درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1400/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/أدوات العموم /نکره در سیاق نفی

 

خلاصه جلسه قبل

مطالبی که تا اینجا گفته شد مبادی بحث هستند که شش مورد گفته شد؛ از نکته‌ی هفتم نیز که در الفاظ عموم بود، کلمه‌ی «کلّ» بحث شد.

 

نکره در سیاق نفی

اوّلاً آنچه در نکره در سیاق نفی (یا نهی) مسلّم است، این است که یک حرف نفی بر یک اسم وارد شده و که کلّ دلالت آن، نفی است (تفاوت نکره در سیاق نفی با کلمه‌ی کلّ این است که کلّ یک اسم بود که بر نکره وارد می‌شد ولی اینجا حرف است که بر نکره وارد می‌شود)

ثانیاً نکره از نظر معنا دو وجه دارد: مهمل و مرسل لذا گاهی تعبیر می‌شود به طبیعت مبهمه و طبیعت مرسله؛ طبیعت مبهم یعنی ماهیت صرف؛ ماهیت من حیث هی هی؛ رجل یعنی ماهیت رجل من حیث هی‌هی؛ یعنی من حیث مفهوم فقط؛ امّا طبیعت مرسله یا مطلقه یعنی طبیعت جاری و ساری بر مصادیق؛ طبیعت مبهمه توسّط مقدّمات حکمت مرسله می‌شود.

ثالثاً اگر بخواهیم در بحث نکره در سیاق نفی، عموم تولید کنیم مدخول باید لحاظ شود زیرا عمومیت و شمومیت از ارسال است نه از ابهام؛ حرف نفی خودش مبهم است و ارسال در مدخول آن است.

رابعاً آیا حرف نفی یا نهی می‌تواند مانند کلمه‌ی کلّ در مدخولش ارسال ایجاد کند؟

«کلّ» یعنی همه ولی «لا» یعنی هیچ‌کدام؛ لا، نفی است یعنی انتفاء ماهیت لذا از نفی چیزی به ماهیت نمی‌رسد؛ نفی یک معنای عدمی و فانی در غیر است و چیزی نیست که مصداق و شیوع داشته باشد.

خامساً هرگاه عدم بر یک معنای مرسله دلالت کند دیگر بحث لفظی نیست بلکه بحث عقلی می‌شود؛

وقتی حرف نفی بر ماهیت مرسله وارد شد این معنای عدمی نیست که عمومیت و شمولیت ایجاد می‌کند بلکه عقل حکم می‌کند به اینکه امتثال نفی یا نهی به ترک جمیع افراد آن است؛ لذا می‌توان گفت نکره در سیاق نفی دلالت بر عموم دارد امّا نه وضعاً بلکه عقلاً؛ در نتیجه نکره در سیاق نفی، دلالت بر عمومیت و شمولیت دارد ولی نه وضعاً و لفظاً بلکه به‌حکم عقل.

سادساً آیا نکره در سیاق نفی که عام است با مطلق فرق دارد یا خیر؟

برای تبیین این مطلب باید نکره در سیاق اثبات را بررسی کنیم؛ نکره در سیاق اثبات ابتداءً یک ماهیت مهمله است و از خود چیزی ندارد که مرسل باشد و با اجرا مقدّمات حکمت مرسل می‌شود؛ و مقدّمات حکمت توسط عقل جاری می‌شود؛ نهایةً یک مطلقِ بدلی پدید می‌آید همانند عام بدلی.

تفاوت نکره در سیاق نفی با نکره در سیاق اثبات

نکره در سیاق نفی مثل «لاتکرم رجلا» با نکره در سیاق اثبات مثل «اکرم رجلا» از نظر دلالت چه فرقی دارد؟ (می‌دانیم که دلالت عام اقوای از دلالت مطلق است زیرا دلالت عام بالوضع است و دلالت مطلق به مقدّمات حکمت؛ لکن در اینجا هر دو مطلق هستند چون اطلاق بحکم عقل ثابت شد)

این دو تفاوت دارند ولی فرقشان بالوضع و بالمقدّمات نیست بلکه فرقشان این است که در نکره در سیاق نفی، دو دلالت وجود دارد یکی بر شمولیّت و دیگری بر ارسال.

برخی خواسته‌اند بگویند که در اینجا نیز دلالت وضعی است لکن هیئت وضع شده است نه لفظ؛ یعنی هیئت لاتفعل برای عموم وضع شده است بنابراین مانند لفظ کلّ است؛ در آنجا عمومیّت از لفظ کلّ بود و در اینجا از هیئت نفی.

آیا این نظریه قابل‌قبول است یا نه؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo