درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1400/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الطبابة/داروسازی / معرفت عملی ونظری

 

امام هادی علیه السلام: مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَيْه. [1]

انسان خودمحور و از خودراضی و فردگرا که روحیه‌ی اجتماعی نداشته باشد، غضب‌کنان بر او زیاد می‌شوند و جامعه او را نمی‌پذیرد.

روحیه‌ی مشورت و استفاده از افکار دیگران و درک و تحمّل دیگران، پایه‌های نگاه اجتماعی در زندگی انسان است؛ و مسأله‌ی تواضع که این همه توصیه شده است برای همین است که انسان بتواند اجتماعی زندگی کند؛ زندگی اجتماعی توحیدی بدون تواضع در مقام ثبوت و اثبات امکان ندارد؛ لذا مسأله‌ی عبودیت نبیّ مکرم اسلام بر رسالت و نبوّتش مقدّم است.

 

خلاصه جلسه قبل

کلام در مقدّمات بحث داروسازی بود؛ یکی از مباحث مقدّماتی برای ورود به بحث داروسازی، بحث تفکّر است؛ روایاتی که گذشت که مثلاً تفکّر ساعة ... مخصوص به مطالب ماورائی نیست بلکه شامل تفکر در طبیعت نیز می‌باشد؛ فکر و تفکر یکی از حقائقی است که خداوند متعال در وجود انسان آفریده است تا از آن حرکت تولید شود و باعث ابادانی زمین گردد؛ آباد یزمین چیزهای مختلفی لازم دارد از جمله اطلاعات نظری در وهله ی اول نسبت به اشیائی که سلامتی انسان را تأمین م یکنند؛ و سپس در مقام عمل آن تئوری ها و قواعد و قوانینی را که با تفکّر ساخته می شوند پیاده کند تا نیاز مادی انسان در بعد سلامت تأمین شود؛ بنابراین تفکر در دو حیثیت زندگی انسان یعنی آفاق و انفس، رمز و راز همه ی موفقیتهای انسان در مسیر زندگی توحیدی است که سرانجامش طبق آیه ی قرآن، پخته شدن و رسیدن به فضیلت است: ﴿سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‌ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهيدٌ﴾[2] این تفکّر هدفمند چه در آفاق و چه در انفس اگر محقّق شود هم در مسائل معنوی انسان رشد می‌کند و به کمال می‌رسد و هم در مسائل مادی؛ و نتیجه‌ی کار فکری بر روی امور طبیعی و مادی، تأمین معیشت مادّی انسان است که خداوند متعال بر عهده‌ی خود انسان نهاده است؛ و ما محقّقین حوزه اگر بخواهیم در این مسأله ورود پیدا کنیم یکی از عناوینی که باید در آن وارد شویم همین مسأله ی تفکّر است؛ اگر نگاه جامعی به زندگی داشته باشیم و تحجّر نداشته باشیم، باید بدانیم روایات مربوط به تفکّر که در جلسه‌ی قبل خوانده شد مانند فِکرَةُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ اَلفِ سَنَةٍ.[3] مخصوص مسائل ماوراء طبیعت نیست که فقط مربوط به توحید و قیامت و اخلاق و اینها باشد، بلکه معنای گستردهای دارد که با توجّه به توضیحات گذشته، متفکّرینی که در وادی طبیعت با نگاه توحیدی کاوش کردهاند توحید را بهتر درک میکنند از ما طلبههایی که میخواهیم با فلسفه توحید را بفهمیم و بیان کنیم؛ آنها توحیدشان سمعی بصری است؛ باتوجّه به حقائقی که در عالم میبینند شناخت آیهای آنها نسبت به مبدأ و معاد بالاتر از شناخت فلسفی است؛ شناخت فلسفی شناخت برهانی و خشک است.

ما در طول تاریخ بعد از عصر تابعین، گاهی گرفتار این سفسطه شدهایم که روایاتی همچون روایات تفکّر، مخصوص مسائل ماوراء طبیعت است و تفکّر در طبیعت، مصداق آنها نیست و ربطی به دین و معنویت ندارد؛ علی رغم اینکه آیات و روایات زیادی در این زمینه وجود دارد و سیرهی پیامبر این بوده که توصیه میکردهاند به یادگرفتن؛ حتّی در جنگها هر اسیری که چیزی از علوم تجربی به مسلمانان یاد میداد او را آزاد میکردند؛ و میدانیم که پیامبر ﴿ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى﴾[4] مثلاً در همین قضیهی کرونا کسانی که زحمت کشیدند و واکسن تولید کردند تا گرفتاری مردم را برطرف کنند اگر نگاهشان نگاه توحیدی باشد عالمان ربّانیاند؛ البتّه عالم ربّانی درجاتی دارد و از مقولات مشکّک است؛ محال است کسی با فکر توحیدی اسلام ناب، خیال کند خداوند متعال اشخاصی مانند ادیسون را به جهنّم میبرد؛ کسی که اینهمه به بشریّت خدمت کرده چون مسلمان نبوده به جهنم برود؛ به قول شهید مطهری ما مسلمانان اینطور هستیم؛ شیعیان متأسّفانه خیلی گرفتار تحجّر هستند و سوء ظنّ در نگاههایشان زیاد است؛ البتّه شیعهی متعصّب بدون معرفت؛ حتّی بعضی از ما آخوندها اینطور هستیم ﴿ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا﴾[5] در حالیکه نگاه اسلام این نیست؛ دینی که یعلو و لایعلی علیه؛ دینی که قرار است همهی ابعاد زندگی انسان را تأمین کند؛ هیچ عقلی قبول نمیکند که دین خدا که قرار است خاتَم و خاتِم باشد، محدود باشد به یک سلیقههای خاص؛ این خلاف عقل است؛ جامعیّت اسلام اقتضاء میکند که دانشمندان وادی فیزیک و ماده، به دستورات قرآن عمل میکنند حتّی اگردر وادی تفکّر توحیدی هم نباشند بلکه همینقدر که به فکر خدمت به بشریت باشند؛ خصوصاً اگر موحّد باشند مانند شخصیتهای بزرگی همچون بوعلی و خواجه نصیر که نگاه توحیدی داشتهاند؛ مرحوم شیخ بهاء که این همه زحمت کشید و یک مغز متفکّر ریاضی و فیزیک و شیمی بود و در مهندسی طرحهای او هنوز ماندگار است، یک عالم فرزانه بود؛ اگر بخواهیم اسلام را معرّفی کنیم باید در چنین شخصیّتهایی معرفی کنیم.

بنابراین علوم نظری در نگاه عقل و شرع، بدون اجرائی شدن در مرحلهی عمل، برای انسان فضیلتی قابل توجّه نیست؛ همهی علوم چه علوم ماوراء طبیعتی یعنی علوم باطنی در رابطه با علوم انسانی و چه علوم تجربی اگر در مرحلهی نظر باقی بماند و به مرحلهی عمل نرسد، فضیلت خاصّی برای انسان نیست؛ اگر مغز انسان پرباشد از قواعد فلسفی در زمینهی توحید، ولی در مقام عمل، توحید در افعال و سکناتش تجلّی نکند، اثری ندارد بلکه بتعبیر حضرت امام حجاب اکبر میشود؛ در علوم تجربی نیز اگر مغز انسان پر باشد از فرمولهای ریاضی و فیزیک و شیمی ولی نتواند آنها را در آزمایشگاه پیاده کند و چیزی تولید کند که بدرد خلق خدا بخورد، فائدهای ندارد.

همانطور که در بعد ماوراء الطبیعة عرفان نظری و عملی هست، در بعد طبیعت نیز معرفت نظری و عملی وجود دارد؛ نظری، مسأله‌ی تئوریها و مقالات علمی و اینهاست و عملی، این است که مخترعاتی تولید شود که مشکلی از مردم حل، کند؛ این هم در بعد علمی و هم در بعد عملی مورد تأیید دین است؛ تعبیر «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» بنظرم پنجاه مرتبه در قرآن آمده است مانند ﴿إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّة﴾[6] ؛ آمَنُوا عرفان نظری است و عَمِلُوا عرفان عملی؛ این آیات مخصوص علوم انسانی نیست بلکه جامع است؛ ایمان بدون معرفت، ایمان نیست چه در مسائل ماوراء طبیعی یا طبیعی؛ انسان تا نداند و معرفت پیدا نکند که مثلاً ترکیب فلان شیئ با فلان شیئ فلان نتیجه را می‌دهد، ایمان و باور پیدا نمی‌کند و تا باور نداشته باشد عمل نمی‌کند؛ این مختصّ به مسائل درونی و معنوی نیست؛ انسان باید ایمان و عمل صالحش در اشکال مختلف دیده شود از جمله در همین علوم تجربی که باید نیازهای بشر را تأمین کند.

علم حقیقی و ایمان حقیقی باید با عمل مقرون شود؛ و بدون آن ابتر است.

حضرت علی علیه السلام میفرمایند:‌ الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ‌ فَإِنْ [أَجَابَ‌] أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْه‌.[7] اصلاً علم اگر به مرحله‌ی عمل در نیاید از بین می‌رود؛ فانی است و ارزشی ندارد؛ در همه‌ی شؤون زندگی مادی و معنوی؛ امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: عَالِمٌ يُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ‌ سَبْعِينَ أَلْفَ عَابِدٍ[8] . بنابراین علوم تجربی همانند علوم انسانی در صورتی مشکل انسان را حلّ می‌کنند که به مرحله‌ی عمل برسند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo