تا شارع امضاء نکند اصلاً حکومت معنا ندارد؛ ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ﴾[7] حکومت از آن خداست و آن را به بشر تفویض می کند؛ انبیاء و ائمه و فقهاء در عصر غیبت؛ بر مبنای حضرت امام رضوان الله تعالی علیه هم تأسیس حکومت و هم حفظ آن لازم و واجب است؛

 

محلّ بحث

مقصود در مانحن فیه احتمال اوّل است؛ یعنی حفظ نظام معیشتی انسان در زندگی دنیا؛ حفظ این نظام واجب است؛ همه‌ی افراد بشر این را می‌فهمند و جزء بدیهیات است؛ اختراعات و اکتشافات در همین زمینه است و حاکی از اهمّیّت نظام اجتماعی است؛ و این فارغ از شریعت یک مسأله‌ی مفروغ‌عنه است نهایةً شریعت به آن سمت و سو می‌دهد؛ در این زمینه سه دلیل قابل طرح است:

1ـ ملازمه‌ی بین حکم عقل و حکم شرع.

2ـ سیره‌ی عقلاء.

3ـ آیات و روایات که ارشادی هستند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo