درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1400/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه الطبابة/داروسازی /علوم تجربی

 

قال مولانا علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء: صَدِيقُ كُلِّ امْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ.[1]

دوست هر انسانی عقل و معرفت اوست و دشمنش بی‌عقلی و بی‌معرفتی اوست.

انسان در صورتی می‌تواند به وادی محبّت درآید و خود و آفاق و انفس را دوست داشته باشد که عقلش فعال باشد؛ اگر عقل انسان فعّال باشد، می‌شود معرفت‌گرا؛ و انسان معرفت‌گرا همه‌ی وجودش می‌شود محبت لله تبارک‌وتعالی؛ و اگر عقلش فعال نشود می‌شود بی‌معرفت؛ و انسان بی‌معرفت جز به عداوت و دشمنی و بغض و کینه و بدبینی و حسادت و سوء ظنّ و امثال اینها زندگی نمی‌کند؛ عاقل واقعی محبّت‌آفرین است؛ لذا محبّت از خود انسان شروع می‌شود.

 

خلاصه جلسه قبل

کلام در مبادی و مقدمات بحث داروسازی بود؛ عرض شد این بحث دو مرحله دارد:

مرحله اوّل: تحصیل علم نظری.

مرحله دوّم: بکارگیری علم نظری برای تحقّق عملی داروسازی.

در مرحله اول به آیه 164 سوره بقره مطرح شد که دو پیام داشت:

پیام اوّل: توحید از علوم انسانی.

پیام دوّم: استفاده از این علوم انسانی برای تقویت و تنظیم زندگی مادّی که ثمره‌اش توجّه جدّی به علوم تجربی مثل هیئت، نجوم، زمین شناسی، گیاه شناسی و غیره می‌باشد.

ادلّه‌ی تحصیل علم نظری در وادی علوم تجربی در قرآن و حدیث فراوان است:

اول: آیه 20 سوره عنکبوت

﴿قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدير ﴾[2]

در زمین سیر کنید و ببینید خلق چگونه است یعنی با خلقت آشنا شوید.

بنابراین علم فلسفه در قسمت طبیعیات که به یک معنا از علوم اسلامی است، عهده‌دار همین است؛ هستی‌شناسی در قسمت طبیعیات از علم فلسفه در طول تاریخ توسّط اسلام و حتّی قبل از اسلام توسّط سقراط و ارسطو مطرح بوده است.

این آیه و امثال این آیه انسان را بسوی تعلّم و فراگیری علوم مفید در زندگی بشر دعوت می‌کند؛ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا چیزی جز تعلم و فهم و درک هستی نیست؛ این عمومیّت دارد البتّه جلوه جدّی آن علوم انسانی و بحث معاد است ولی منحصر در آن نیست؛ عمومات و مطلقات قرآن فراگیرند و تا جایی که بتوان با عقل از آن برداشت کرد گویش دارد؛ علوم تجربی یکی از علوم مورد نیاز انسان است و صنعت داروسازی از همین علوم در قسم نظری است؛ مقالاتی که در علوم تجربی نوشته می‌شود پاسخ دادن به این ندای قرآن است.

دوم: حدیث امام صادق علیه السلام

قال الصادق علیه السلام: وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ كُلَّهُ فِي أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ وَ الثَّانِي أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ.[3]

در این حدیث بعد از توحید، مسأله‌ی خودشناسی را بمعنای وسیع کلمه ذکر می‌کند؛ اعم از معرفت نفس و جسم (درون و برون)؛ شاید اشاره به این دارد که اگر انسان به ظاهر و باطن خود دقّت کند و علوم تأمین کننده‌ی این معرفت را بیاموزد، بهترین آیه و نشانه‌ی حق‌شناسی است.

علوم تجربی یکی از پایه‌های معرفتی انسان بشمار می‌آیند؛ اگر چه بشر بخاطر توقّف بر طبیعت و شناخت آن، مسأله‌ی سفر از طبیعت به حقیقت را فراموش کرده است که یکی از اسفار اربعه است؛ اگر این حقیقت گرانمایه را مورد توجّه قرار می‌داد تمام علوم تجربی برای بشر تأمین کننده‌ی سعادت دنیا و آخرت بشر بود؛ وقتی وضعیت موجود را از زمان حضرت آدم تا الآن ملاحظه می‌کنیم می‌بینیم اکثر بشریت به طبیعت توجّه کرده‌اند لکن با قطع نظر از حقیقت.

اگر انسان علوم تجربی را آیت الله و آیه حقّ‌شناسی می‌دانست همانطور که قرآن می‌فرماید: ﴿أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَت﴾[4] هیچگاه علوم تجربی در مسیر تخریب، آدمکشی، وحشیگری و قتل و غارت استفاده نمی‌شد؛ بلکه بعد از تأمین زندگی مدرن و مترقّی من جمیع الجهات، به مقصد مهم حق‌شناسی می‌رسید و حقّ‌شناسی را از مسیر علوم تجربی به نمایش در می‌آورد؛ ﴿سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‌ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهيدٌ﴾[5] بشر در طول تاریخ در این مسیر قرار نگرفته است؛ حتّی همین باعث شده متدیّنین، مسلمانان، مسیحیان و یهودیان، مسجدی و کلیسائی شوند و بعضی از آنها با یک نگاه منفی، علوم تجربی را شیطان بنامند یا دخالت در خلق خدا بدانند؛ غافل از آنکه با یک نگاه درست به منابع وحیانی می‌بینیم علوم تجربی، پایه و محور و آیه هستند برای حقّ‌شناسی.

بنابراین علوم صنعتی از جمله صنعت داروسازی یکی از علوم مورد توجّه عقل و عرف و شرع است؛ و جایگاه علم نظری را در این بحث داروسازی می‌بینیم یعنی از مصادیق علوم تجربی است؛ علوم تجربی نیز همانند بقیه‌ی علوم، ابتداءً نظری و سپس عملی است؛ این سنّت الهی است که برای معرفت اوّل باید وارد نظر شد و سپس وارد عمل.

بعبارة أخری فکر مقدّمه‌ی فعل است؛ و فکر عبارت است از حرکات ذهنی انسان برای رسیدن به حلّ مشکل و تبدیل مجهول به معلوم است؛ مجهول تصوری به معلوم تصوّری؛ و مجهول تصدیقی به معلوم تصدیقی؛ * الفکر حرکة الی المبادی * و من مبادی الی المرادِ * انسان معلومات تصوریه و تصدیقیه را بررسی می‌کند و از حرکت بین آنها، تجزیه و تحلیل و تلفیق و تنظیم و ایجاد پیوستگی بین آنها مشکل خود را حل می‌کند؛ در وادی علوم نظری مشکل ما یا تصور است یا تصدیق.

آیات و روایات در این زمینه جایگاه ویژه‌ای دارند؛ مسأله‌ی تفکّر در قرآن حدود 14 مرتبه با بالاترین تعابیر ذکر شده است: ﴿إِنَّ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ * الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ﴾[6] در روایت آمده و توصیه‌ی اهل معرفت است که سحر که بیدار می‌شوی به آسمان نگاه کن و این آیات را بخوان؛ در مسائل علوم انسانی اینها مطرح است؛ تاریخ مسلمانی ما اینطور است که خیلی آغشته شده است به مسائلی که ناخودآگاه مسلمانان و متدیّنین را از واقعیت‌گرایی غافل می‌کند؛ اگر مناسک شرعی تبدیل بشوند به موجودات مستقل، همان می‌شود که می‌گویند: دین افیون توده‌هاست؛ بت‌پرستی درجه یک: نماز پرستی، روزه پرستی، حرم پرستی، گنبد پرستی، ضریح پرستی غافل از حقّ؛ غافل از اینکه این همه واقعیتهای قرآنی زیبا انسان را به تفکّر وا می‌دارد؛ پایه‌ی علوم نظری در قرآن، فکر و ذکر است مطلقا؛ توجّه به خلقت خدا، مسیر علوم و معارف بشری را سامان می‌دهد؛ تمام مقاصد عالی انبیاء و اولیاء در زندگی را تبیین می‌کند؛ انسانهای در مسیر تعالی و زندگی انسانی، در قرآن بعنوان اندیشمندان معرفی می‌شوند: اولی الالباب؛ صاحبان اندیشه، فکر، تدبّر و عقل‌گرائی؛ ولی متأسّفانه حتّی ما شیعیان بقول شهید مطهری، از مسیر دینداری ظاهری مناسکی، گاهی تبدیل می‌شویم به انسانهای حقّه باز آزاردهنده؛ صاحب قصص العلماء می‌گوید: ثلث ظلم جهان در ایران است؛ آیا بین شیعیان دیده می‌شود که محبّت موج بزند؟! یا به زور همدیگر را تحمّل می‌کنند؟! شهید مطهری تعبیر تندی دارد می‌فرماید بین شیعیان حقّه بازی غوغا می‌کند؛ شهید مطهری که یک مغز متفکّر بود همین حرفها را می‌زد که متهمش می‌کردند و می‌گفتند با دین و شریعت مخالف است؛ این آیات نمی‌خواهد بگوید سر در گریبان ذکر و دعا فرو ببرید و دیگران را فراموش کنید؛ قصم ظهری رجلان: عالم متهتک و جاهل متنسک؛ جاهلی که منسک‌گرا می‌شود، تبدیل می‌شود به خوارج نهروان و امام نماز را متّهم می‌کنند به بی‌نمازی و کفر.

بنابراین علوم صنعتی در نگاه قرآن با تفکّر در طبیعت شروع می‌شود و مقدّمه‌ی تمام علوم نظری، تفکّر است؛ لذا تمام اندیشمندان در طول تاریخ از مسیر فکر و تحلیل طبیعت نسبت به علوم تجربی صنایعی را برای خدمت به مردم تولید کرده‌اند؛ بر این اساس در دیدگاه توحیدی، صنایع و علوم تجربی می‌توانند علوم ربانی باشند و صنعتگران، عالم ربانی؛ البتّه اینها گزاره‌هایی است در مقام تحلیل و از واقعیت خارجی دور است و فاصله دارد؛ اصولاً تدبّر در قرآن که خیلی مورد توجّه قرآن است مورد توجّه مسلمانان نبوده است و الّا علوم انسانی نیز بهتر شکل می‌گرفت؛ اگر دانشگاه‌ها با نگاه قرآنی به طرف علوم تجربی می‌رفتند، هم در علوم تجربی حرف اول را می‌زدند و هم در علوم انسانی: الاسلام یعلو و لایعلی علیه؛ چون تقویت کننده‌ی آن است؛ همانطور که گاهی افراد متخصصی مثلا شخص جراحی مقاله‌ای می‌نویسد که از دیدن درون بدن انسان به حق رسیده است؛ البتّه کم هستند: ﴿قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور﴾[7] در طول تاریخ تمام دانشمندانی که با تفکّر در طبیعت برای کشف نیازهای جدید انسان، نقش ایفاء کرده‌اند عالمان ربانی بوده‌اند چه مسلمان یا نصرانی یا یهودی یا فرقه‌های دیگر غالبا موحد بوده‌اند مثل بوعلی، جابربن حیان، خواجه نصیر طوسی، سقراط، افلاطون، ارسطو؛ اینها از متفکرین بزرگی هستند که با کسوت توحید به طبیعت پرداخته‌اند.

فِکرَةُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ اَلفِ سَنَةٍ.[8]

قال أمير المؤمنين عليه السّلام: التفكّر يدعو الى البرّ و العمل به.[9]

و قال عليه السّلام فيما أوصى به الحسن عليه السّلام: لا عبادة كالتفكّر في صنعة اللّه. [10]

قال الرضا عليه السّلام: ليس العبادة كثرة الصيام و الصلاة إنّما العبادة كثر التفكّر في أمر اللّه.[11]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo