درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1400/12/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه الطبابة/داروسازی /تراریخت

 

چارشنبه در امامت چار شد      یادگاه و منزل اخیار شد

حضرت موسی و فرزندش علی      با جواد و هادی از اطهار شد

عن الرضا علیه السلام: الامام واحد دهره لايدانيه أحد و لايعادله عالم و لايوجد منه بدل و لا له مثل و لا نظير.[1]

امامت از این جهت شبیه توحید است؛ لیس کمثله شیئ؛ و الدلیل علی ذلک لوکان فیهما آلهة الا الله لفسدتا در مسأله‌ی تکوین و تشریع؛ و در مسأله‌ی إجراء، اگر قرار باشد مجری حقائق آسمانی دو نفر باشند لفسدتا؛ همان توحیدی که در ذات الله لازم است در باب امامت نیز بر اساس حکم عقل لازم است.

 

خلاصه جلسه قبل

کلام در فقه داروسازی در صنعت تراریخت و مسأله‌ی استحاله بود؛ آیا ترایخت نقشی در استحاله دارد یا خیر؟ این بحث را به دو صورت می‌توان پیش برد: فرضی و واقعی.

صورت اوّل: فرضی

اگر صنعت تراریخت ماهیت و صورت نوعیه‌ی اشیاء مثلاً حیوان یا گیاه یا اجزاء آنها را تغییر دهد، می‌تواند استحاله باشد و در مواردی که مبدأ آن اشیاء حرام یا نجس بوده‌اند و با استحاله به موجود دیگری تبدیل شده‌اند در اینصورت یا حکم آن موجود در شریعت معلوم است یا معلوم نیست؛ اگر معلوم باشد فبها و اگر معلوم نباشد قاعده ی اصالة الحلیة یا اصالة الطهارة جاری می‌شود.

صورت دوّم: واقعی

جلسه‌ای با حضور چند نفر از اساتید (از جمله حاج شیخ مهدی آقای مروارید) و پزشک متخصّص فن (دکتر زیارت‌نیا) برگزار شد؛ استحاله را برای دکتر توضیح دادیم و ایشان گفت با تراریخت چنین چیزی ایجاد نمی‌شود تا الان چنین اتّفاقی نیفتاده و بعید است اتّفاق بیفتد که تراریخت باعث استحاله شود؛ تراریخت فقط تغییر ژن موجود است برای تغییر نژاد و ازدیاد محصول برای تأمین نیازهای بشر چون در آینده روشهای سنّتی پاسخگو نیستند؛ یا برای فراوانی محصولات یا سود اقتصادی؛ یا تولید دارو مثلاً شیر خوک یا موش را تغییر می‌دهند و برای مرض قند مفید می‌شود؛ ولی ماهیت اجزاء و همچنین خود حیوان عوض نمی‌شود.

(آری غیر از تراریخت، تغییرات شیمیایی نیز در موجودات انجام می‌گیرد که شاید موجودی را به موجود دیگری تبدیل کند لکن این تراریخت نیست و از بحث ما خارج است؛ تراریخت همان است که متخصّصین می‌گویند و عقل می‌گوید باید به اهل خبره و متخصّص رجوع کرد)

بنابراین در تراریخت استحاله انجام نمی‌شود؛ مثلاً پوسته‌ی کپسولها از ژل استخوان حیوانات ساخته می‌شود و غالباً از استخوان خوک و گاهی از گاو و گوسفند است؛ در ایران از گاو ساخته می‌شود و کپسولهای وارداتی نیز سعی می‌شود از خوک نباشد ولی خیلی از داروهای وارداتی از ژل خوک است و خیلی از مردم از جمله علما و مراجع تقلید استفاده می‌کنند.

ژل مانند روغن کلّه پاچه که وقتی منجمد می‌شود تبدیل به ژل می‌شود لکن با افزودن مواد خاصی هم زیباتر و هم برای مصرف آسانتر می‌شود و قابل تبدیل به برگه و کپسول می‌شود.

در اینجا احکام اوّلیه پاسخگو نیست؛ طبق احکام اوّلیّه نجس و حرام است؛ در حیطه ی فردی اگر داروی بیماری منحصر در این کپسولها نباشد و مکلّف بتواند از داروی دیگری استفاده کند نباید از این داروهای حرام استفاده کند ولی اگر منحصر در این داروها باشد، طبق قاعده‌ی اضطرار، قاعده‌ی لا ضرر، قاعده‌ی لا حرج و غیره می‌تواند بقدر ضرورت استفاده کند.

إن قلت

روایات می‌گویند خداوند شفاء را در حلال قرار نداده است

قلت

بله خدا شفا را در حرام قرار نداده در شرائط عادی و این حکم اوّلی است؛ لکن اضطرار، حکم اوّلی و عادی نیست؛ در حال اضطرار اصلاً بحث شفا نیست بلکه بحث نجات جان از هلاکت است مانند اکل میته که در شرائط اضطرار جائز است.

قبلاً گذشت که هم دارو و هم شفا بدست خداست ممکن است در شرائط اضطرار نیز با مصرف حرام شفا حاصل شود، لکن این شفا از حرام نیست بلکه از خداست؛ قبلاً این را خواندیم که کارهای ما نمادین است؛ کسانی پزشک می‌شوند و مردم به آنها مراجعه می‌کنند ولی شفا از خداست؛ الان برخی مجتهدین که خودشان صاحب نظر هستند کپسولهایی استفاده می‌کنند که از خوک تهیه می‌شود لکن به نیّت شفا نیست بلکه بخاطر اضطرار است.

در مانحن فیه احکام اولیه جوابگو نیست بلکه باید سراغ احکام ثانویه رفت؛ لکل شیئ اضطرار؛ در هر پدیده‌ای حالت اضطرار وجود دارد؛ گویا از سنّتهای الهی است که هر پدیده‌ای یک حالت عادی دارد و یک حالت اضطرار؛ ماسوی الله چون ممکن الوجود است دو شأن دارد: طبیعی و اضطراری؛ تنها جائی که اضطرار معنی ندارد ذات و اسماء و صفات باری تعالی است؛ حتّی در زندگی معصومین شرائط اضطراری پیش می‌آید؛ دوره‌ی غیبت کبری دوره‌ی اضطرار است؛ حتّی احکام اولیّه با یک نگاه اضطراری است مانند احکام ظاهری؛ بله اسمش اضطراری نیست ولی روحش اضطرار است زیرا دسترسی به علم نداریم و گرفتار علمی شده‌ایم؛ بعضی از دکترها می‌گویند در خیلی از موارد طبابت ماناچاریم کارهایی انجام دهیم که دین پاسخگوی ما نیست و فقط می گوید حرام است؛ بنده عرض کردم تا جایی که ما از منابع دینی می‌دانیم دین هیچ پدیده‌ای را بدون پاسخ نگذاشته نهایة یا حکم اولیه دارد یا ثانویه؛ هر حرامی به حکم اولیه، در حالت اضطرار به حکم ثانویه حرام نیست؛ تازه این بحث فردی است؛ بحث اجتماعی خیلی گسترده‌تر است؛ دین نمی‌گوید مردم هلاک شوند ولی از حرام استفاده نکند؛ هیچگاه دین اجازه نمی‌دهد که انسان از حرام استفاده نکند و هلاک شود مگر در جایی که برای دین جان بدهیم ولی در شرائط عادی که بحث دفاع از دین نیست در شرائط اضطرار برای حفظ جان اگر راه حلال ندارد باید از راه حرام استفاده کرد.

 

سؤال رفقا

استخوان که به ژل تبدیل می‌شود، این استحاله نیست؟

جواب

خیر زیرا اجزائش همان اجزاء خوک است؛ در استحاله تغییر اسم کافی نیست بلکه عرفی است البتّه عرف خاص نه عام؛ جناب دکتر گفت استحاله نیست.

سؤال

چگونه تبخیر، استحاله است با اینکه حقیقت بخار با آب تفاوتی ندارد؟ ولی در ژل استحاله نیست با اینکه گاهی در تهیه‌ی آن از مواد شیمیایی استفاده می‌شود؟

جواب

اوّلاً این یک بحث عرفی است البتّه عرف خاص؛ اتّفاقا همین آقای دکتر گفت در تبخیر ماهیت شیئ تغییر می‌کند ولی در ژل فقط شکل مادّه عوض می‌شود مانند ژل حیوانی.

ثانیاً اگر از مواد شیمیایی استفاده کنند، تغییر شیمیایی حاصل می‌شود و از بحث مانحن فیه خارج است زیرا تراریخت نیست؛ ما می‌خواهیم بگوییم تراریخت، موجب استحاله نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo