درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1401/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه معاصر/تبادل نظامی /بیع سلاح

 

شنبه با رحمت قرین آمد مدام      چون محمّد جلوه‌اش شد مستدام

قال النبی صلی الله علیه و اله و سلم: ليس منّا من غشّ مسلما أو ضرّه أو كره.[1]

از جماعت مسلمین و از جنس رحمة للعالمین نیست کسی که گرفتار غَشّ به مسلمانان یا ضرر به آنها یا مکر و حیله نسبت به آنهاست؛ غش یعنی برخورد ناخالص و ناپاک.

 

خلاصه جلسه قبل

کلام در بیع سلاح بود؛ از آنچه گذشت مشخّص شد که واژه‌های جدید در مبادلات و معاملات بین حکومتها همانند جهانی شدن و مصلحتها و مفسده‌های فعلیه در هر زمان در تنقیح موضوعات احکام شرع در جهان امروز نقش کلیدی دارند؛ یعنی یک محقّق حوزوی در تبیین موضوع احکام نمی‌تواند با نگاه سطحی به واقعیتهای جاری در جهان امروز بنگرد بلکه این صحنه‌های زیست انسان امروز در دنیا برای فقه، موضوع‌ساز هستند؛ در حال حاضر جنگ بین کشورهای غربی مقتضیات خاصّی دارد که در حکومت اسلامی برای ماندگاری و تقویت آن مؤثّر است؛ کیفیّت برخورد حکومت اسلامی با این قضیه که بحث ما نحن فیه است موضوع حفظ کیان و حوزه‌ی اسلام و تشیّع را تفسیر و معنا می‌کند؛ شکل سیاست‌گذاری و اعمال آن از طرف جمهوری اسلامی محورش حفظ کیان اسلام و تشیّع است؛ و موضوع احکام فقه اسلام با این کیفیّتهای سیاسی بِروز می‌شوند و تغییر و تحوّل می‌یابند و تعیّن پیدا می‌کنند؛ لذا حضرت امام می‌فرماید: فالمتحصل من الروايات عدم الفرق بين المخالفين و غيرهم في الحكم و عدم التفصيل بين الهدنة و المحاربة كما نسب إلى المشهور.[2]

اینکه ورود پیدا کردیم به جهانی شدن یا اوضاع و احوال فعلی جهان یا روابط بین ملّتها و حکومتها و سیاستها همین مطلب را حضرت امام در چند صفحه از مکاسب تبیین فرموده‌اند؛ بنابراین می‌توان گفت روایات باب بیع سلاح به کشورها و حکومتهای مختلف در فرضی مطرح شده‌اند که حکومت اسلامی و شیعی وجود نداشته است و تمام این روایات قضایای اتّفاقیه و فردی است؛ اصحاب ائمه در خانه‌هایشان شمشیر زره و ابزار آلات جنگی می‌ساختند و می‌فروختند تا زندگی‌شان را تأمین کنند؛ و مسائلی از این قبیل مطرح نبوده که بیضه و کیان اسلام و نظام حکومت اسلامی در خطر باشد خصوصاً حوزه‌ی تشیّع که اسلام جامع است و اینکه اوضاع نظام بخواهد با بیع سلاح تغییر کند؛ این مسائل نبوده است.

سؤال یکی از طلّاب

باتوجّه به اینکه قبل از این روایات در زمان حضرت علی علیه السلام حکومت شیعه بوده است این روایات شامل زمان حکومت نمی‌شود؟ آیا نباید تفصیل می‌دادند؟

جواب استاد

خیر؛ روایات موجود در مورد تعیین وظیفه‌ی فردی شیعیانی است که در زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس زندگی می کردند و از امام می‌پرسیدند که سلاح بفروشم یا نفروشم؛ مثلاً: رواية السراد عن أبي عبدالله عليه السلام قال: قلت له: إني أبيع السلاح قال فقال: لاتبعه في فتنة و رواية الصيقل قال: كتبت إليه أني رجل صيقل أشتري السيوف و أبيعها من السلطان أجائز لي بيعها فكتب لا بأس به.[3]

روایت اوّل عدم جواز بیع سلاح در زمان فتنه است؛ یقیناً منظور فتنه بین مسلمین است همانطور که حضرت امام برداشت کرده‌اند یعنی جنگ بین دو طائفه از مسلمین؛ حضرت می‌فرمایند به اینها اسلحه نفروش؛ این مشخّص است؛ یک مطلب عقلی و شرعی است.

و روایت دوّم جواز فروش سلاح به سلطان است؛ طبیعتاً سلطان از این اسلحه در جنگهای مختلف استفاده می‌کند لکن بحث حیثیت نظام اسلامی نیست؛ بحث حفظ حوزه‌ی تشیّع و حاکمیّت نیست.

هردو روایت در رابطه با قضایای شخصیه است نه اتّفاقات مهمّ و اساسی در حکومت اسلام و حفظ کیان اسلام؛ در نتیجه روایات باب بیع سلاح در مانحن فیه قابل استفاده نیستند.

فرض مانحن فیه این است که طبق اعتقاد ما حکومتی تشکیل شده که از زمان پیامبر تا الآن سابقه نداشته است؛ حتّی دوره‌ی صفویه که زیر نظر فقهاء حکومت می کرده‌اند اینطور نبوده که قوانین نظام طبق کتاب و سنّت نوشته شود و به رأی گذاشته شده باشد و یک فقیه در رأس امور بر اجراء آن نظارت کند؛ پیامبر اسلام قوانین یک نظام جامع حکومت اسلامی را از طرف خدا آوردند و خواستند اجراء کنند؛ سیزده سال در مکّه مقدّمه بود و ده سال در مدینه گویا ذی المقدّمه بود لکن اکثرش جنگ و درگیری بود و نشد بشکل فراگیر قوانین حکومت اسلامی در زمین اجراء شود؛ ما بعنوان یک محقّق حوزوی معتقدیم که این نظام به برکت فقه و حوزه‌های علمیه توسّط یک فقیه ظهور یافت؛ ما چه بخواهیم و چه نخواهیم اصل این حکومت بر اساس فقه اسلام است گرچه در مقام اجراء ضعف و نقص دارد؛ حال در روابط بین الملل حرف دارد که یک مورد بحث نظامی و ابزار جنگی است؛ حکومت اسلامی بعنوان یک شخصیّت حقوقی دارای وظائفی است؛ مهم ترین وظیفه‌اش این است که کاری کند تا بماند و مستحکم شود؛ و از لوازم چنین وظیفه‌ای این است که اوضاع بین الملل را بسنجیم و طبق قواعد کلّی دین و عقل حکم کنیم مانند آیه ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ﴾[4] ارهاب در واژه‌های امروزی عربی بمعنای ترور معنا می‌شود؛ ولی در قرآن به این معنا نیست بلکه در این آیه یعنی ایجاد خوف در دل دشمنان اسلام؛ امنیّت آنها را در تعدّی و تجاوز از بین ببریم؛ نه ناامنی مطلق حتّی برای زندگی؛ بلکه یعنی کاری کنیم که در ضربه زدن به مسلمین احساس امنیّت نکنند.

بر یک حکومت اسلامی واجب است خودش را حفظ و قوی کند؛ این قواعد کلّی در کنار مصالح و مفاسدی که در باب احکام وجود دارد؛ حال موضوع فروش سلاح به روسیه پیش آمده است؛ بحث مصالح و مفاسد هست؛ بحث تزاحم هست؛ و این ادلّه‌ی اجتهادی کلّی نیز هست؛ ترهبون به عدو الله؛ یقیناً عدوالله تا قیامت هست خصوصاً در مقابل حکومتهایی که داعیه اسلام دارند؛ این حکومت فعلی با ادّعای حاکمیت مکتب اهل بیت که مقدّمه‌ی آمادگی زمین باشد برای ظهور حضرت بقیة الله، فقط از قواعد کلّیه‌ی عقل و دین بهره می‌برد؛ و الّا روایات باب سلاح در اینجا مفید نیست؛ همانطور که حضرت امام فرمودند حتّی اگر روایتی باشد که مخالف با مصالح حکومت اسلامی باشد یا مقیّد می‌شود یا طرد می‌شود؛ وانگهی چنین روایتی وجود ندارد؛ با تاریخ حدیث و اوضاع زندگی ائمه علیهم السلام و وضع حکومتها تا الآن، این روایات در قضایا و وقایع فردی صادر شده است؛ و غالباً در شرائط خاصّ و اضطراری گفته شده است.

بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که این جنگ بین روسیه و اوکراین که الآن مشغولش هستند و ایران به آنها اسلحه می‌فروشد جنگی نیست که بگوئیم چون همدیگر را می‌کشند نباید به آنها سلاح بفروشیم؛ بلکه قواعدی فوق اینها در جریان حکومت اسلامی موجود است که باید ملاحظه شود؛ همچنین روایاتی که می‌گوید یأتی علی الناس زمان که مردم تبدیل به گرگ می‌شوند و اگر گرگ نباشی تو را می‌درند؛ یعنی مردم روحیه گرگ پیدا می‌کنند؛ این در رابطه با شخص است امّا در رابطه با حکومت نیز همین است؛ اگر حکومت این روحیه را نداشته باشد که در مواقع لازم حمله کند و جائی را بزند و نابود کند و عدّه‌ای را بکشد، او را نابود می‌کنند؛ البتّه سندش باید بررسی شود سیاتی.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo